آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

پیش از پرداختن به موضوع لازم است مطلبی را بگونه گذرا در اینجا یادآور شویم:
می‏دانیم که شیعه در همه ادوار فقه و اجتهاد، دارای رجال علمی بی‏نظیر یا کم‏نظیری بوده است که هر کدام به سهم خویش چون ستاره‏ای فروزنده در آسمان علم و دانش درخشیده‏اند و لذا مناسب است شیوه بررسی تفکرات و اندیشه‏های آنها پی‏گیری شود و آنچه مایه تاسف است این می‏باشد که تاکنون آنگونه که باید درباره شخصیت آنها تحقیق و پژوهش درستی به عمل نیامده است و در این امر دانش‏ستیزان و دارندگان افکار و اندیشه‏های باطل نقش زیادی داشته‏اند.زیرا همواره ایشان از طرح یاد برخی از این عالمان اسلامی سرباز زده و حتی بزرگی و منزلت آنان را کتمان کرده‏اند، و اما از آنجا که چراغ علم و دانش هیچگاه در بستر زمان خاموشی ندارد، بالاخره پس از سالیان متمادی توجه ضمیرهای روشن و محققان درست‏اندیش را به خویش معطوف داشته، و این شیوه پسندیده را پی‏گیر شده‏اند.
در هر حال اکنون که به برکت تاسیس حکومت اسلامی و نیز عنایات و توجهات خاص زعیم نواندیش و محبوب حضرت آیة اللّه خامنه‏ای دام ظله الوارف، آثار و افکار عالمان و علوم و معارف اسلامی بیش از پیش مورد توجه مسئولان نظام و مجامع فرهنگی قرار گرفته‏اند و به همین دلیل کنگره‏ها و سمینارها و یادواره‏ها و یادبودهایی از سوی آنان تدارک می‏گردد، امیدواریم به منظور اعتلای دانش و فرهنگ اسلامی و تجلیل از مجتهدان و دانشوران و بدور از هر گونه خلاف و دروغ‏پردازی و مبالغه و گزاف‏گویی به نقل درست‏اندیشه‏های آنان پرداخته و آراء درست را از نادرست باز نمایند و ما به مقدار توانایی در تحقق این امر مشارکت خواهیم کرد.
جامعین علمی شیخ مفید
بدون تردید متفکر برجسته شیخ مفید، یکی از مجتهدان بزرگ تشیع در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم بوده و در بیشتر علوم اسلامی مانند علم فقه، اصول فقه، تفسیر معقول، کلام، رجال و جز اینها تخصص و تبحری کم نظیر داشته و در زمینه‏های گوناگون کتابهای گرانقدر و ارزشمندی تدوین نموده‏ که در کتب رجالی مذکور است.
سید محسن امین در کتاب گرانمایه‏اش اعیان الشیعه تقریبا دویست کتاب در دانشهای مختلف از او یاد کرده است.
این عالم فرزانه در نتیجه این جامعیتی که داشت، یکی از مجتهدان به نام و بی‏نظیر و یا کم‏نظیر به شمار آمده است.و این ویژگی در عصر خود او برای همه مسلمانان به روشنی مشهود بود، زیرا تمام اندیشمندان و پژوهشگران زمانش و نیز همه آنهایی که درباره عظمت اخلاقی و شخصیت علمی ایشان قلم زده، به عظمت او در بعد اخلاقی و تخصص و تبحر او در علوم و معارف اسلامی اعتراف داشته و به آراء عمیق و نظرات دقیق او بسیار اهمیت می‏دادند.
تدریس شیخ مفید
شیخ مفید در سنین جوانی، در امر تدریس، یگانه استاد عصر خود شد، بگونه‏ای که مجلس درس او از رونق و شکوه خاصی برخوردار بود و صدها طالب علم و دانش، بلکه برخی از عالمان بزرگ شیعه و سنی در آن شرکت می‏کردند.تدریس وی دارای ویژگیهای خاصی بود از جمله:مسائل مورد بحث را بگونه مقارن و تطبیقی در فقه و کلام مطرح می‏کرد.او در این شیوه تنها به تدریس بسنده نکرده، بلکه به تقاضای سید مرتضی، کتابی نیز که شامل همه ابواب فقه می‏باشد به نام«الاعلام فیما اتفقت الامامیة من الاحکام مما اتفقت الامامیة من الاحکام مما اتفقت العامة علی خلافهم فیه»تالیف کرد. (1)
در اینجا تذکر چند نکته بجاست:
1-شیخ مفید در محله کرخ بغداد که مرکز شیعه بود زندگی می‏کرده و مسجد معروف براثا که در آنجا قرار دارد، محل برگزاری مجالس درس او بوده است. (2)
2-در تدریس از توانایی خاصی برخوردار بود و با بیانی رسا مسائل را از دیدگاه عالمان مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار می‏داد و تحولاتی را در فقه و کلام تطبیقی پدید آورد و تربیت‏یافتگان در مکتب وی نقش عمده‏ای در گسترش فقه و کلام تطبیقی داشته‏اند.
یکی از ویژگیهای برجسته و مهم شیخ مفید این است که او در آن عصر توانست جو فکری بغداد را-که در آن روز یکی از مهمترین مراکز حرکتهای فکری و عقلی جهان اسلام محسوب می‏شد-دگرگون سازد و مراکز فقهی و کلامی را از درخشندگی خاصی برخوردار نماید و آنها را بر فضای فکری بغداد حاکمیت بخشد و طالبان علم و دانش را شیفته و مجذوب خود نماید.بگونه‏ای که مدارس فقهی و کلامی سایر مذاهب را تا حدودی تحت پوشش مدرسه خود درآورد.از اینرو مولفان کتابهای رجالی شیعه و سنی به عظمت و بزرگی از او یاد نموده و از خدمات علمی و فرهنگی وی قدردانی کرده‏اند و زهد و تقوای او را خاص و عام ستوده‏اند.
