آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

مقصود از وحدت و هماهنگی که بر همه مسلمانان در مبانی فقهی مراعات آن واجب است وحدت شیوه‏ها و روشهای فقهی اجتهادی که باعث پدید آمدن مذاهب شده نمی‏باشد، زیرا تحقق وحدت به این معنی معمولا امکان ندارد و تاریخ نیز بر این مدعی گواه است، چون بین عالمان مذاهب مختلف هم در زمانهای گذشته این پدیده تحقق پیدا نکرد، نه در زمان صحابه و نه در زمان تابعین و نه در زمان تابعان تابعین، زیرا آنان در ادله و مصادر اجتهادی فقهی دارای آراء و نظرات گوناگون و مختلفی بودند.
به عنوان نمونه برخی از آنان قیاس، تشبیه، مصالح مرسله به معنای عام، مصالح مرسله به معنای خاص، قاعده استصلاح، مذهب صحابی، عرف شریعت سلف و غیره را در مقام استنباط معتبر دانسته و برخی دیگر آنها را معتبر نمی‏دانستند.این مسایل و اختلافات دیگری که بین آنان وجود داشت، موجب شد که شیوه‏های مختلف و گوناگون فقهی، اجتهادی، در مقام استنباط احکام شرعی پدید آید و در پرتو آن شیوه‏ها، مکتبهای گوناگون و مختلفی رخ نماید.از آن جمله می‏توان به مکاتب زیر اشاره کرد:
الف-مکتب اهل البیت در مدینه منوره که اثر جوهری و فائده آن بوجود آمدن روش و شیوه فقهی اجتهادی به معنای خاص آن در مقام استنباط بود که عبارت است از اجتهاد از راه مصادر و ادله معتبر (کتاب، سنت، اجماع و عقل).طرفداران این مکتب امامان شیعه و پیروان آنها بودند.
ب-مکتب حدیث در مدینه که اثر آن پیدایش روش فقهی، حدیثی در مقام استنباط است.مؤسس این مکتب عبد الله بن عمر و زید بن ثابت بوده و طرفداران آن فقهای سبعه معروف بودند که عبارتند از: سعید بن مسیب، عروة بن زبیر، قاسم بن محمد، ابوبکر بن عبد الرحمان، عبید الله بن عبد الله، سلیمان بن یسار و خارجة بن زید.اینان در سال 94 هجری فوت شدند و آن سال معروف به سنة الفقهاء شد.
ج-مکتب رأی در مدینه که اثر جوهری آن پیدایش روش اجتهاد فقهی به معنای عام آن در مقام استنباط است که عبارت بوده از اجتهاد از راه ادله معتبر یاد شده و ادله ظنی مانند قیاس و استحسان و غیره.
مؤسس این مکتب عبد الله بن مسعود است که او دارای طرفداران زیادی بود از آن جمله علقمة بن قیس نخعی، اسود بن یزید نخعی، مسروق بن اجدع همدانی، عبید بن عمر، سلمان شریح بن حارث، حارث أعور، ابراهیم یزید نخعی.
در هر حال در اواخر ایام تابعین و اوائل ایام تابعان تابعین، بین عالمان و فقیهان بر سر ادله مسایل فرعی نظری اختلافات بسیاری روی داد و مذاهب گوناگونی‏ پدید آمد بدین سبب بسیاری از بلاد دارای مذهب خاصی گردیدند، ولی به مرور ایام از میان رفتند اما آراء و نظرات پیشوایان آن مذاهب در کتابهایی که به عنوان«الفقه المقارن»مانند علم بالخلاف و مسائل الخلاف و کتاب الخلافیات تدوین شده برای ما باقی مانده است.در هر حال پس از قرن چهارم تنها از مذهب امامیه، حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه می‏توان نام برد و مذهب ظاهری اگر چه تا این زمان استمرار داشت، ولی آن هم به تدریج منقرض گردید.
