آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

یکی از مهمترین ابحاث فقه بحث بلوغ است؛ زیرا به هنگام بلوغ فرد مکلف می‏شود تا به احکام فقه عمل کند.و لذا این مسأله مهم از زمان حضرت ختمی مرتبت مطرح بوده است.بعد از پیامبر(ص) هم شیعیان در این باره از ائمه اطهار(علیهم السلام) سؤال می‏کردند و جواب می‏شنیدند.
و بعد از غیبت کبری تا به حال علمای شیعه، قریب به اتفاق، سنّ بلوغ را در پسران 15 و در دختران 9 سال دانسته‏اند.و اگر احیانا در لابلای بعضی از کتب نظر مخالفی به صورت احتما یا احتیاط آمده باشد، آن ادعاء به حدّی شاذ و نادر است که فقهای امامیه آن را در نظر نمی‏آورند.
قبل از ورود به بحث ابتداء دو نکته را درباره قانون و ملاک قانون‏گذاری یادآوری می‏کنیم تا بحثهای آینده برای خوانندگان مفهوم‏تر باشد.
ملاک قانون‏گذاری
در قانون‏گذاری باید جهاتی رعایت شود که به خاطر گریز از اطاله کلام به دو جهت آن اشاره می‏کنیم:
1-اینکه ملاکات هر قانون باید حتی المقدور با واقعیت تطابق داشته باشد.گر چه در اکثر قوانین تطابق صد در صد امکان ندارد؛زیرا نوعا هر قانونی چند جهت مثبت و چند جهت منفی دارد.در مسائل حقوقی همیشه ارجحیت مطرح ست و لو اینکه این نسبت نصف+یک باشد و این مطلب در مسائل حقوقی به منزله صد در صد مسائل ریاضی است.
(*)این مقاله توسط آقایان حقیقی و بیات از فضلای حوزه علمیه قم از نوادر درس استان گرامی پیاده و بازنویسی شده است. و لذا در اجتماع، اقل تابع اکثر است و اگر چنین نباشد نظام اجتماع به هم می‏خورد.
2-اینکه قانون باید بدون عسر و حرج، قابل تشخیص باشد؛در غیر این صورت قانون عملا معطل می‏ماند خلاصه اینکه با احتمال و احتیاط نمی‏توان حدود جاری کرد.
از همین جا می‏پرسیم:قوانین اجتماعی اسلام که جهانی و همه‏گیر است و تا قیامت هم باطل نمی‏شود آیا می‏شود با ملاک قراردادن حیض و احتلام آنها را جاری کرد؟مثلا اگر پسر یا دختری که در بلوغ آنها شک داریم مرتکب جرمی شدند و آنها را دستگیر کردیم، آیا می‏شود مدتی آنها را بلا- تکلیف نگه داشت، تا مشخص شود که به اصطلاح احتلام یا حیض می‏شوند؟آنگاه چطور احتلامشان را معلوم کنیم، آیا مقدمات آن را باید آماده کرد؟و اصلا عقلای عالم زیر بار این قانون می‏روند؟و تشخیص این قانون شاق نیست؟برای همین است که روایات ما مسأله سن را به میان می‏کشد و روی آن پافشاری می‏کند.
آری، گاهی اوقات حکم بینی و بین الله است که هر کس خودش می‏فهمد در چه زمانی بالغ شده همانند قوانین قبل از هجرت؛زیرا به قول بیهقی. (1) قبل از هجرت پیامبر(ص)به خاطر نبودن حکومت، تکالیف فردی بوده است، ولی در تکالیف اجتماعی و مجازاتها چگونه باید عمل نمود؟!
بعد از این مقدمه نسبتا فشرده، وارد اصل مطلب شده و ابتدا قسمتی از آن دسته اخبار را می‏آوریم که سن بلوغ را در دختران 9 سال می‏داند و لا غیر.
1-«...عن حمران سألت ابا جعفر(ع)...قال انّ الجاریه لیست مثل الغلام-انّ الجاریه اذا تزوجّت و دخل بها و لها تسع سنین ذهب عنها الیتم-و دفع الیها مالها و جاز امرها فی الشراء و البیع و اقیمت علیها الحدود التامة و اخذ لها و علیها.» (2)
(وقتی که دختر ازدواج کرد و فروسی واقع شد، و این در حالی است که 9 ساله شده باشد-در این زمان حالت استقلال دارد.اختیار مال خود و نیز حق خرید و فروش دارد.و در این زمان است که(نه سالگی)تمامی حدود بر او جاری می‏شود چه به نفع او باشد یا علیه او.)