3-شیخ مفید نخستین کسی است که به شیوه تطبیقی مسائل فقه را مطرح و تدریس کرد و بعدها شاگردان او مانند سید مرتضی و شیخ طوسی از او پیروی نموده‏اند.بهترین سند گویای این مدعا کتابهایی است که آنان در این زمینه تالیف نموده‏اند:
سید مرتضی کتاب الانتصار و شیخ طوسی کتاب الخلاف.
4-شیخ مفید نخستین کسی است که حوزه علمی منظمی را در بغداد بنیان نهاد و بعد از او دیگر عالمان در کمیت و کیفیت آن تکامل بخشیدند.
جلسات بحث مفید با عالمان مذاهب
در عصر شیخ مفید، جامعه اسلامی از درخشندگی ویژه‏ای برخوردار بود، زیرا در آن زمان علم و دانش و تمدن و فرهنگ امت اسلامی در ابعاد گوناگون بگونه چشمگیری پیشرفت داشت و مسلمانان به عنوان پیشگامان علم و دانش درخشیدند.
در آن زمان بغداد علاوه بر اینکه یک مرکز سیاسی به حساب می‏آید بلکه به عنوان یک پایگاه علمی و معنوی نیز محسوب می‏گشت، از اینرو عالمان بزرگی در آن ظهور کردند.و به دلیل موقعیتی که داشت مرکز تجمع عالمان مذاهب گوناگون اسلامی شد.
همچنین در آن عصر پیروان مذاهب اسلامی درصدد دفاع از بینشها و اعتقادات مذهبی خود برآمدند و آنچه در آن عصر جلب نظر می‏کند این است که عالمان مذاهب این را درک کرده بودند که رشد علم و دانش در دامان اندیشه است و اندیشه نیاز به آزادی دارد و لذا عالمان مذاهب آزادانه به تبادل اندیشه و مباحثه و مناظره می‏پرداختند و در سایه بحثها و مناظره‏ها و برخورد اندیشه‏ها بگونه‏ای آزاد بود که زمینه رشد و گسترش فرهنگ اسلامی پدید آمد.البته گاهی درگیریها و برخوردهایی بین آنان بوجود می‏آمد ولی در برابر آزادیهای اندیشه و بحثهای آزاد علمی قابل تحمل بود.
یکی از چهره‏های برجسته علمی آن عصر در شهر بغداد شیخ مفید بود که در بیشتر رشته‏های علمی تبحر و تخصص داشت.او در دولت بویهی با اهل هر مذهب و عقیده مباحثه و مناظره می‏کرد. (3) و از راه مباحثات و مناظره‏های علمی از عقاید و ازرشهای مذهب در برابر آنها دفاع می‏کرد و با آگاهی کاملی که از آراء و نظرات و دلائل پیروان مذاهب دیگر داشت می‏توانست در برابر شبهات و اشکالات آنها پاسخگو باشد. (4)
شیخ مفید در برخورد با مذاهب گوناگون و ایجاد هماهنگی میان علمای ملل و نحل، نقش بسزائی داشت وی بحثها و مناظره‏ها و ویژگیهای مجالس و آراء برگزیده را در کتاب ارزشمندش العیون و المجالس گردآوری نموده و سپس شاگردش سید مرتضی آن را تلخیص کرده و الفصول المختاره نامیده است.این کتاب در دو جزء در نجف اشرف بچاپ رسیده است.سید مرتضی در این کتاب، فصولی از کتابهای شیخ مفید بویژه نکته‏هایی از کتاب العیون و المجالس او را گردآوری نموده است. (5) چنانکه از خلال این کتاب بدست می‏آید آنچه را که مفید بر او املاء کرده بدان افزوده است، پس تردیدی نیست که این کتاب از مفید است و تشکیک برخی از محققان وجهی ندارد.
شیخ مفید به خاطر مباحثات و مناظراتی که با اساتید و عالمان بزرگ مذاهب اسلامی و نیز فرقه‏های گوناگون از قبیل معتزله، مجبره، حشویه، ناصبیه، زیدیه، کیسانیه، اسماعیلیه، قرامطه، مبارکه، ناووسیه، سمطیه، فطحیه، واقفیه، بشریه و جز اینها و بخصوص بحثهایی که با قاضی ابو بکر باقلانی، عبد الجبار معتزلی، قاضی ابو بکر بن سیار، قاضی عمانی، ابو بکر دقاق، ابو عمرو شطوی و غیره داشته است، در بین آنان از شهرت ویژه برخوردار شده است.
او در مقام بحث امور لازمی را رعایت می‏کرد که از آن جمله است:
1-برای اندیشه‏ها و افکار مذاهب احترام قائل بود و با متانتی خاص به نقد و بررسی آراء می‏پرداخت و هر گاه دلیل متینی را ذکر می‏کردند می‏پذیرفت.
2-در بحث و مناظره دلیلی را برای آنها یادآور می‏شد که مورد پذیرش قطعی آنها قرار گیرد.
3-مقید بود مناظره و بحث در مسائل نظری در جوی سالم و آرام و بدور از جمود و تعصب و بر اساس حسن نیت و تفاهم انجام پذیرد.
و بدین جهت بود که او توانست فقیهان و متکلمان آن عصر را از طریق برخورد صحیح اسلامی و پسندیده و معقول، فریفته و شیفته خویش کند، بگونه‏ای که شخصیت‏های بزرگی از بلاد دور و نزدیک به دیدار او شتافته و همواره مجالس او را کانون گرم بحثها و گفتگوهای فقهی و کلامی قرار می‏دادند.
