نظریه تناسب سوره ها در قرآن
آرشیو
چکیده
متن
قرآنی که اکنون در دست ماست از سوره«فاتحه» آغاز و به«ناس»ختم میشود.آنچه مورد اتفاق همگان است، جمعآوری سورههای قرآن بر تیبی غیر از ترتیب نزول آنهاست. (1) اکثر سورههای ابتدای قرآن، مدنیاند و سور مکی در تنظیم، مؤخر افتادهاند.بر هیمن اساس، کوششهای مختلفی در جهت زمانبندی قرآن عرضه شده است که از جمله آنها کار«نولد که»مستشرق آلمانی است. (2) .
جدای از این، از دیر باز سؤالی در بین محققان علوم قرآنی مطرح بوده است که:آیا ترتیب حاضر را رسول اکرم(ص)معین کرده است، بطوری که تخلف از آن جایز نیست؟یا اصحاب، خود به چنان چینشی دست زده و نهایتا بر آن اتفاق کردهاند؟به اصطلاح آیا این ترتیب، توقیفی است یا اجتهادی؟
در این خصوص، سه عقیده کلی وجود دارد:
1-توقیفی بودن ترتیب سورهها
2-اجتهادی بودن ترتیب سورهها
3-قول به تفصیل که چینش عمده سور را توقیفی میداند و اجتهاد و نظر صحابه را تنها در تنظیم چند سوره، دخیل معرفی میکند.
طرفداران هر یک از این سه نظریه، در اثبات اعتقاد خویش به نقض و ابرامهای گوناگون پرداختهاند تا مدعای خویش را به کرسی بنشانند.دلایلی که درباره هر کدام از نظرات بالا ارائه شدهاند، سخت محتاج بررسیاند که در جای خود باید دقیقا پیگیری شوند. اما هم اکنون آنچه را از این بحث مورد نظر داریم و در واقع چونان مدخلی برای ورود به بحث تناسب سورهها بشمار میرود، دلایلی است که به اجتهادی بودن ترتیب سورها حکم میکنند؛نظریهای که-از دیدگاه ما-به واقعیت امر نزدیکی بیشتری دارد.
اجتهاد در ترتیب سورهها
در مقابل نظریههای توقیف و تفصیل در ترتیب
سور«نظر و رأی اکثر عالمان، اجتهاد در ترتیب سورههاست» (3) .
زرقانی مینویسد:«در ترتیب سور، توقیفی از جانب پیامبر(ص)وجود نداتشه بلکه رأی صحابه به سورهها چنین نظمی بخشیده است» (4) .
در این زمینه گفتنی است طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سور، نظریه خویش را به دلایل روشنی متکی دانستهاند که توجه به آنها راهگشا به نظر میرسد.این ادله، اجمالا به قرار زیرند:
1-قاطعترین دلیلی که در این عرصه به چشم میخورد، اختلاف«مصاحف»نخستین در ترتیب سورههاست (5) .این اختلاف، در سطح مصاحف علی بن ابی طالب(ع)عبداللّه بن مسعود، ابیّ بن کعب، ابن عباس و اما صادق(ع)قابل رؤیت است (6) . بیگمان اگر از جانب رسول گرامی(ص)درباره چگونگی ترتیب سور، توقیفی وجود داشت، مصاحف این بزرگان، جز بر نظمی همساط با ترتیب و حیانی، مرتب نمیگشت.
در انکار این دلیل گاه ممکن است گفته شود که این قبیل بزرگان، پیش از آگاهی یافتن از وجود توقیف در خصوص ترتیب سور، به مرتب کردن تنظیم مصاحف خود دست زدهاند. (7) و بر این اساس اجتهادی بودن ترتیب، از درجه اعتبار ساقط است.
در پاسخ باید گفت:اینان-بجز امام صادق(ع)- از بزرگترین یاران پیامبر(ص)بوده و برخی از آنان از ملازمت با آن حضرت(ص)نیز سود جستهاند.
با این حال، چطور ممکن است از این موضوع که اگر صحت داشت و قاعدتا خبر آن در هر سو میپیچید، آگاهی نیابند؟!خبر توقیف، به اصحاب هم که نمیرسید!بی شک به دوران صحابه و تابعان گزارش میشد تا جعفر بن محمد الصادق(ص)از آن اطلاع یابد و مصحف خویش را چنان منظم کند که باید!
2-انتساب جمع فعلی به عثمان، که در تاریخ و روایت از شهرت قابل تأملی برخوردار است، خود نشانهای است که اجتهادی بودن ترتیب سورهها را تأیید میکند.
ابن کثیر گوید:«ترتیب سورههای قرآن کریم از امیرالمؤمنین عثمان بن عفان است.» (8)
3-علاوه بر اینها، مسأله عدم هماهنگی ترتیب کنونی سورهها با ترتیب نزول آنها (9) میتواند بعنوان علامتی برآورد شود که اجتهادی بودن ترتیب سور را تأیید میکند.
