طی سالهای اخیر جریاناتی بر ضد واقعگرایی در تئاتر شکل گرفته است که تا حدی از برداشت نوین از « متن » به هنگام ظهور نظریه پسا ساختار گرا مطرح شده است و ارزش های متعدد تمرکز زدایی ، واگرایی و چند گانگی معنایی را به شدت مورد توجه قرار داده است . عدم تمایل و تقاضا برای متون و نمایش هایی را که صراحتا در بر گیرنده و مشوق اعمال آمرانه و تحکم آمیزی نظیر تبیین ، حکمیت ، تفسیر و خلق حضور هستند . از طریق تقابل « اجرا » با « متن » ، یعنی اتخاذ مجموعه ای از فعالیت های ذهنی و نمایشی به منظور در هم شکستن پایه های عقلایی و مشخصه های تئاتر واقعگرا و تلاش برای « تغییر معانی » ، نشان داده است و ...