مفید از دیدگاه مجتهدان شیعه
شیخ طوسی در کتاب فهرست خود درباره او می‏گوید:
محمد بن محمد بن نعمان مفید، معروف به ابن معلم از جمله متکلمان امامیه است که ریاست آنها به او منتقل گشت.وی در علم کلام و فقه بر همه پیشی‏ داشت و بسیار خوش حافظه و زیرک و حاضر جواب بود. (6)
ابو العباس نجاشی در کتاب رجالی خود درباره او می‏نویسد:بزرگواری و برتری استاد ما شیخ مفید رضی اللّه عنه در فقه، کلام و روایت بر دیگران مشهورتر از آن است که قابل وصف باشد. (7)
علامه حلی در رجال خود درباره شخصیت او می‏گوید:
او از بزرگترین مشایخ شیعه و سرآمد آنان بود و علمای متأخر همگی از او بهره برده‏اند و برتری او در فقه و کلام و روایت مشهورتر از آن است که بیان شود. او موثق‏ترین عالم اهل زمان و دارای عالی‏ترین مقام علمی بود. (8)
و قریب به همین مضمون را عالم جلیل القدر سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه، نقل کرده است. (9)
برای آگاهی بیشتر از آراء و نظرات عالمان شیعه درباره شیخ مفید می‏توانید به فوائد رجالی بحر العلوم و مستدرک شیخ نوری و رجال ابن داود و مجالس المؤمنین قاضی نور الله و منهج المقال ابو علی و وجیزه مجلسی و جامع الروات اردبیلی و اللؤلؤة شیخ یوسف بحرانی و...مراجعه کنید.
مفید در نظر عالمان اهل سنت
یافعی در مرآة الجنان درباره او می‏نویسد:عالم شیعه و پیشوای رافضه صاحب تصنیفات فراوان، معروف به مفید متفوق و سرآمد همه عالمان در علم کلام و فقه بود و او در عقاید با اهل هر عقیده‏ای با عظمت و بزرگواری برخورد می‏کرد.یافعی سپس در ادامه سخن خود می‏گوید:وی در دولت آل بویه، مقام پیشوایی داشت...
و گاهی عضد الدوله به دیدار او می‏رفت... (10)
ابن کثیر در بدایه و نهایه درباره شیخ مفید می‏گوید:او از مشایخ امامیه و مصنف آثار آنها و حمایت کننده از حوزه آنان بود...و در نزد ملوک اطراف و نواحی دارای وجاهت و آبرو و بزرگواری بود و این به جهت گرایش بیشتر مردم آن زمان به تشیع بود و در مجلس درس او جمع زیادی از عالمان مذاهب دیگر نیز حاضر می‏شدند... (11)
ابن جوزی در المنتظم می‏گوید:او شیخ امامیه و عالم آنها و مصنف در مذهب آنها و دارای مجلس بحث در خانه‏اش بود که همه عالمان در آن حاضر می‏شدند و برای او منزلت و مکانت مهمی نزد امیران اطراف بود، زیرا آنان گرایش به مذهب او داشتند. (12)
زرکلی در اعلام می‏گوید:وی محقق بزرگی بود و در آن عصر ریاست امامیه به او منتقل گردید، او در اصول و کلام و فقه دارای تصنیفات بسیاری است. (13)
پطرس بستانی در دائرة المعارف می‏نویسد:او بزرگ مردی بود که در دولت آل بویه دارای جلالت و عظمت خاص بود و عضد الدوله برای دیدارش به نزد او می‏رفت...وی دارای تألیفات و تصنیفات بسیاری بود و خیلی متعبد و خاشع بود... (14)
ذهبی در کتاب میزان الاعتدال می‏نویسد: ابو عبد الله ابن معلم رافضی، ملقب به شیخ مفید، دارای تصانیف بسیاری است...او در دولت آل بویه از عظمت و بزرگی ویژه‏ای برخوردار بود.
ذهبی در جای دیگر می‏گوید:او دویست تصنیف دارد و به سبب عضد الدوله دارای صولت عظیمی بوده است، در سال 413 وفات کرد و جنازه او را 80 هزار رافضی تشییع کردند. (15)
ابن اثیر در کتاب کامل، از او به عنوان عالم و فقیه بزرگ امامیه یاد کرده است. (16)
ابو الفداء در کتاب تاریخ خود (17) و ابن وردی نیز در کتاب تاریخش (18) او را به همین عنوان یادآور شده‏اند.
عماد حنبلی نیز در شذرات الذهب، از او به عنوان «صاحب التصانیف الکثیرة»یاد کرده است. (19)
این بود آراء برخی از عالمان اهل سنت درباره شیخ مفید.
کوتاه سخن اینکه:موقعیت و مکانت اجتماعی مفید در جامعه اسلامی آن عصر به حدی بود که اکمان و امیران به عنوان احترام به دیدار او می‏رفتند و در آن ایام عمر او بیش از 34 سال نبوده است و این نمایانگر اهمیت اجتماعی و شخصیت علمی او است.
فقه اجتهادی شیخ مفید
شیخ مفید از اعلام دوره سوم از ادوار اجتهاد (20) (دوره تدوین ابحاث اجتهادی به صورت علمی و فنی) بود.او با تلاش و کوشش فراوان تداوم بخش این سبک و شیوه بود و به آن تکامل و گسترش بخشید.
شیخ طوسی در کتاب فهرست می‏گوید:مفید فقیهی بود که در فهم و درک مسائل فقهی بسیار پیشرفته بود و همو می‏نویسد:«وی نزدیک به دویست جلد کتاب کوچک و بزرگ نوشته.او اگر چه همه آراء و نظرات استادش ابن جنید را نپذیرفت و برخی نظرات او را مورد نقد قرار داد و حتی در مورد او کتابی به نام«النقض علی ابن الجنید فی اجتهاده بالرأی»نوشت، ولی او در اصل شیوه و سبک و طرح ابحاث اصولی بگونه علمی و فنی از مجتهدان پیشین پیروی نموده و حتی کتابی در علم اصول تألیف کرده که مشتمل بر همه مسائل اصولی است.