به هر حال، باید توجه داشت که مصحف فعلی در زمانی متأخر از روزگار نزول و بویژه در عهد خلیفه سوم مرتب شده و نوع قرار گرفتن سور در مصحف هیچ جنبه توقیف شرعی نداشته است.
تناسب سورهها
بی هیچ ابهامی روشن است که اعتقاد به وجود تناسب میان سورهها منوط است به پذیرش نظریه توقیفی بودن ترتیب آنها در مصحف.بر همین اساس، همواره تنها کسانی از تناسب سور سخن گفته که به توقیفی بودن چینش همه آنها یا دست کم اکثریت قریب به اتفاقشان اعتقاد داشتهاند، زیرا فقط با این فرض است که میتواند از وجود مناسبتهای واقعی سخن گفت.جالب توجه است که دکتر صبحی صالح همین جا معتقد است:
«ایمان به توقیفی بودن تنظیم سورهها نیز لزوما به این معنا نیست که بین هر و سوره همجوار، رشتههای پیوند وجود داشته باشد». (10)
در مقابل اگر نتوان قبول کرد که سازمان یافتن سور، دستی از توقیف دخیل بوده است، به کدامین روی میتوان گفت:میان آنها ارتباط و تناسب وجود دارد؟!
در هر صورت، محققانی که در این باره قلم زدهاند، پیش از وارد شدن به میدان بحث، ابتدا بر این نکته پای فشردهاند که نظر به اعتقادشان دائر بر توقیفی بودن ترتیب سورهها، به وجود ارتباط میان آنها قائل شدهاند. (11)
اما ما که در این مقاله، ترتیب سورهها را به اجتهاد
صحابه متکی میدانیم، طبیعی خواهد بود که برای اینگونه تناسبهای ادعا شده، اصالتی قائل نباشیم. در رد نظریه تناسب سور همین بس که معتقدیم در نظم آنها توقیفی وجود ندارد.
در این جهت، نشانههای دیگری نیز قابل ارائه است اینکه از جانب شرع مقدس جائز است سورههای قرآنی را جابجا تلاوت نمود و در قرائت پیروی از تربیت آنها الزامی نیست، خود نشانهای است بر اینکه میان سورهها ذاتا تناسبی وجود ندارد.
سورهها در افاده معنی مراد، هرگز تعلقی به سور قبل از خود ندارند.
بلکه هر یک، موضوع یا موضوعات مستقل و جداگانهای را به بحث میگذارند که جدای از سوره قبلی قابل بررسیاند.
گذشته از اینها به نظر میرسد اصلیترین اشکالی که بر اینگونه تناسبهای ادعا شده وارد بوده، این است که به هیچ روی قابل اثبات نیستند و در حقیقت به اصول پذیرفته شدهای اتکاء ندارند که بتوان آنها را با دلیل و شاهد قبول کرد. به بیان دیگر، بنا بر وضعیتی که هست، دست ارزیابی و سنجش به این قبیل تناسبها نمیرسد.
نیز باید افزود با نگاهی که طرفدران این نظریه به قرآن دوختهاند، کتاب مسلمانان بصورت صحیفهای به نظر آمده است که با«بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین»میآغازد و با«من الجنة والناس»ختم میشود و«بسم الله الرحمن الرحیم» در همه جا بجز در اول قرآن برای رفع خستگی و یا دلایلی از همین دست که میان سورههای مرتبط و به هم پیوسته، فاصله انداخته است.براستی اگر چنین باشد، جستجو کردن هدف یا اهدافی کلی برای هر یک از سورهها و مرتبط انگاشتن اول و آخر آنها به هم، چه معنایی خواهد داشت؟!
به هر تقدیر، این گروه از معتقدان، ارتباطات سورهها را بر دو نوع اصلی تقسیم کردهاند:
الف-ارتباط فرجام هر سوره با آغاز سوره بعد از خود.
ب-ارتباط مضمونی میان سورههای پی در پی، گفتنی است که در این باب، توجه برخی بیشتر به یافتن شباهتهای محتوایی و گاه ظاهری میان آغاز انجام سور همجوار معطوف شده است.ولی در نگاه برخی دیگر قرآن مجموعهای سخت به هم پیوسته جلوهگر شده که شباهتهای مضمونی، یکایک سورههای همسایه را پوشانده است، این گروه، با قطعی دانستن باور خویش گاهی از دایره خلاصه گویی پا را فراتر نهاده و به اطناب و قلمفر سایی نیز در افتادهاند.
حال، آنچه ما در این نوشتار در پیش داریم، صرفا یاد کرد نمونههایی از این مناسبتهاست-بی آنکه به نقد و بررسی آنها بنشینیم-و با توجه به توضیحات پیش گفته، تأمل در چند و چون آنها را به خوانندگان میسپاریم که ارزیابیشان مجالی گسترده میطلبد.