ملاحظه می‏شود که این روایت با صراحت کامل دلالت بر اجرای تمامی حدود و در اختیار گرفتن اموال و خرید و فروش به هنگام نه سالگی دارد.
2-«عن یزید الکناسی عن ابی جعفر(ع)قال: الجاریه اذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم و زوجّت...و اقیمت علیها الحدود التامة لها و علیها.» (3)
این روایت از نظر دلالت، همانند روایت شماره 1 است.
3-«عن اسماعیل ابن جعفر فی حدیث:انّ رسول الله(ص)دخل بعائشه و هی بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریة حتی تکون امرأة.» (4)
(پیامبر(ص)در حالی با عائشه ازدواج کرد که ده ساله بود و ایشان با دختری ازدواج نمی‏کرد مگر اینکه بالغه باشد.)-منظور از دختر 10 ساله در این حدیث نه سال تمام می‏باشد-
در این سه روایت بدون اینکه شرایط دیگر بلوغ را در نظر بیاورد صریحا به مسأله سن اشاره می‏کند.یعنی وقتی که دختر 9 ساله شد، چه شرایط دیگر بلوغ را داشته باشد یا نداشته باشد، بالغ به حساب می‏آید.
4-«...عن عبد الله ابن سنان عن ابی عبد الله(ع) قال:...و اذا بلغت الجاریه تسع سنین فکذلک- و ذلک انها تحیض لتسع سنین.» (5)
 (وقتی که دختر 9 ساله شد حسنات و سیئات بر او نوشته می‏شود، چرا که در نه سالگی حیض می‏گردد.)
5-«محمد ابن علی بن الحسین قال.قال ابو عبد الله(ع):اذا بلغت الجاریة تسع سنین دفع الیها مالها و جاز امرها فی مالها-و اقیمت الحدود التامة لها و علیها.» (6)
(دختر که نه ساله شد، اختیار اموال خود را دارد و تمامی حدود بر او جاری می‏شود؛چه به نفع او باشد و چه به ضرر او.)
6-«...عن زرارة عن ابی جعفر(ع)قال:لا یدخل بالجاریة حتی یأتی لها تسع سنین او عشرة سنین.» (7)
(دختر ازدواج نمی‏کند مگر اینکه 9 یا 10 ساله باشد.)
در این روایت کلمه:عشرة، به خاطر مسأله دخول است نه بلوغ.
ملاحظه می‏شود که در تمام این شش روایت بلوغ دختر را در 9 سالگی می‏داند.حال اگر کسی بخواهد از این روایات و دیگر روایاتی که شبیه اینها هستند، چشم بپوشد یا آنها را توجیه کند، جرأت بسیار می‏خواهد.
روایاتی که بلوغ دختران را در 13 سالگی می‏داند
1-«عن ابی حمزة الثمالی.عن ابی جعفر(ع) قال:قلت له(ع):فی کم تجری الاحکام علی الصبیان؟قال(ع):فی ثلاث عشرة و اربع عشرة.قلت فانه لم یحتلم فیها.قال(ع)و ان کان لم یحتلم فانّ الاحکام تجری علیه.» (8)
(از امام باقر(ع)می‏پرسند:در چه سنّی احکام بر کودکان جاری می‏شود؟امام فرمودند:در سیزده و چهارده سالگی.راوی می‏پرسد:اگر در این سنّ محتلم نشده باشند چه؟امام می‏فرماید:و لو اینکه احتلام بروز نکرده باشد، باز هم احکام جاری می‏شود.)
اشتباهی که درباره این روایت شده این است که بعضی پنداشته‏اند، صبیان جمع صبیه است.همین باعث شده که خیال کنند این روایت درباره دختران است در حالی که صبیان جمع صبیّ است و جمع صبیه، صبایا می‏شود.نظیر این روایت درباره پسران زیاد است.برای اثبات این مدعا گر چه مراجعه کردن به یک لغت‏نامه کافی است ولی برای شاهد مثال روایت دیگری را در این باره می‏آوریم تا ابهام تماما برطرف شود:
«...عبد الله ابن میمون القداح عن جعفر ابن محمد(ع)عن آبائه(علیهم السلام)قال:یفرّق بین الصبیان و النساء فی المضاجع.اذا بلغوا عشر سنین.» (9) (وقتی که پسران به ده سالگی رسیدند باید رختخواب آنها را از رختخواب زنان جدا کرد.)