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی نویسنده الذریعه الی تصانیف الشیعه از نجاشی نقل کرده که کتاب مذکور از او است و همو نیز نقل کرده است که شاگرد وی محقق کراجکی آن کتاب را در کتاب خودش کنز الفوائد درج نموده ولی بعضی بر این بینش و اعتقادند که آن کتابی که کراجکی در کنز الفوائد از شیخ مفید درج کرده تمام کتاب اصلی او که آن را به نام اصول الفقه می‏نامیدند نیست، بلکه مختصری از آن می‏باشد و بعضی دیگر بر این اعتقادند که این همان کتابی است که کراچکی برای یکی از دوستانش استنساخ کرده است و آنچه این نظریه را تأیید می‏کند همان چیزی است که در صدر و ذیل کتاب کنز الفوائد آمده، در صدر آن می‏گوید:اصول فقه را از کتاب شیخ مفید...برای بعضی برادران استخراج نموده‏ام.و نظیر این را در ذیل آن می‏گوید. (21)
در هر حال این کتاب مشتمل بر بیشتر مسائل علم اصول می‏باشد، از جمله:دلالت امر بر وجوب، اجزاء، اجتماع امر و نهی، واجب تخییری، مقدمه واجب، ضد، مفهوم و منطوق، عام و خاص، حجیت عقل، عدم حجیت قیاس، خبر واحد، اجماع، تعارض اخبار، استصحاب.
خلاصه شیخ مفید در رسمیت دادن و متداول کردن شیوه اجتهاد بگونه علمی و فنی بسیار کوشا بود و حتی تنها بر تدوین آن بسنده نکرده، بلکه در جلسات درسی خود که بزرگانی نظیر سید مرتضی و شیخ طوسی در آن حضور داشته‏اند به آن ترغیب و تحریص می‏کرد و از عالمان پیش از خود که مباحث را بگونه علمی و فنی مطرح کرده بودند-امثال ابن ابی عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی-تجلیل نموده و از آنان به بزرگی یاد می‏کرد و نسبت به کتابهای علمی آنها اظهار خوش‏بینی می‏کرد.از این رو ملا محمد امین استرآبادی(اخباری)شیخ مفید را عامل مهمی برای نشر افکار ابن جنید دانسته و در کتاب الفوائد المدنیة او را مورد هجوم و اعتراض قرار می‏دهد و می‏گوید:
نخستین کسانی که از طریقه اصحاب امامان غفلت ورزیدند و بر کلام اصول فقه مبتنی بر افکار عقلی که در میان عامه رواج داشت اعتماد کردند محمد بن احمد بن جنید و حسن بن علی بن ابی عقیل بودند که عمل به قیاس می‏کردند و از آنجا که شیخ مفید نسبت به تصانیف این دو عالم بزرگ اظهار خوش‏بینی می‏کرد، طریقه و روش او در میان متأخرین اصحاب ما رواج یافت.این روش بالا گرفت تا اینکه نوبت به علامه حلی رسید و او در بیشتر تصانیف خود بسیاری از قواعد اصولی معمول در میان عامه را پذیرفت و بدان ملتزم شد و سپس شهید اول و دوم نیز از او پیروی نمودند. (22)
ملا محمد امین استرآبادی حق دارد از شیخ مفید گله‏مند باشد و چهره درخشنده ابن جنید را خدشه‏دار سازد و بدون حساب او را مورد نکوهش قرار دهد، زیرا او می‏داند که اندیشه‏های اجتهادی بلند این مجتهد بزرگ چه آثار ویرانگری را برای اندیشه‏های جامد و خشک آنها به دنبال دارد.و بر همگان واضح است که بر اساس همین افکار او و ابن ابی عقیل عمانی و تأییدات شیخ مفید از شیوه آنها بوده است که در زمان استاد کل وحید بهبهانی(قدس سره)بنیاد نظریات و اندیشه‏های اخباریگری ویران شد.
علامه محمد باقر خوانساری در کتاب ارزشمندش روضات الجنات می‏گوید:بنیانگذار اساس اجتهاد، بگونه علمی و فنی، حسن بن علی، معروف به ابن ابی عقیل عمانی...معاصر کلینی و پس از او محمد بن احمد بن جنید اسکافی معاصر شیخ صدوق بود. (23) .
عالم بزرگ، شیخ مفید از هر دوی آنها تعلیم دیده و استفاده کرده بود و به آن دو حسن نظر داشت و از شیوه آنها پیروی کرد و افرادی نظیر سید مرتضی و شیخ طوسی و دیگر معاصران آنها درباره عظمت و بزرگی آنان مطالبی نوشتند که از جمله آنها می‏توان از علامه حلی نام برد.
تذکر دو نکته
1-اگر چه شیخ مفید، اجتهاد را مورد نکوهش قرار می‏داد و از آن منع می‏کرد و خود در کتاب گرانقدر اوائل المقالات، آن را بگونه صریح مذمت نموده است، ولی باید دانست که مقصود او آن اجتهاد مصطلح امروزی نیست، زیرا اجتهاد دارای دو معنی و مفهوم است:
الف:اجتهاد از راه منابع معتبر شرعی(کتاب، سنت، اجماع و عقل)که در بینش امامیه مورد تأیید است.
ب:اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی و منابع غیر معتبر(قیاس، استحسان و امثال اینها)که مطابق با رأی و نظر علمای اهل سنت است.
و مقصود شیخ از اجتهاد، اجتهاد به معنای دوم است که در آن عصر بیشتر معمول و متداول بود، نه اجتهاد به معنای اول که در عصر ما مصطلح است.ما در بحث سیر تاریخی اجتهاد و ادوار آن هر دو اجتهاد را بگونه تفصیلی مورد بررسی قرار داده‏ایم که قبلا به چاپ رسیده است (24) .
2-شیخ مفید اگر چه معروف است که با استادش ابن جنید در عمل به قیاس مخالفت کرده، ولی به عقیده من قیاس مورد قبول ابن جنید، قیاس تشبیه و تمثیل، که عالمان شیعه قبول ندارند، نبوده است، بلکه قیاس منصوص العله بوده که مورد پذیرش بیشتر عالمان شیعه می‏باشد، زیرا قیاس منصوص العله در آن عصر مورد بحث مجتهدان بوده است و شیخ مفید و سید مرتضی آن را معتبر نمی‏دانستند.
منابع اجتهادی شیخ مفید
شیخ مفید منابع اجتهاد را همانند مجتهدان دیگر امامیه عبارت از کتاب و سنت و اجماع می‏دانست، و در رساله اصولی خود به مبحث عقل اشاره کرده و آن را به عنوان یکی از راههای شناخت احکام پذیرفته و می‏نویسد:اصول احکام عبارت است از:کتاب، سنت و سخنان امامان معصوم(ع).