الف-ارتباط فرجام هر سوره با آغاز سوره بعد ازخود
در این قسمت، توجه به نمونههای زیر که از بیانات مفسران انتخاب شده است، روشن کننده و گویاست:
شیخ طبرسی درباره کیفیت ارتباط«مائده»با «انعام»در مجمع البیان مینویسد:
«پس از این که خداوند، سوره مائده را با آیه(و هو علی کلی شیء قدیر)ختم نمود، اولین آیه سوره انعام را آیهای قرار داد که نشان دهنده قدرت کامل خداوند در آفرینش آسمان و زمین است:«الحمد لله الذی خلق السماوات والارض و جعل الظلمات و النور». (12)
همو در مورد چگونگی اتصال«نساء»و «مائده» مینویسد:
«چون خداوند متعال، سوره نساء را با بیان احکام شرعی خاتمه داد، نیز سوره مائده را با ذکر احکام که در«أوفوا بالعقود»خلاصه شده است، گشود و سپس به تفصیل پرداخت.» (13)
طبرسی باز راجع به وجه پیوستگی «اعراف»و «انفال»نوشته است:
«چون سوره اعراف از داستان پیامبران سخن گفت
و سرانجام با گفتگو ازپیامبراسلام(ص)پایان یافت، سوره انفال هم با ذکرمحمد(ص)و آنچه بین و وقومش رفته است، آغاز شد.» (14)
نیز در مجمع البیان، راجع به انگیزه پیوند«کهف» «بنی اسرائیل»به هم، چنین آمده است:
«خداوند سبحان، سوره بنی اسرائیل را با حمد و توحید الهی و ذکر نبی اکرم(ص)و قرآن ختم کرد. همچنین در آغاز سوره کهف به بحث در مورد همین موضوعات پرداخت تا آغاز این سوره با پایان بنی اسرائیل هماهنگ بیاید و(از لحاظ معنایی)هر دو کاملا به هم متصل باشند». (15)
جلا الدین سیوطی نیز به نقل از کوّاشی مینویسد:«وقتی خداوند سوره نساء را با دستور به توحید و عدالت در میان بندگان ختم نمود، همچنین در آیه نخستین مائده همین معنا را مورد تأکید قرار داد و فرمود:یا ایها الذین آمنوا أوفوا بالعقود.» (16)
همو در«تناسق الدرر فی تناسب السور»درباره چگونگی اتصال سورههای زمر و ص آورده است:
«وجه اتصال آغاز سوره زمر به پایان سوره ص بروشنی معلوم است زیرا در آخر سوره ص آمده است: (ان هو الا ذکر للعالمین)و در آیه نخستین سوره زمر میخوانیم:(تنزیل الکتاب من الله)، گو اینکه در حقیقت گفته شده است:(هذا الذکر تنزیل).این پیوستگی و پیوند بحدی تنگاتنگ است که اگر بسمله را در این میان حذف کنیم، آن دو قسمت چونان آیهای واحده جلوه میکنند». (17)
سیوطی باز در همان کتاب نگاشته است:
«چگونگی پیوند سوره سبأ و سوره احزاب بدین ترتیب است که:چون خدای تعالی احزاب را با آیه (لیعذب الله المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات و یتوب الله علی المؤمنین والمؤمنات) پایان داد، سبأ را با(له ما فی السماوات و الارض)آغاز نمود.زیرا چنین وصفی است که شایستگی چنان حکمی را دارد». (18)
فخر ر ازی نیز درباره چگونگی ارتباط سوره عنکبوت با سوره قصص معتقد است که راجع به این مسأله بر چندین وجه میتوان سخن گفت:
الف-چون خدواند متعال در آیات پایانی سوره قصص در مورد بازگشت پیروزمندانه حضرت رسول(ص)به مکه که با تحمل مشتقتهای جنگ و جهاد همراه بود، فرموده است:«ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد»، در آغاز سوره عنکبوت نیز آمده است:«الم، احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا»، یعنی آیا مردم گمان میکنند به خود وانها ده میشوند که تنها بگویند ایمان آوردهایم و به جهاد فرمان داده نمیشود؟! ب-مسلمانان در اواخر «قصص»مأموریت یافتهاند مردم را به راه خداوند دعوت کنند که:«وادع الی ربک»و در واقع بدینسان موظف شدهاند در صورتیکه کافران پس از دعوت به راه حق ایمان نیاوردهاند، با آنان کارزار کنند.بر این اساس و برای اینکه جهاد بر بعضی مسلمانان سخت و ناگوار میآمد، در آیه نخست سوره عنکبوت، خدواند فرمود:«احسب الناس ان یترکو».