ملاحظه می‏شود که در این روایت، صبیان در مقابل نساء آمده است، بنابراین روایت ابی حمزه ثمالی هیچ ربطی به مسأله دختران ندارد.و برای اثبات موضوع مورد بحث از این روایت چیزی عائد ما نمی‏شود.
2-«عن عمار الساباطی عن ابی عبد الله(ع)قال: سألته عن الغلام متی تجب علیه الصلوة؟فقال(ع):اذا اتی علیه ثلاث عشرة سنة.فان احتلم قبل ذلک فقد وجبت علیه الصلوة و جری علیه القلم-و الجاریة مثل ذلک ان اتی لها ثلاث عشرة سنة او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلوة و جری علیها القلم.» (10)
(از امام صادق(ع)سؤال شد که:پسر در چه زمانی باید نماز بخواند؟امام فرمود وقتی که سیزده ساله شد و اگر قبل از سیزده سالگی محتلم شد، در همان وقت نماز بر او واجب و قلم تکلیف بر او جاری می‏گردد.دختر هم مثل پسر است؛یعنی به‏ هنگام سیزده سالگی باید نماز بخواند و اگر قبل از آن حیض شد، در همان موقع تکالیف متوجّه او می‏شود.)
تنها روایتی که به طور صریح، بلوغ دختران را در سیزده سالگی می‏داند این روایت است.اگر فرض می‏کردیم که سند و متن این روایت هیچ اشکالی ندارد، آیا این یک روایت می‏توانست با آن همه روایاتی که سن بلوغ دختران را 9 سال می‏دانند برابری کند؟
از این گذشته سه اشکال عمده بر این روایت وارد است:
الف-اشکال اول:متوجه شخص عمار ساباطی است که در فقه روایات شاذّ دارد.همانطور که مرحوم آقای خوئی قدس سرّه در جلد ششم «مستند العروة)، راجع به تمامی روایات عمار می‏فرماید:
«و الذی ینبغی ان یقال فی المقام انّا ذا بنینا علی عدم العمل بروایات عمار لعدم الوثوق باخباره، لکثرة اشتباهه، بحیث قلّ ما یکون خبر من اخباره خالیا عن تشویش و اضطراب فی اللفظ او المعنی؛ کما ادعاه صاحب الوافی و شیخنا المجلسی.بل قالا: انه لو کان الراوی غیر عمار لحکمنا بذلک» (11)
راستی در روایات عمار شذوذ و اضطراب زیاد است و شاید بجهت اینکه عرب اصیل نبوده است اشتباهاتی داشته است.
جهت آشنایی بیشتر با کیفیت روایات عمار، مآخذ چند نمونه از روایات وی را که مورد اعراض فقهاء واقع شده در اینجا ذکر می‏کنیم:
1-وسائل، جلد 5، باب 3 از ابواب الخلل واقع فی الصلوة، روایت 14.
2-وسائل، جلد5، باب 20 از ابواب الخلل واقع فی الصلوة، روایت 13.
3-وسائل، جلد 3، باب 23 اعداد الفرائض، روایت 1.
4-وسائل، جلد 7، باب 26، احکام شهر رمضان، روایت 6.
در این روایات احکامی ذکر شده که نه تنها مورد اعراض اصحاب واقع شده بلکه برخی از آنها مشتمل بر اشکالات دیگری می‏باشد.
ب-اشکال دوم:اینکه جمهور علمای امامیه اتفاق نظر دارند که دختر و پسر در بلوغ یکسان نیستند؛یعنی پسران در سنّ خاصی و دختران در سنّ دیگر مکلّف می‏شوند و همین خدشه کافی است که متن روایت را متزلزل کند.
ج-اشکال سوم:اعراض مشهور است از روایات عمار، به ویژه این روایت.فراموش نشود که:امام صادق(ع)به عمر ابن حنظله می‏فرماید: «و یترک الشاذ الذی لیس بمشهور عند اصحابک». (12)
(از روایاتی که در میان یاران و همفکران تو نادر هستند و اصحاب به آنها فتوا نمی‏دهند، اعراض کن.)