وی سپس در ادامه می‏نویسد:از سه راه می‏توان به این اصول دست یافت:
1-به گونه شفاهی، 2-از راه اخبار، 3-از راه عقل
او در کتاب اوائل المقالات به این مطلب تصریح کرده و می‏گوید:«هو(عقل)سبیل الی معرفة حجیة القرآن و دلائل الاخبار». (25)
اکنون نظر عالمان پس از شیخ مفید را نسبت به نقش عقل در استنباط احکام بیان می‏کنیم:
پس از شیخ مفید، مجتهد نواندیش، شیخ طوسی به توضیح نقش عقل در شناخت مسائل و موضوعات و احکام پرداخته و در کتاب عدة الاصول معلومات را به دو بخش تقسیم کرده است:
الف-اکتسابی(نظری).ب-ضروری.منظور او از معلومات اکتسابی معلوماتی است که از طریق براهین عقلی یا دلایل نقلی حاصل می‏آید.و نیز منظور از معلومات ضروری، امور بدیهی و واقعیاتی است که وجود دارد و شناخت و اثبات آنها نیاز به استدلال‏های عقلی و نقلی ندارد، مانند حسن عدل، زشتی ظلم، نیکویی سپاس از منعم، بدی ناسپاسی از او...
پس از شیخ طوسی، مجتهد جوان و با نبوغ، ابن ادریس(م 598 ه-ق)برای دست‏یابی به احکام-در مواردی که نص و اجماع نباشد-عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.
او در کتاب گرانمایه خود«سرائر»به این مطلب تصریح کرده می‏نویسد:
هر گاه در مسأله‏ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‏جستند. (26)
پس از ابن ادریس، محقق حلی(م 676 ه-ق) صاحب شرایع الاسلام، بگونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر»می‏نویسد:«مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».
و نیز در کتاب مذکور ادله احکام را به دو بخش تقسیم نموده و می‏گوید:«دلیل خطاب...و ما ینفرد العقل بالدلالة علیه». (27)
بر اساس این تقسیم بعضی از مسائل شرعی و موضوعات حوادث واقعه، نیاز به خطاب شرعی دارد و بعضی دیگر نیاز ندارد، بلکه عقل به تنهایی در اثبات حکم آنها کفایت می‏کند.
پس از محقق حلی، شهید اول، جمال الدین محمد بن مکی عاملی(م 786)ادله احکام را مانند محقق به دو بخش تقسیم نموده است.و بعد از او اندیشمندان و فقها یکی پس از دیگری عقل را به عنوان یک منبع استنباط حکم شرعی پذیرفته‏اند.
در هر حال شیخ مفید اجتهاد از راه رأی و منابع ظنی از قیل قیاس تشبیه و تمثیل و حتی قیاس منصوص العله، استحسان، مصالح مرسله، قاعده استصلاح، مذهب صحابی، شریعت سلف، عرف و امثال اینها را در مقام استنباط معتبر نمی‏دانست و نظر او درباره منابع استنباطی با دیگر مجتهدان فرق و تفاوتی نداشت.
شیوه مفید در طرح مسائل فقهی
شیخ مفید در طرح مباحث فقهی در کتاب گرانقدر «مقنعه»دارای اسلوب و شیوه خاصی است که بشرح زیر ارائه می‏گردد:
1-بیان برخی از احکام در قالب عبارات خود با اینکه قبلا در قالب عین الفاظ روایات بیان می‏شد.
2-بیان احکام مسائل فقهی به شیوه قطعی نه به شیوه احتیاط، مگر در برخی موارد.
3-عدم نقل اقوال، در مسائل فقهی.
4-نقل برخی از روایات متعارضه و بیان چگونگی رفع تعارض آنها.یعنی اگر روایتی را مخالف با قرآن می‏دید آن را مردود می‏دانست. (28) و اگر با روایت دیگر معارض می‏دید روایت دارای مرجح را بر دیگری متعین نمی‏دانست، بلکه مستحب می‏دانست. (29)
5-بیان مسائل بگونه فشرده ولی گویا و بطور منظم و مبوب.
شیوه استنباطی شیخ مفید
شیخ مفید در مقام استنباط، دارای شیوه خاصی بود که او را از شیوه‏های دو استادش، عمانی و اسکافی و نیز دو شاگردش، سید مرتضی و شیخ طوسی، ممتاز می‏نمود، زیرا او در مقام استنباط بیشتر از ظاهر عناصر خاصه(روایات)استنباط می‏کرد، ولی اساتیدش عمانی و اسکافی بیشتر بر تفریع و تطبیق از راه اجتهاد تکیه و اعتماد داشتند.
و اما سید مرتضی و شیخ طوسی در مقام استنباط دارای شیوه دیگری بودند، زیرا آنان نه مانند ابن جنید و عمانی عمل می‏کردند و نه مانند استادشان شیخ مفید، بلکه در حد وسط قرار داشته‏اند، زیرا آنها در مقام استنباط، هم بر ظاهر نصوص و هم بر تفریع و تطبیق تکیه می‏نمودند.
مرجعیت شیخ مفید
بدون تردید مفید به عنوان یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان جهان در آن عصر مطرح بود و مردم بلاد مختلف به او به این عنوان گرویده بودند و پاسخ مسائل مورد نیاز را از او دریافت می‏داشتند، از آن جمله:مردم عکبرا، طبرستان، موصل، مازندران، نیشابور، شیراز، خوارزم، جرجان، حران، رقد، دینور، صاغان، نوبند جان، میافارقیل، ساریه و نیز جز اینها از مردم بلاد دیگر.