ج-پس از اینکه خداوند در آخرین آیه قصص فرمود: «کل شیء هالک الا وجهه»و به دنبال آن، دیدگاه منکران معاد را مردود شمرد:«له الحکم و الیه ترجعون»که آری، همه چیز میمیرند و هلاک میگردند ولی سرانجام بسوی خدا باز میآیند، در آغاز سورهعنکبوت آمد که:«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا»، یعنی، بر خلاف اعتقاد منکران رستاخیز که هیچ فایدتی را بر تکالیف شرع، مترتب نمیدانند، وظایف دینی نافع و سودمندند، زیرا بدان وسیله شکر گزاران، پاداش و کفر گزاران کیفر مییابند و بدون عمل نیک، هیچ کس به پاداش نمیرسد. (19)
برخی موارد دیگر از همین قبیل، بدین قرارند (20) : الف-درپایان سوره طور و آغاز سوره نجم، به ترتیب آمده است:
«و من اللیل فسبحه و ادبار النجوم»و«النجم اذاهوی»که تکرار ماده(ن ج م )در«النجوم» و«النجم»دال بر ارتباط ظاهری میان آن دو
سورهاست.
ب-آخرین آیه سوره حدید، آیه«والله ذوالفضل العظیم»است.در آغاز سوره مجادله هم آمده: «قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها...»تقارن بین«الفضل العظیم»و«قول التی تجادلک...»به این علت است که یکی از نشانههای«فضل بزرگ» خداوندی، سماع شکایت زن ضعیف از جانب خدا است.
ج-در پی آخرین آیه سوره مرسلات(قبأی حدیث بعده یؤمنون)و در آغاز سوره نبا میخوانیم:«عم یتسائلون.عن النبأ العظیم»، گو آنچه«مکذبین»نباید بدان ایمان بیاورند همان«نبأ عظیم»است.
د-آخرین آیه سورهمحمد(ص):(و ان تتولوا یستبدل قوما غیر کم ثم لایکونوا امثالکم)در کنار سر آغاز آیات سوره فتح(انا فتحنا لک فتحا مبینا)، شاید بدین معنا باشد که این قوم موعود (قوما غیر کم)پیروزی(فتحا)را محقق خواهند ساخت.
شایان ذکر است که دکتر صبحی صالح وجهی را که سیوطی در کیفیت اتصال آغاز سوره بقره و سوره حمد ذکر کرده، پندار گونه خوانده است. (21) سیوطی در این خصوص نوشته است: «آغاز کردن سوره بقره با«الم ذلک الکتاب...»در واقع بخاطر اشارهای است که در ضمن آن به «اهدنا الصراط المستقیم»رفته است.
گویا وقتی از خداوند خواستهایم به راه راست هدایتمان کند، پاسخ شنیدهایم که راه راست همان راه قرآن است. (22)
صبحی صالح در«مباحث فی علوم القرآن» مناسبتهای دیگری از همین دست را به نقل آورده و یک یک مورد تردید قرار داده است. (23)
ب-ارتباط مضمونی میان سورههای پی در پی
حسن بصری گوید:
«خداوند متعال، کلیه علوم کتابهای آسمانی را در قرآن کریم گرد آورد.آنگاه علوم قرآن را در (مفصلات)و علوم مفصلات را در سوره فاتحه جمع نمود.بر این اساس، هر کس به تفسیر سوره حمد واقف گردد، مانند کسی خواهد بود که تفسیر تمامی کتب آسمانی را دانسته باشد (24) ».
سیوطی نیز در«تناسق الدرر فی تناسب السور» نوشته است:
«یکی از اصولی که قرآن بر طبق آن رفته است، این است که هر سوره، تفصیل یافته و شارح مطالبی است که بطور اجمالی در سوره پیشین مذکور افتادهاند.این چگونگی در غالب سورههای کوتاه و بلند قرآن-دیدنی است (25) ».
آلوسی راجع به کیفیت مناسبت مضمونی سوره«اعراف»با سوره پیش از خود مینویسد: «و مناسبتها لما قبلها ان سورة الانعام لما کانت لبیان الخلق و فیها هو الذی خلقکم من طین و قال سبحانه فی بیان القرون کم اهلکنا من قبلهم من قرن واشیر الی ذکر المرسلین و تعداد اکثیر منهم و کان ما ذکر علی وجه الاجمال جیء بهذه السورة بعدها مشتملة علی شرحه و تفصیله فبسط فیها قصة آدم و فصلت قصص المرسلین و اممهم و کیفیة هلاکهم اکمل تفصیل و یصلح هذا ان یکون تفصیلا لقوله تعالی(و هوالذی جعلکم خلائف فی الارض)و لهذا صدر السورة بخلق آدم الذی جعله فی الارض خلیفة و قال سبحانه فی قصة عاد جعلکم خلفاء من بعد قوم نوح و فی قصة ثمود جعلکم خلفاء من بعد عاد و ایضا فقد قال سبحانه فیما تقدم کتب علی نفسه الرحمة و هو کلام موجز و بسطه سبحانه هنا و رحمتی وسعت کل شی فسا کتبها للذین یتقون». (26)
محمد محمود حجازی هم در مورد وجه مناسبت سوره انعام با مائده چنین ادعا میکند:
«اما مناسبتها ففی المائده مجاجة اهل الکتاب و فی هذه المشرکین والمائدة ذکرت المحرمات بالتفصیل لانها من آخر القرآن نزولا و الانعام ذکرت ذلک جملة. (27)
محمد تقی شریعتی در تفسیر نوین درباره
چگونگی ارتباط سوره بلد با سوره فجر مینویسد:
«به نظر ما تناسب بین دو سوره بسیار است زیرا، اولا هر دو سوره در مقام تسلیت و آرامش روحی بخشیدن به پیغمبر است.