طبق این خبر ما نمی‏توانیم بگوییم نظر مشهور فقط به درد مشهور می‏خورد.اصولا فقیه جامع الشرایط کسی است که مبنای حرف مشهور را بفهمد و حتی الامکان آن را اصلاح کند.زیرا به قول مرحوم آیة الله بروجردی:«مشهور قدماء بطانه فقه هستند.»یعنی آنها به خاطر نزدیک بودنشان به زمان ائمه اطهار(علیهم السلام)به منزله کسانی هستند که در داخل خانه بودند، و دیگران در بیرون خانه.مسلما آنکه داخل بیت بوده، کنایات و اشارات صاحبخانه را بهتر می‏فهمد.
در پایان این قسمت از بحث لازم است به دو نکته مهم توجه شود:
در پایان این قسمت از بحث لازم است به دو نکته مهم توجه شود:
نکته اول-اگر سؤال شود که چه اشکال دارد که ملاک بلوغ را در دختران حیض و در پسران احتلام بدانیم و کاری به سنّ آنها نداشته باشیم؟
جواب این سؤال را در مدخل بحث بیان کردیم.اینک در راستانی همان مطالب اشاره می‏کنیم که:حیض و احتلام نمی‏تواند ملاک قانونگذاری در مسائل اجتماعی و قوانین حقوقی و مجازاتها قرار گیرد.زیرا تشخیص آن با مشکلاتی مواجه می‏باشد.
در برخی روایات هم که حیض ذکر شده است منظور، حیض بالقوه و بالاستعداد است.که همانطور که در برخی روایات تصریح شده است زمان این آمادگی همان نه سال می‏باشد.
اگر گفته شود که در مناطق گرمسیر، همانند عربستان و نظیر آن، شاید دختران زودتر حیض شوند و برعکس در مناطق سردسیر همانند سیبری و امثال آن دیرتر.
باید گفت که:آیا پیامبر اکرم(ص)که نذیرا للبشر است و برای کافه ناس الی یوم القیامة مبعوث شده از این مسائل خبر نداشت؟!
به بیان ساده‏تر:آیا آب و هوا فقط در زمان ما تغییر کرده؟یا در زمان پیامبر(ص)و ائمه اطهار(علیهم السلام)هم آب و هوای مناطق مختلف متغیر بوده؟
پس چگونه است که نه از پیامبر و نه از هیچ کدام از ائمه اطهار، در این باره خبری نرسیده است تا این گره را که ذهن امروزیان را به خود مشغول کرده باز کند؟!حقیقت امر این است که اگر بنا بود پیامبر اکرم و ائمه اطهار(سلام اللّه علیهم الجمعین) احکام را قطعه قطعه نموده، مثلا سنّ بلوغ را وابسته به محیط می‏دانستند و یا به هر قومی اجازه می‏دادند که به زبان خود نماز بخواند، و امثال اینها...
آنگاه آیا چیزی به نام دین منسجم و منضبط و یکدستی که در میان مسلمانان جهان ایجاد اتحاد کند باقی می‏ماند؟
لذا شارع مقدس برای سنّ بلوغ میانگینی معیّن نموده تا در سراسر دنیا، قابل اجراء باشد و حدود الهی در آن سنّ خاص، بر افراد جاری گردد.حال اگر کسی در شرایط خاصی، مثلا شرایط جغرافیایی، جسمی، روحی، ...نتوانست خود را با آن میانگین وفق دهد باید خود را بر شرع عرضه کند.مسلّما مکتب جاودانه اسلام، برای این مسائل راه حل‏های مناسبی را در نظر گرفته است و لزومی ندارد که ما برای درست کردن ابرو، چشم را کور کنیم.
نکته دوم اینکه:اسلام شریعت سهله سمحه است و قبل از اینکه مکلفین دچار مشکلی بشوند، راه حل آن مشکل را بیان کرده است.برای نمونه قاعده عسر و حرج، لا ضرر، اضطرار و...برای رفع همین مشکلات وضع شده‏اند.