در هر حال او در خلال سالهای 381 تا 413 سمت مرجعیت و زعامت شیعیان را عهده‏دار بوده و در این مدت خدمات ارزنده‏ای در تکامل بخشیدن به ابحاث فقهی و نیز خدمات بزرگی نسبت به مذهب شیعه نموده است که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.و چون وی از مجتهدان دوره دوم از ادوار کیفیت بیان فقه بوده (30) و نیز از آنجایی که در آن عصر احکام نوعا از راه پرسش و پاسخ بیان می‏شده، لذا رساله عملیه از مجتهدان آن عصر همانند رساله‏های این دوره که دوره ششم از ادوار کیفیت بیان فقه است، دیده نمیشود و او نیز در مقام بیان احکام بر شیوه مجتهدان دیگر بسنده کرده بود.و اما کتاب علمی و عملی او«مقنعه»شرحی دارد که بیان آن می‏آید.
شیخ مفید در کتابهای خود پاسخگوی مسائل مهمی بود که در نوع خود بی‏نظیر بوده، و بجا است بعضی از آنها را در اینجا یادآور شویم:
محقق متتبع خوانساری صاحب روضات الجنات مواردی از این مسائل را یادآور شده است که به ذکر یک نمونه اکتفا می‏شود:
یکی از آن مسائل که برای او مطرح شده این بوده است که چگونه می‏شود در یک روز بیست غسل بر انسان واجب و مستحب باشد و یک غسل برای همه آنها کفایت کند؟
مفید در پاسخ آن گفته است:این امر متصور است درباره شخصی که در روز جمعه ای که مصادف با عید قربان است، جهت زیارت پیامبر و امامان علیهم السلام، وارد مدینه شود و قصد قضای غسل روز عرفه، و قضای نماز آیات و اقامه نماز جماعت، و استخاره و شرکت در نماز استسقاء و نیز قصد توبه از معاصی کبیره و مباهله را داشته باشد و در آن روز نیز به مصلوب نظر نموده، و وزغی را کشته، و آب غالب النجاسه را بر او ریخته و علاوه بر جنابتی که از راه احتلام برایش حاصل شده، خود را جنب کرده، و با همسرش نیز مجامعت نموده، و میتی را قبل از غسل، مس کرده، و میت دیگری را غسل داده، و نیز نذر کرده که در روز عید قربان دو رکعت نماز با یک غسل بجا آورد (31) در حقیقت شیخ با پاسخ به این مسأله اعجاب همگان را برانگیخته است.
نتایج کار شیخ مفید
تلاش و کوشش بی‏وقفه شیخ مفید در زمینه فقه اجتهادی، نتایج عظیمی را در پی داشت که اهم آنها عبارتند از:
1-گسترش بخشیدن به مسائل فقهی اجتهادی بگونه علمی و فنی، از راه بحث و تدوین آثار بزرگ.
2-پایه‏گذاری حوزه علمی، بگونه منظم.
3-تدوین مسائل فقهی، بگونه مقارن، برای نخستین بار.
4-رایج کردن تدریس فقه و اصول تطبیقی، برای اولین بار.
5-مطرح نمودن عقل بگونه صریح به عنوان یکی از راههای شناخت احکام شرعی.
6-بیان احکام در قالب عبارات انشایی خود که پیش از وی سابقه نداشت.
7-تمهید برای بکارگیری اجتهاد در منابع، بگونه عملی و بسنده نشدن در بکارگیری آن در منابع بگونه علمی.
8-پی‏ریزی طرح جدید در تدوین مسائل فقهی برای رساله‏های عملیه.
اساتید شیخ مفید
شیخ مفید، عالمان و اساتید بزرگی را از شیعه و سنی درک کرده و نزد بسیاری از آنان تلمذ نموده و از آنها علوم و دانشهای گوناگون آموخته است، بجاست برخی از آنان را یادآور شویم:
از جمله اساتید شیعه او عبارتند از:جعفر بن قولویه قمی، شیخ صدوق، احمد بن ولید، زراری، ابن جنید اسکافی و...
و از جمله اساتید سنی او عبارتند از:شیخ ابو یاسر، شیخ علی بن عیسی رمانی، ابو عبد اللّه بصری، ابو بکر محمد بن احمد شافعی، محمد بن عمران مرزبانی، ابو بکر محمد بن سالم معروف به حافظ جعابی، عمر بن محمد صیرفی، علی بن محمد بن حبش و...
قابل ذکر است که عالمان و دانشیان رجالی شیعه و اهل سنت، برای او حدود چهل استاد ذکر نموده‏اند. شیخ در درسهایی که شرکت می‏کرد مستشکل در آنها محسوب بود.معروف است که او در مقام بحث و مناظره با استادش شیخ ابو یاسر که از بزرگان اهل سنت بود بر او غالب می‏شد و با دلیل او را به سکوت وا می‏داشت.و چون ابو یاسر در مقام تدریس از پاسخ به اشکالات او عاجز ماند، لذا او را به علی بن عیسی رمانی-که از اعاظم علمای علم کلام آن عصر بود- ارجاع داد.ولی مفید گفت من او را نمی‏شناسم.بدین جهت رمانی یکی از شاگردانش را برای راهنمایی او فرستاد تا او را به مجلس درس خود هدایت کند. هنگامی که شیخ وارد مجلس درس او شد دید جمع زیادی در آن شرکت دارند.
نقل شده روزی بعد از درس استادش شیخ رمانی، شخصی از اهالی بصره درباره حدیث غدیر و حدیث غار از شیخ رمانی سؤال کرد، او در مقام پاسخ گفت: حدیث غدیر روایت است و حدیث غار درایت، و روایت بر درایت مقدم نمی‏شود.آنگاه مفید که طلبه نوجوانی بود به رمانی گفت:چه می‏فرمایید در مورد کسی که بر امام عادل زمان خروج کند؟رمانی در پاسخ وی گفت:او کافر است، سپس حرف خود را اصلاح کرد و گفت او فاسق است.
مفید به استادش رمانی گفت:چه می‏فرمایید درباره امامت علی بن ابی طالب؟او در پاسخ گفت: تردیدی در امامت و عدالت او نیست.مفید گفت:در خروج طلح و زبیر علیه او در روز جنگ جمل چه می‏گویید؟رمانی در پاسخ گفت:بعدها توبه کردند مفید گفت:توبه آنان روایت است ولی خروجشان علیه امام درایت و روایت نمی‏تواند با درایت معارضه کند. شیخ رمانی سکوت کرد و نتوانست پاسخی ارائه دهد. همو در نامه‏ای که به استادش ابو یاسر نوشت لقب مفید را به او داد و از آن پس او به این لقب معروف شد (32) .