ثانیا در آن سوره سوگند به زمان فریضه حج بوده. گذشته و جنایات صاحبان زر و زور نسبت به عموم، حتی به پیغمبر انشان بتصریح یاد شده و در این سوره از توانگران قریش بکنایه واشاره.
رابعا در آن سوره از پندارهای بیجا و قضاوتهای غلط دنیا پرستان و به ویژه غرور و خود خواهی ثروتمندان نام برده و آنها را تخطئه کرده است و در این سوره نیز.
خامسا در هر دو سوره از مالدوستی و عدم توجه به مال بینوایان و یتیمان نکوهش فرموده است.
سادسا در هر دو سوره از دو دسته کافر و مؤمن یاد کرده و بدکاران و کفار را از آتش دوزخ بیم داده است. (28) .
همو تنایب دو سوره«عبس»و«نازعات»را در شمارههای زیر قابل توجه میداند:
1-در این سوره از سرو کار داشتن پیغمبر اسلام با مشرکان قریش و دعوت و تبلیغ آنها بزرگوار و تمرد و طغیان آنان گفتگو میشود و در سوره پیش، از سرّ و کار موسی با فرعون و دعوت و تبلیغ موسی و طغیان و تمرد فرعون سخن رفته است و در این سه سوره(نبأ، نازعات و عبس)...منشأ همه مفاسد و سد عموم اصلاحات به مسلمین شناسانده شده است و همین طبقه میباشد که در سوره (نبأ) به نام سرکشان(طاغین)یاد شد و در سوره (النازعات)نمونه بارز و مشهورشان که فرعون طاغی باشد معرفی گردید و در این سوره به عنوان مردم مستغنی(من استغنی)از آنها بحث میشود و لجاجت و خودخواهی و حق ناپذیری این دسته را خداوند بیان نموده و در صورت خطاب و عتاب به پیغمبر، تکلیف مسلمانها را با آنها معلوم میدارد و از اعتناء و احترام نسبت به چنین گروهی منع میفرماید.
2-در هر دو سوره از انکار کفار و روی گرداندنشان از دین و باور نداشتن رستاخیز و حساب و کتاب، نکوهش فرموده و از شدائد قیامت و شکنجه دوزخ بیمشان میدهد.
3-در هر دو سوره از فرشتگان یاد و تجلیل شده است، در این سوره بعنوان(سفره کرام)و در آن سوره بصورت سوگند به آنها(بر یکی از وجوه معانی آیات).
4-در هر دو سوره بر اثبات آفریدگار استدلال شده و از آفرینش انسان و کیفیت فراهم آمدن روزی او و موجبات آسایش و ادامه حیاتش گفتگو شده است.
5-در هر دو سوره از شدائد و سختیهای توانفرسا و سهمگین و دوزخی سخن رفته است و در حقیقت هر دو سوره نظیر یکدیگرند». (29)
مؤلفان تفسیر کاشف نیز تناسب مضمونی دو سوره آل عمران و بقره را با توضیحات زیر روشن ساختهاند:
«1-هر دو با حروف مقطعه(الم)آغاز میگردند.
2-هر و با ذکر کتاب شروع میشوند.
3-اولین قسمت سوره بقره راجع به انواع مردم در برابر هدایت قرآن، یعنی متقین، کافرین و منافقین است واولین قسمت از سوره آل عمران راجع به عالم نماهایی است که رو در روی راسخان و ره یافتگان به ژرفای عم با دید محدود و مادی خود دست به تأویل آیات متشابه میزنند و راه انحراف میپویند. همچنین قسمت اول این سوره، مردم را در برابر مفاهیم عالیه قرآن به سه دسته تقسیم میکنند:
راسخان در علم(مؤمنان)، اهل تأویل و فتنه (منافقان)، تکذیب کنندگان(کافران).
4-در هر دو سوره با اهل کتاب احتجاج میکنند، با این تفاوت که سوره بقره بیشتر با بنی اسرائیل و سوره آل عمران بیشتر با مسیحیان به بحث میپردازند و از آنجا که بنی اسرائیل از نظر تاریخی بر بسیحیان پیشی دارند، در سوره بقره به بنی اسرائیل و در این سوره به مسیحیان پرداخته است.