بنابراین اگر گفته شود که در بعضی از مناطق سردسیر، دختران 9 ساله یا پسران 15 ساله دارای جثه ضعیف و بدنی نحیف هستند و انجام بعضی از واجبات همانند روزه و...برای آنها شاق است، می‏گوییم:
«لا یکلف الله نفسا الا وسعها».خداوند عادل هیچ‏گاه از بنده ضعیف، تکلیف ما لا یطاق نمی‏خواهد.شرح مفصّل این مسائل در کتب فقهیه آمده است.در این واقع به جای رخنه در ثابتات دین به وسیله دلایل ضعیف و بی‏معنی بهتر است قاعده عسر و حرج و...را برای مردم تشریح نماییم.
در پایان اقوال عده‏ای از فقهای شیعه را که صراحتا سنّ بلوغ پسران را 15 سال و بلوغ دختران را 9 سال دانسته‏اند، فهرست‏وار می‏آوریم تا اهل تحقیق به هنگام نیاز خود، به آنها رجوع کنند.
1-رسائل محقق کرکی، جلد اول، صفحه 90 و جلد دوم، صفحه 17.
2-مسالک، جلد اول، صفحه 6 و 197.
3-غنیه ابن زهر به نقل از جوامع الفقهیه، صفحه 594.
4-مبسوط شیخ طوسی، جلد 5، چاپ جدید، صحفه 186.
5-مهذب البارع، جلد اول، صفحه 414.
6-نکت النهایه محقق صفحه 415.
7-وسیله ابن حمزه، صفحه 137.
8-جواهر الکلام، جلد 26.
9-سرائر ابن ادریس، جلد 2، صفحه 198 و جلد 3، صفحه 206.
10-شرایع، جلد 1، صفحه 23 و جلد 2، صفحه 91.
11-جامع للشرایع، صفحه 153.
12-تحریر علامه، جلد اول، صفحه 140 و 218 و جلد دوم، صفحه 224.
13-جامع المقاصد، جلد 1، صفحه 222 و جلد 3، صفحه 84 و جلد 5، صفحه 182.
در ختم سخن این را بگوییم که در نقل مطلب رئیس یک مکتب-هر مکتبی-بناء عقلاء بر پذیرش گفته اکثریت(و یا اکثریت قاطع)شاگردان آن رئیس می‏باشد.و به گفته یک یا چند نفر نادر برای تحقیق نظر مکتب اعتناء نمی‏شود.مگر در صورت یقین که در آن حال دیگر بحث اجتهاد مطرح نبوده، بلکه عمل به یک یقین مورد نظر می‏باشد.شارع اسلام هم در تعارض روایات، میزان را قول موافق با مشهور دانسته است(به روایات باب تعارض رجوع شود).اجراء قوانین اجتماعی و جزائی را نمی‏توان منوط به تشخیص احتلام و حیض دانست.در همه جای دنیا هم سنّ را میزان می‏دانند، تشخیص احتلام و حیض مشکلاتی دارد-که گاهی فقط به طور قبیح میسر می‏باشد-و بدین جهت نمی‏تواند ملاک عمل قاضیان دادگاهها قرار گیرد.
در روایات هم صرفنظر از فهم مشهور، بهترین و رساترین عبارت مربوط به سن نه سال می‏باشد و اگر در برخی روایات آمده که:نه سال ملاک است، زیرا در آن موقع حیض پیش می‏آید، منظور این است که استعداد عادت ماهانه در نه سالگی ایجاد می‏شود و همان استعداد را میزان دانسته‏اند.درست است که نقاط مختلف جغرافیایی از نظر این استعداد یکسان نمی‏باشد لیکن شارع اسلام میانگینی را در نظر گرفته است.گفته می‏شود که احیانا در همین ایران هم دختران زیر نه سال پیدا می‏شوند که از نظر درک و بلوغ مسائل جنسی، مانند بزرگترها و خلاصه رسیده می‏باشند.ممکن است بگویید باید میانگین بالاتر از نه سال قرار داده شود، ولی همانطور که گفتیم دختران زیر نه سال هم احیانا از نظر جنسی رسیده می‏باشند، خصوصا در برخی نقاط، (ضمنا تنها عامل زودرسی جنسی هم مسائل جغرافیایی از نظر گرمسیری نیست و عوامل دیگری هم دخالت دارد).