در هر حال چون شیخ مفید، در دوران تحصیل، از نبوغ و هوش و استعداد خاصی برخوردار بود مورد عنایات اساتیدش مانند شیخ صدوق و ابو یاسر قرار داشت.
شاگردان شیخ مفید
صدها قالب علم و دانش در مدرسه و مکتب شیخ مفید از شیعه و سنی تلمذ کرده و پرورش یافتند. و برخی از آنان از درخشندگی و برجستگی خاصی برخوردار شدند، از آن جمله می‏توان عالمان بزرگی را یاد کرد:
سید مرتضی، ابو العباس احمد بن علی نجاشی، ابو الفتح کراجکی، شیخ طوسی، ابویعلی سلاردیلمی، ابویعلی محمد بن حسن جعفری داماد و جانشین وی و ابو الفداء موصلی و...
اگر به زندگانی عالمان بزرگ آن عصر نظر افکنیم می‏بینیم که آنها اعم از شیعه و سنی از تلامیذ مفید بوده‏اند.
چند مطلب پیرامون کتاب مقنعه
1-کتاب مقنعه شیخ مفید اگر چه مانند کتاب رساله جمل العلم و العمل سید مرتضی و نهایه شیخ‏ طوسی، دستور العملی برای مکلفین بوده است، ولی به شیوه رساله‏های فعلی تحریر نیافته و تفاوتهای زیادی با آنها دارد، از آن جمله:
الف-در رساله‏های فعلی فتاوای مجتهد با عبارات آنها بیان می‏شود نه با الفاظ احادیث ولی در مقنعه و نهایه و امثال آنها احکام در قالب الفاظ روایات بیان شده است.
ب-نوع احکامی که در رساله‏های کنونی برای مسائل بیان می‏شود از راه بازگشت دادن فروع تازه به اصول پایه و منطبق ساختن قوانین کلی بر مصادیق خارجی است و اما احکامی که در کتابهای آن زمان برای مسائل بیان شده تنها از راه خود اصول احکام و ظواهر نصوص بوده است.
ج-در رساله‏های کنونی بر احکام ضروری بسنده نشده است ولی در رساله‏های پیشین بیشتر بر احکام ضروری بسنده شده است.
2-از پیشگفتار کتاب یاد شده بدست می‏آید که شیخ مفید آن را برای یکی از مشاهیر و بزرگان زمانش نوشته و از او به عنوان السید الامین الجلیل یاد کرده می‏نویسد:من این کتاب را به درخواست امینی بزرگوار نوشته‏ام، او کتاب مختصری شامل احکام شرعی و وظائف دینی از من تقاضا کرد تا وسیله‏ای برای اعتماد طالب دین و باعث ازدیاد یقین و شناخت اهل ایمان و مرجعی باشد برای راهنمایی طالبان هدایت و خواستاران حق و همچنین امینی برای متعبدان گردد، تا در امور دینی بدان پناه برند و در موارد اختلاف بر اساس آن حکم کنند و من ابتدا کردم به بیان آنچه اعتقادش بر مکلفان واجب است که اهمال و مسامحه در آن روا نیست زیرا آن بنیاد و اصل ایمان است و حقیقتی است که تمام اهل ادیان بر آن اتکاء و اتفاق دارند و قبول اعمال بستگی به آن دارد و به این امور اصلی است که هدایت از ضلالت شناخته می‏گردد.
3-مقنعه دارای دو بخش اصلی است:بخش اول درباره اصول دین(توحید، نبوت، امامت و معاد)است. و بخش دوم مربوط به مسائل فروع عملی(ابواب گوناگون فقهی)است.
یکی از ویژگیهای مقنعه این است که مسائل مربوط به دعاها و زیارات و انساب پیامبر(ص)و امامان (علیهم السلام)، و مطالبی تحت عنوان باب الزیادات در آن ذکر شده که معمولا مجتهدان آنها را در کتابهای فقهی ذکر نمی‏کنند و بدین جهت تعداد ابواب آن بیشتر از ابواب کتاب مقنع صدوق و نهایه شیخ طوسی است.و همچنین در پایان آن مسائلی مربوط به چگونگی تنظیم وصیت‏نامه و وقف‏نامه ذکر شده است.
4-مقنعه برخی از ابواب فقه را مانند:حجر، حواله، کفالت، صلح، غصب، احیاء موات فاقد است همانگونه که رساله جمل العلم و العمل سید مرتضی نیز برخی از ابواب فقه را ندارد، ولی رساله الانتصار او واجد تمام ابواب فقه است.
5-مقنعه دارای مباحث:ضمان، شرکت، مساقات، وکالت، و اقرار است، ولی مقنع و هدایه شیخ صدوق آنها را ندارد.
6-در«مقنعه»برخی از احکام در قالب الفاظ خود شیخ مفید بیان شده ولی بیشتر احکام در قالب الفاظ روایات بیان گردیده است و شیخ طوسی در کتاب نهایه‏اش از این شیوه پیروی نموده است و سید مرتضی در رساله جمل العلم و العمل خود بیشتر احکام را با عبارات خودش بیان کرده، ولی شیخ صدوق در مقنع احکام را با عین الفاظ احادیث یا معنای آنها را بیان کرده است و عبارات خود او در بیان احکام به چشم نمی‏خورد.
7-مقنعه را شیخ طوسی شرح کرده و تهذیب الاحکام نام نهاده که اکنون یکی از کتابهای چهارگانه معروف است و این کار شیخ بدین جهت بوده که مقنعه در آن عصر از جایگاه خاصی برخوردار بوده و مورد تدریس و استفاده محققان و دانش‏پژوهان قرار داشته، ولی با تألیف نهایه شیخ طوسی از اهمیت آن به عنوان کتاب درسی کاسته شد و نهایه محور تدریس قرار گرفت.