5-سوره بقره، مسأله آفرینش آدم(ع) بدون
پدر و مادر و سوره آل عمران آفرینش عیس(ع)بدون پدر را خاطر نشان میسازند و آدم ثانی را به آدم اول تشبیه مینمایند.
6-همان طور که بخشهایی از سوره بقره به بیان احکام الهی اختصاص یافته است در این سوره نیز بخشهایی است در بیان احکام و حدود الهی.
7-هر دو سوره با دعا و نیایشی مناسب با مطالب سوره به منظور خوسازی پایان میگیرند.
8-سوره بقره با اثبات فلاح و رستگاری برای متقین شروع میشود و سوره آل عمران با اثبات فلاح و رستگاری برای متقین پایان میپذیرد.
ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین(بقره:1).
واتقوا الله لعلکم تفلحون(آل عمران:200).
9-قسمتی از آیات سوره بقره مربوط به مسائل کلی جهاد و نبرد با کفار است و بدین سان بخش گستردهای از سوره آل عمران نیز به تأویلی از حقایق پشت پرده جنگ اختصاص دارد.در سوره بقره بطور اجمال میفرماید:(جنگ بر شما مقرر شده اما مورد اکراه شماست، ولی چه بسیار چیزهایی که مورد اکراه شما هستند و در واقع برای شما خیرند)و بخش پنجم سوره آن عمران این مطلب را بتفصیل تشریح میکند و نشان میدهد که چگونه جنگ با همه مصائب و سختیها و شکستها و شهادتها خیر است.
10-خداوند در سوره بقره، مسلمین را با تعبیر(یا ایها الذین آمنوا...)مخاطب قرار میدهد و آنان را از گام نهادن در جهت استقلال و خلافت زمین آگاه میسازد و در سوره آل عمران با پنج خطاب(یا ایهاالذین آمنوا)به امت اسلامی انسجام میدهد و آنان را از عوامل ضعف داخلی و خارجی بر حذر میدارد و به وحدت و همبستگی فرا میخواند.
11-هر دو سوره تحدی میکنند:سورهبقره از اهل بیان و قلم میخواهد که اگر میتوانند همانند قرآن و مطالبی شبیه به کلام الله بیاورند و در سوره آل عمران از غلو کنندگان درباره عیسی کلمة الله میخواهد که مباهله کنند تا معلوم شود چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ.
12-هر دو سوره به مناسبتهایی به مسائل اقتصادی مخصوصا مسأله ربا، نفاق، بخل و غیره پرداختهاند.
13-در هر دو سوره، راجع به اثبات نبوت و پیامبری حضرت محمد(ص)دلایلی جالبی آورده شده است:
در سوره بقره با این استدلال که حضرت محمد(ص)از ذریه صالح حضرت ابراهیم (ع)و ادامه دهنده راه وی میباشد و نیز با اعجاز قرآن و تحدی(بقره 23)و در سوره آل عمران با تأویل و تشبیه قرآن و پیامبر به عیسی و مریم.
14-القای کلمه و کلمات در هر دو سوره به چشم میخورد.در سوره بقره کلماتی را خداوند به آدم القاء میکند که با آن به درگاه خداوند توبه بجا میآورد: (فتلقی آدم من ربه کلمات)و نیز در همین سوره، حضرت ابراهیم با کلمات مورد آزمایش قرار میگیرد و در سوره آل عمران کلمة الله به حضرت مریم القاء میگردد و به وی بشارت داده میشود.
15-خدواند در هر دو سوره، مردم را به توحید خالص و دین حنیف ابراهیم-سرچشمه ادیان توحیدی-دعوت میکند تا همگی پیرامون این محور مشترک گرد هم آیند.در سوره بقره از یهود و در سوره آل عمران از مسیحیان میخواهد که دست از خود بر تربینی بردارند و به سرچشمه توحید ناب باز گردندو این دو گروه باید بدانند که مسلمانان پیرو آنان نبوده، بلکه مستقل هستند.
16-از اهداف و محورهای اساسی هر دو سوره، رسیدن به مرحله عالی اسلام به معنای مطلق کلمه با اخلاص و تسلیم خود و عزیزان خود به خداست.
17-این دو سوره، «زهراوان»نامیده شدهاند، چرا که در میان سورههای قرآن همچون دو گوهر تابناک میدرخشند». (30)
همچنین در تفسیر کاشف راجع به چگونگی ارتباط
سورههای نساء و مائده میخوانیم:
«1-سوره نساء مشتمل بر یک سلسله عقود و پیمانهای صریح و ضمنی است:
پیمانهای صریح:مانند عقد نکاح، عقد صداق، عقد حلف، عقد معاهده و امان... عقود ضمنی:مانند وصیت، ودیعه، وکالت، عاریه، اجاره و امثال آنها که همگی زیر پوشش تعبیر عام(ان الله یأمرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها)در مد نظر میباشند.