مقصود از وحدت
مقصود از وحدت، وحدت در شیوه‏های فقهی اجتهادی نیست، کما اینکه مقصود از آن برتر قرار دادن مذهبی بر مذاهب دیگر، یا ادغام مذاهب در یکدیگر و قرار دادن آنها در یک مذهب یا تأسیس مذهب جدید نمی‏باشد.بلکه منظور از آن، هماهنگی فرق اسلامی در ابعاد سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی است.مقصود از بعد اول این است که همه مسلمین در هر کجای دنیا که زندگی می‏کنند و دارای هر زبان و رنگ و قوم و نژاد که باشند بخاطر مصلحت عالیه اسلامی و برای این که دشمنان اسلام بر آنها مسلط نگردند در صف واحد قرار گیرند، تا کوششهای معاندان را در افشاندن بذرهای اختلاف خنثی نمایند، پس غرض از وحدت این نیست که سنی شیعه شود و یا شیعه سنی شود، بلی بر سنی است که مسلمان باشد قبل از آنکه سنی باشد و بر شیعه است که مسلمان باشد، پیش از آنکه شیعه باشد.
مقصود از تقریب
اما بعد دوم وحدت، یعنی بعد علمی و فرهنگی که همان تقریب بین مذاهب اسلامی است، منوط است به اجتماع فقهای بزرگ مذاهب اسلامی در مکان واحد و مطرح کردن مسائل اختلافی نظری در جوی سالم و آرام و صمیمی به دور از تعصب با رعایت ادب تخاطب.در چنین همایشی باید مجتهدان آگاه برای دستیابی به حقایق دینی، در زمینه مسائل کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی، اصولی و غیره به مباحثه و مناظره پرداخته و نتیجه آن را برای آگاهی پیروان مذاهب منتشر سازند.
نگارنده بر این بینش و اعتتقاد است که اگر عالمان مذاهب با این ویژگیها اجتماع داشته باشند برای همگان واضح می‏شود که اختلاف اساسی بین آنان نیست، بلکه اختلاف بین آنان در برخی از مسائل نظری اجتهادی است که مربوط به فروع است و منشأ و اساس آن اجتهاد است که در اسلام تجویز شده است و این اختلاف در مسائل فرعی نظری بر اساس اجتهاد اختصاص به عالمان مذهبی با مذهب دیگر ندارد، بلکه شامل عالمان مذهب واحد نیز می‏باشد.
از طریق یاد شده در مدت بسیار کمی می‏توان تفاهم مفید و سازنده‏ای را میان پیروان مذاهب به وجود آورد و اختلافات را از بین برد و کلام معروف«لو انهم تقاربوا لتفاهموا و لو تفاهموا لذهب الاختلاف»به همین نکته نظر دارد.
عالمان مزدور استکبار
باعث تأسف شدید است که در این میان برخی از عالمان ناباب و مزدور که از سیاستهای ظالمان و مستکبران پیروی می‏کنند، بر اساس ادله خود ساخته مانند اینکه:فلان طائفه قائل به تحریف قرآن یا قائل به بداء و نسبت نقص به خدا و یا قائل به الوهیت امام علی و یا نسبت قذف به عایشه و یا نسبت خیانت به امین وحی جبرئیل در ابلاغ رسالت است.بر کفر فرقه‏ای فتوا صادر می‏کنند، با اینکه نمی‏توان کسی را که گوینده«لا اله الا الله محمد رسول الله»است تکفیر کرد، این نظریه را امام ابو حنیفه و امام محمد بن ادریس شافعی و سفیان بن سعید ثوری و داود بن علی ظاهری و ابن ابی لیلی و جز اینها برگزیده‏اند.
امام شافعی در رساله خود می‏گوید:«من هیچ فردی از اهل قبله را به سبب گناهی که کرده تکفیر نمی‏کنم».
ابن حزم ظاهر پیشوای دوم مذهب ظاهری می‏گوید:«من هیچ‏گاه فرد مسلمانی را که از راه اعتقاد و یا فتوا چیزی را بگوید تکفیر و تفسیق نکرده و نمی‏کنم»...در ادامه می‏گوید:«در این نظر خلافی را از عالمان و فقیهان ندیدیم...».