به علاوه شارع اسلام می‏خواهد دختران را زودتر در کنترل قرار دهد و خدا می‏داند که به هم زدن این مهار و کنترل شرعی چه مفاسدی در بر دارد.کسانی که عجولانه مطالبی ابراز می‏دارند واقعا مسئول می‏باشند.اساسا مسئولیتها بر اساس درک و شعور است و شعور دختران زودتر از پسران می‏رسد.این مطلب را هم بگوییم که بر هم زدن یک اعتقاد عمومی مربوط به یک حکم اسلامی موجب سست شدن عامه مردم در بسیاری از احکام می‏باشد.شنیده می‏شود که می‏گویند:پس چطور به علامه حلی(قده)اعتراض نمی‏کند که در مسأله طهارت آب چاه فتوی بر خلاف مشهور داد.»؟ولی توجه کنید که علامت با سنت شکنی علامه نشد، بلکه با کوشش و زحمت تحقیق علامه شد.سپس در برخی مسائل هم بر خلاف مشهور نظر داد.آن هم چنان روشن بود که همه پذیرفتند و در حدّ یقین دانستند و حتی برخی گفتند که منظور مشهور هم همین بوده است.اگر شما هم از یک روایت عمار یقین می‏کنید که بسیار خوب، روایتی که دختر و پسر را مساوی می‏کند-بر خلاف علم-روایتی که می‏تواند منشأ بسیاری مفاسد اجتماعی گردد، از یک راوی که معروف است که شخص ضابطی نیست و روش فقهی اینجانب هم این است که به روایات متفردّه عمار عمل نمی‏کنیم.چنانچه فقط عادت ماهانه را ملاک بدانیم، اگر عادت بالفعل را ملاک قرار دهیم مستلزم این است که اگر تا 20 سالگی هم فرضا عادت نشد، مکلف نباشد و اگر استعداد و آمادگی عادت را ملاک قرار دهیم، آنوقت این صحبت بیش می‏آید که آمادگی در چه سنی می‏باشد؟می‏گویید:متعارف را بگیریم.می‏گوییم: متعارف کدام منطقه را؟آیا مانعی دارد که شارع نه سال را مرز این آمادگی قرار دهد تا دختران را زودتر به کنترل درآورد؟مضافا بر اینکه استعداد فکری دختران نیز زودتر بارور می‏شود.می‏گویید: در انجام برخی تکالیف ضغیف هستند.می‏گوییم:
ما جعل علیکم فی الدین من حرج.آیا اصل نماز هم حرجی می‏باشد؟در روایات ما هم درباره روزه احیانا سن بالاتری را ذکر کرده‏اند که آنهم حمل بر همین سختی حکم می‏شود.لذا درباره نماز ذکر نشده است.لابد شنیده‏اید که مرحوم سید اسمعیل صدر سالها از مرحوم صاحب عروه فاصله گرفت، فقط به خاطر اینکه در بسیاری موارد فتوی بر خلاف مشهور داده است به او گفته بود فقیه کسی است که حرف مشهور را بفهمد، کسی که با مختصر مطالعه یقین کند که حرف مشهور را فهمیده و فقط گرفتار غرور خویشتن شده است.علامه حلی هم آنقدر در مسئله چاه وسواسی به خرج داد تا آنجا که گفتند حتی چاه منزل خود را پر کرد که مبادا حبّ متعلقات اثر گذاشته باشد.
یادداشتها
(1)-کنزل المدفون سیوطی، ص 256 به نقل از سنن صغرای بیهقی.
(2)-وسائل الشیعه، ج 1، باب 4، مقدمة العبادات، حدیث 2.
(3)-همان منبع، حدیث 3.
(4)-همان منبع، حدیث 7.
(5)-وسائل، ج 13، باب 44 وصایا، حدیث 12.
(6)-وسائل، ج 13، باب 2، کتاب الحجر، حدیث3.
(7)-همان منبع، حدیث 2.
(8)-وسائل، جلد 13، باب 45، وصایا حدیث 3.
(9)-وسائل الشیعه، احکام الاولاد، باب 74، حدیث 4.
(10)-وسائل، ج 1، باب 4، مقدمة العبادات، حدیث 12.
(11)-مستند العروة، ج 6، کتاب الصلوة، ص 150.
(12)-وسائل، ج 18، ابواب صفات القاضی، باب 9، روایت اول.

تبلیغات