لذا بسیار مناسب و بجا خواهد بود که پس از طرح این عقود و پیمانها سخن با سورهای ادامه یابد که طلیعه آن با امر و فرمان به وفای به عقود و پیمانها آغاز گردد.گویا خداوند متعال در آغاز سوره مائده به همه انسانهای با ایمان خطاب میکند:به پیمانهایی که در سوره نساء بدانها اشاراتی رفت و فادار باشید همانگونه که در همین سوره مائده عقود و پیمانها و قرار دادهای مهمی مطرح است که باید بدانها وفادار باشید.
2-عمده مطالب سوره مائده بر محور محابه و استدلال با یهود و نصاری طراحی شده که ضمنا از منافقان و مشرکان نیز در آن سخن رفته است و چنانکه دیدهایم همین مطالب در سوره نساء نیز مطرح بود که در پایان این سوره گستردگی مییابد این رابطه را باید مهمترین پیوند این دو سوره و بارزترین چهرههای آن دو بر شمرد.هر سخنی که در این سوره آمده متمم مطالبی است که در سوره نساء جلب نظر میکند.
3-در هر یک از این دو سوره، پارهای از احکام عملی در رابطه با عبادات و حلال و حرام گوشزد شده است که در بسترهای مشترکی قرار دارند.این بسترهای مشترک عبارت از آیههای وضو و تیمم و نیز حکم مربوط به حلال بودن زنان پاکدامن میباشد با این تفاوت که در سوره مائده قانون حلیت زنان پاکدامن از اهل کتاب نیز افزون است، به همین جهت میتوان آن را مکمل سوره قبلی دانست.
نیز یکی از بسترهای مشترک این دو سوره عبارت از مطالب مربوط به وصایاست که درباره آنها فرمان قیام به قسط و عدل و شهادت بر اساس عدالت-بدون روا داشتن هیچگونه تبعیض و اجحاف-آمده و بدینسان در هر دو سوره به تقوی توصیه و سفارش شده است.
4-یکی از نکات ظریفی که چهرههای همگون این دو سوره را تصویر میکند، این است که سوره نساء، راه را برای تحریم خمر آماده و هموار میسازد و سوره مائده برای همیشه و با قاطعیت آن را تحریم میکند.اما برای این که این دو چهره از هم مشخص گردند، در سوره مائده اختصاصا احکام معدودی درباره خوراکیها صید و شکار، احرام، متجاوزان و مفسدان، حد سرقت، کفاره سوگند و امثال آنها مطرح است.ولی سوره نساء از آن جهت دارای ویژگی و امتیاز نسبت به سوره مائده میباشد که احکام زنان وارث و قتال در آن بازگو شده؛ احکامی که هنگام نزول آنها ابلاغشان سخت مورد نیاز جامعه بوده است.» (31)
زرکشی نیز یکی از لطایف سوره کوثر را در این میداند که در واقع همچو قرینه مخالف سوره قبل از خود(ماعون)ظاهر شده است؛چه، در سوره «ماعون»منافقان با چهار ویژگی:بخل، ترک نماز، ریا و ممانعت از زکات توصیف شدهاند و در سوره«کوثر»، در مقابل بخل، «انا اعطیناک الکوثر»(کوثر خیر کثیر)آمده است و در برابر ترک نماز«فصلّ»و در برابر ریا، «لربّک»و در مقابل منع زکات، «وانحر». (32)
سیوطی هم که در «تناسق الدرر»سخت طرفدار وجود مناسبتهای مضمونی بین سورههای همجوار مینماید، راجع به چگونگی ارتباط سورههای مؤمنون و نور با هم، مینویسد:«وجه اتصال سورهنور به سوره قد افلح آن است که در مؤمنون فرمود:(والذین هم لفروجهم حافظون)و در(نور)درباره زن و مردی که دامن خویش را به زنا و رابطه نامشروع آلوده بودند، احکامی صادر نمود.نیز در سوره نور، در همین ارتباط، مسائلی در مورد(قذف)، (افک)، (غض بصر) و(نکاح)مذکور افتاد و به آنان که بر ازدواج قدرت
ندارند، دستور آمد که عفت و پاکدامنی پیشه سازند.» (33)
اکنون با اندکی تأمل در مباحث پیش گفته، آشکار معلوم میشود که مفسران در بیان وجوه مناسبتهای سور، هیچ گونه معیار تعریف شده و مستندی در اختیار نداشتهاند تا بر طبق آن به بررسی و پژوهش پرداخته باشند.در کنار این مسئله گفتنی است که شباهتای موجود میان سورههای غیر همجوار گاه برخی از دانشمندان را واداشته است که بین آن دو سوره غیر همسایه، رابطههای ظاهری و معنایی برقرار سازند.برای نمونه علامه طباطبائی در آغاز تفسیر سوره تغابن که در ترتیب مصحف، هفتمین سوره پس از سوره حدید است مینویسد:
«این سوره در سیاق و نظم آیاتش همچون سوره حدید است و گویا چکیده مطالب آن بشمار میرود». (34)
بنابراین شباهتهایی که طرفداران نظریه تناسب سور ردیف کردهاند، نمیتوانند به سورههای همجوار اختصاص داشته باشند، بلکه گاه حتی در سطح سورههای درو از هم بیشتر قابل رؤیتند.از آنجا که تمامی سورهها در برآوردن هدف عمومی قرآن هدایت انسان به کمال با هم مشترکند همچنین در لوازم رسیدن به این غرض، همگونیهایی یافتهاند. چنین همگونیهایی-اگر ثابت شوند-قطعا به سورههای متوالی نمیتوانند اختصاص داشت.