ابو الحسن اشعری که از پیشوایان بزرگ اهل سنت در اصول عقائد است، می‏گوید:«گواه باشید بر اینکه من هیچ کس از اهل قبله را به واسطه گناهی تکفیر نمی‏کنم، زیرا همه آنها به معبود واحد توجه دارند و اسلام همه را دربرمی‏گیرد».
عناصر تقریب
اهم عنصرهای تقریب بین مذاهب اسلامی عبارتند از:
1-توجه به عدم اختلاف بین پیروان مذاهب در اصولی که دخالت در تحقق اسلام دارند.
2-ادراک اینکه وحدت یک واجب اسلامی است.
3-ایجاد تقریب بین ادله و مبانی اجتهادی نظری فرعی در مواردی که امکان تقریب بین آنها وجود دارد، چه آن ادله‏ای مربوط به فقه اجتهادی باشد و چه مربوط به اصول فقه و حدیث و علوم قرآن باشد.
4-ایجاد تقریب بین آراء و نظرات عالمان مذاهب اسلامی در مسایل نظری‏ای که تقریب بین آنها امکان دارد.
5-بیان ادله آراء و نظرات آنها در مسائل نظری‏ای که امکان تقریب بین آنها ممکن نیست، زیرا بیان ادله گوناگون فقیهان مذاهب مختلف، روشنگر آن است که پیروان هر فرقه‏ای بر اساس مبانی مذهب خود، دلایلی دارند که ممکن است برای معتقدان فرقه‏های دیگر مکتوم مانده باشد.
این کار اگر چه سبب اثبات اختلاف می‏گردد ولی در عین حال موجب تقریب نیز می‏شود، زیرا این حقیقت را آشکار می‏سازد که هر نظریه‏ای پشتوانه‏ای از دلیل مستند دارد.
6-نشر روایاتی که در الفاظ و یا مضمون اشتراک دارند و در مصادر و مبانی همه مذاهب ذکر شده است.
7-جمع بین روایاتی که در الفاظ و یا مضمون اختلاف دارند که این اختلاف از چند جهت می‏باشد:
الف-از راه بررسی زمان صدور آنها.
ب-از راه روایات دیگری که می‏توان آنها را به عنوان شاهد جمع بین روایات متعارض و متنافی ذکر کرد.
ج-از راه اطلاق و تقیید، عام و خاص، مجمل و مبین که از آن تعبیر به جمع موضوعی می‏شود و مورد پذیرش همه مذاهب است.
د-از راه حمل ظاهر بر نص که مورد پذیرش است و از آن تعبیر به جمع حکمی می‏گردد، پاکسازی مذاهب فقهی از آنچه که دلیلی بر اعتبار و صدق آنها نیست نیز از لوازم تقریب می‏باشد، چون مطالبی در آنها دیده شده که واقعیت ندارند، در این زمینه نمونه‏های زیادی وجود دارد که بیان آنها از حوصله این مقال خارج است.
8-تأسیس مدارس برای تدریس فقه و اصول و کلام مقارن.که البته برای از بین بردن اختلافات پیروان مذاهب نقش اساسی دارد.و این در صورتی است که مدرسین آنها از آراء و نظرات مذاهب مختلف اسلامی کاملا آگاهی داشته باشند.
9-تألیف کتابهایی در زمینه علومی که مربوط به تقریب است.این امر نیز نقش مهمی در ایجاب تقریب دارد به شرط آنکه کتابهای مزبور دارای ویژگیهای زیر باشند:
الف-تعیین زمان پیدایش اختلاف در مسائل طرح شده.
ب-بیان سبب اختلاف در مسائل مزبور.
ج-بیان تقریب در موارد خلاف.
د-بیان ادله در موادی که تقریب بین آنها امکان ندارد.
ه-بیان آراء و فتاوایی که مبنای عمل کنونی پیروان هر مذهب قرار گرفته است.