8-مقنعه شیخ مفید و مقنع شیخ صدوق و رساله جمل العلم و العمل سید مرتضی و نهایه شیخ طوسی از نظر دسته‏بندی و تنظیم شباهت فراوانی با یکدیگر دارند، ولی هر کدام در طرح مسأله دارای شیوه خاصی است و تنها نظم و ترتیب مسائل و فروع در رساله جمل العلم و العمل سید مرتضی بهتر است.از این رو می‏توان گفت که شیخ مفید با تنظیم کتاب مقنعه در سیر تکاملی تنظیم مسائل فقهی تأثیر داشته و لذا کتابهای متأخران مانند رساله یاد شده و رساله مراسم سلار و رساله مذهب البارع و شرح جمل ابن براج و غنیه ابن زهره و الوسیله ابن حمزه از شیوه و سبک تنظیمی و دسته- بندی بهتری برخوردار شدند.
آراء و فتاوای نادر شیخ مفید
1-عدم حجیت خبر واحد
2-ثبوت ربا در معدودات
3-وجوب اخراج زکات مالی که وقت وجوب آن رسیده، نه پیش و نه بعد از آن
رشیده.
5-جواز تطهیر چیز نجس با آب مضاف در حال اختیار
6-کفایت یک قربانی در حج از پنج نفر اگر از یک خانواده باشند و قربانی گاو باشد.
7-عدم ثبوت ربا بین مسلمان و کافر ذمی.
8-عدم جواز نماز در خوابگاه شتران و آتشخانه‏ها، ولی فقهای غیر از او نماز در محلهای یاد شده را مکروه می‏دانند.
9-شستن سه بار ظرفی را که آب دهان سگ در آن ریخته و یا تماس با عضوی از اعضاء با آن داشته، بار اول و سوم با آب و بار دوم با خاک.
10-کفایت یکبار به زمین زدن دستها هم در تیمم بدل از وضو و هم بدل از غسل.
11-حرام بودن نماز در جاده‏هایی که محل رفت و آمد مردم است.
12-حرمت نماز در خانه‏ای که در آن شراب وجود دارد.
13-وجوب سه سجده بر نمازگزاری که سجده‏ای را فراموش کند و بعد از رکوع یادش بیاید، که در همان رکعت باید آنها را بجا آورد، یک سجده به عنوان قضای سجده فراموش شده و دو سجده هم برای رکعتی که در سجود آن یک سجده را فراموش کرده است، ولی مشهور تنها قضای سجده فراموش شده را بعد از سلام نماز لازم می‏داند.
14-استبراء جاریه‏ای که در سن حیض است ولی حیض نمی‏بیند، با گذشت سه ماه.
15-وجوب زکات در مال طفل یا مجنون اگر ولی یا قیم آنها با درهم و دینار آنها تجارت نماید.
16-لزوم مقدم داشتن پرداخت زکات به فقیری که از حیث آگاهی بر احکام شرعی و طهارت و دیانت بر فقهای دیگر برتری دارد، ولی مشهور این تقدیم را مستحب می‏داند.
17-جواز روزه واجب در سفر به استثناء روزه ماه رمضان.
18-وجوب امساک بقیه روز و قضای روزه در آنجایی که مریض در روز ماه رمضان بعد از خوردن و یا نوشیدن خوب شود.
یادداشتها
(1)-الذریعه، ج 2، ص 237.
(2)-یادنامه شریف رضی، ص 288.
(3)-سیر اعلام النبلاء، ج 17، ص 344، منتظم ج 8، ص 11.
(4)-ادب المرتضی، ص 83 به نقل از تاریخ یافعی و مقدمه تهذیب الاحکام.
(5)-الفصول المختاره، سید مرتضی، پیشگفتار.
(6)-فهرست، شیخ طوسی، ص 157.
(7)-رجال نجاشی، ابو العباس نجاشی، ج 2، ص 327.
(8)-رجال علامه حلی، ص 147.
(9)-سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 46، ص 30.
(10)-مرآة الجنان، یافعی، ج 3، ص 28.
(11)یبدایه و نهایه، ابن اثیر، ج 12، ص 15.
(12)-المنتظم، ابن جوزی، ج 8، ص 11.
(13)-اعلام، زرکلی، ص 969.
(14)-دایرة المعارف، پطرس بستانی، ج 1، ص 696.
(15)-میزان الاعتدال، ذهنی، ج 3، ص 129 و 131.
(16)-کامل، ابن اثیر، ج 9، ص 113.
(17)-المختصر فی تاریخ البشر، ابو الفداء، ج 2، ص 154.
(18)-تاریخ ابن وردی، ج 1، ص 339.
(19)-شذرات الذهب، عماد حنبلی، ج 3، ص 119.
(20)-برای آگاهی از دوره سوم از ادوار اجتهاد مراجعه شود به کیهان اندیشه، شماره 42، ص 55، به قلم نگارنده.
(21)-کنز الفوائد، ابو الفتح کراچکی، ص 186.
(22)-الفوائد المدنیه، ملا محمد امین استرآبادی، ص 30.
(23)-روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، ج 6، ص 146.
(24)-کیهان اندیشه، شماره 35.
(25)-اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 11.
(26)-سرائر، ابن ادریس، ج 1، ص 4.
(27)-معتبر، علامه حلی، ص 7.
(28)-مقنعه، شیخ مفید.
(29)-همان مأخذ، ص 350.
(30)-برای آگاهی از ادوار ششگانه کیفیت بیان فقه به کیهان اندیشه، شماره سوم مراجعه کنید.
(31)-روضات الجنات، ج 6، ص 164.
حکایت دو امیرزاده در مصر بودند یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت عاقبة الامر آن یکی علاّمه عصر گشت و این یکی عزیز مصر شد پس این توانگر بچشم حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی من بسلطنت رسیدم و این همچنان در مسکنت بمانده است گفت ای برادر شکر نعمت باری عزّ اسمه همچنان افزونترست بر من که میراث پیغمبران یافتم یعنی علم و ترا میراث فرعون و هامان رسید یعنی ملک مصر
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم
که زور مردم آزاری ندارم
گلستان سعدی‏

تبلیغات