بر این بنیاد باید گفت:آنچه آنان تحت عنوان (چگونگی تناسب سورههای همسایه)ابراز داشتهاند از حوزه سلیقه گرایی و تذوقهای توجیه گرانه پا فراتر ننهاده است و به هیچ روی بر معنای واقعی و اصیل دلالت ندارد.
راستی اگر دانشمندان با بهره از اصل ارتباط آیات سود جسته و از آن طریق معانی گهر باری به دست آوردهاند و مشکلاتی را در فهم قرآن کریم گشودهاند، آیا از ارتباط سورهها چه نفعی حاصل نموده و به کدامین مفهوم واقعی رسیدهاند؟
یادداشتها
(1)-ر.ک:قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات طلوع، مشهد، ص 150.
(2)-تاریخ ادبیات عرب، عبد الجلیل، ترجمه آذرتاش آذرنوش، امیرکبیر، تهران 1363، ص 86.
(3)-الاتقان فی علوم القرآن، جلا الدین عبد الرحمن سیوطی، دار مکتبة الهلال، بیروت، ج 1، ص 62.
(4)-مناهل العرفان فی علوم القرآن، محمد عبد العظیم الزرقانی، دار الفکر، بیروت، ج 1، ص 353.
(5)-حقائق هامه حول القرآن الکریم، جعفر مرتضی العاملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ص 146.
(6)-موجز علوم القرآن، داود العطار، مؤسسة الا علمی للمطبوعات، بیروت، 1399 ق، ص 176.
(7)-مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج 1ص 353.
(8)-موجز علوم القرآن، ص 157.
(9)-قرآن در اسلام، ص 150.
(10)-مباحث فی علوم القرآن، صبحی صالح، انتشارات الشریف الرضی، قم 1358 ش، ص 151 و 152.
(11)-ر.ک:البرهان فی علوم القرآن، بدر الدین زرکشی، دار الفکر، بیروت، 1408ق، ج 1، ص 64 و تناسق الدرر فی تناسب السور، جلال الدین عبد الرحمن سیوطی، دراسة و تحقیق:عبد القادر احمد عطا، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1406ق، ص 61 و مباحث فی التفسیر الموضوعی، مصطفی مسلم، دار القلم، دمشق، ص 78.
(12)-مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ابوعلی بن الحسن الطبرسی، دار المعرفه، بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 422.
(13)-همان مأخذ، ص 231 و 232.
(14)-همان مأخذ، ج 4، ص 794.
(15)-همان مأخذ، ج 6، ص 691.
ق(16)-الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 111.
(17)-تناسق الدرر فی تناسب السور، ص 114.
(18)-همان مأخذ، ص 112.
(19)-ر.ک:التفسیر الکبیر، الفخر الرازی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1411ق ، ج 25، ص 23.
(20)-ر.ک:مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص 82 و 83.
(21)-مباحث فی علوم القرآن، ص 156.
(22)-تناسق الدرر فی تناسب السور، ص 64 و 65 و الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 112.
(23)-ر.ک:مباحث فی علوم القرآن، ص 156 و 157.
(24)-تناسق الدرر فی تناسب السور، ص 61 و مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص 84.
(25)-تناسق الدرر فی تناسب السور، ص 65.
(26)-روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، الآلوسی، انتشارات جهان، تهران، ج 8، ص 64 و 65.
(27)-التفسیر الواضح، محمد محمود حجازی، دار الکتاب العربی، بیروت، 1982 م ، ج 1، ص 258.
(28)-تفسیر نوین، محمد تقی شریعتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ص 187 و 188.
(29)-همان مأخذ، ص 51.
(30)-تفسیر کاشف، مفنیه، ج 2، ص 22-20.
(31)-همان مأخذ، ج 3، ص 27 و 28.
(32)-البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 65.
(33)-تناسق الدرر فی تناسب السور، ص 104.
(34)-المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، ج 19، ص 294.