و-تحریر مقدمه‏ای در ابتدای کتاب، در بیان اینکه چرا زمان تشریح، اختلاف بین قاریان در مسائل نظری فرعی، نبود و در زمان صحابه بین عالمان مذاهب اختلاف اندکی روی نمودو در زمان تابعین این اختلاف بیشتر شد و در زمان تابعان تابعین باز هم فزونتر گردید و نیز بیان ویژگیها و تفاوت مکتب رأی که در زمان صحابه توسط ابن مسعود و مکتب حدیث که توسط عبد الله بن عمر و زید بن ثابت تأسیس شد و آشکار ساختن تفاوت آنها با مکتب اهل بیت.
بنابراین اگر کتابهایی که در زمینه تقریب تألیف می‏شود دارای ویژگیهای مذکور نباشد، چندان سودمند نخواهد بود و بسنده کردن بر گردآوری آراء و نظرات عالمان مذاهب در کنار هم، مشکلی را حل نمی‏کند.
کوشش بر حفظ وحدت
بنابر آنچه گذشت باید همواره بین عالمان مذاهب اسلامی مجالس بحث و گفتگو برقرار باشد تا در مسائل فرعی نظری بین مذاهب تقریب بوجود آید، و در مواردی که تقریب امکان‏پذیر نباشد، به کمک بیان دلایل، سوء ظن‏ها زدوده شود و این چیزی است که شدنی است، زیرا در اصول که اختلافی وجود ندارد و در مسائل فرعی مشترکات بسیاری هست و در غیر آنها ذکر ادله برای رفع سوء تفاهم کافی است، زیرا دلیل هر کس، حجت اوست بنابراین در مسائل نظری اختلاف طبیعی است و قانون اجتهاد آن را مجاز می‏شمارد.لذا اختلاف نظر در مسائل نظری و فرعی نباید موجب عداوت و دشمنی و نزاع و صف‏آرائی در برابر یکدیگر شود.
تاریخ گواه است که در قرون پیشین بین یهود و نصاری در مسائل نظری اختلافات شدید و نزاعهای خونین بود، ولی آنان بر اساس وحدت در مبدأ و معاد از همه آن اختلافات چشم‏پوشی و اغماض نمودند و نیز می‏دانیم در زمان قیام نهضت پروتستانهای مسیحی بعد از قرن پانزدهم و شانزدهم جنگهای خونینی بین مذاهب مسیحی به وجود آمد و خونها ریخته شد، جنگها آن‏قدر شدید بود که درباریان و نیروهای کنیسه‏ها در آنها دخالت نموده و درگیر شده بودند، ولی با این وصف بر اساس تفاهم و تبادل آراء در جوّی سالم و آرام و به دور از تعصب کور، وحدت سیاسی و اجتماعی پدید آوردند و از همه اختلافات صرف نظر کردند.
وقتی پیروان ادیان مخالف با داشتن آن همه اختلافات ریشه‏دار، بخاطر مصالح مهمتر خود این گونه به تفاهم می‏رسند آیا بر پیروان مذاهب اسلامی که دارای دین واحد و اصول اعتقادی واحد، می‏باشند و در اکثر مسائل فرعی نظری، دیدگاههای مشترکی دارند، واجب نیست که مانند یهودیان و مسیحیان و مذاهب گونه‏گون آنان، با تفاهم و تبادل نظر از اختلافات و بدبینی‏ها صرف نظر کنند.با اینکه همه می‏دانیم که نقطه‏های اختلاف بین یهودیان و مسیحیان و حتی بین مذاهب مسیحی بسیار و نقطه‏های اتفاق بین آنان کم بوده و بر عکس نقاط اختلاف بین مذاهب اسلامی کم و موارد اتفاق بین آنان بسیار است.زیرا آفریدگار ما یکی است، پیامبر ما یکی است و کتاب ما یکی است.قبله و وقت نمازهای پنجگانه در روز و شب و روزه ماه مبارک و حج همه یکی است و همه ایمان به وحدانیت خدا و نبوت حضرت محمد(ص)و معاد و برانگیختن انسان بعد از موت و حساب و صراط در روز قیامت و جزای بر اعمال در دار آخرت و غیر اینها داریم.

تبلیغات