آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

ششمین دوره از ادوار اجتهاد، دوره تکامل است که از زمان استاد کل وحید بهبهانى(م 1205 ه)آغاز و تا زمان شیخ مرتضى انصارى(م 1281 ه)ادامه یافت
حوزه‏هاى علمیه در طول این دروه، شاهد جنبش و تکامل ابحاث اجتهادى بود.و از آنجا که اصولیان و مجتهدان این دوره به تحقیقات کاملى دست یافته بودند، فقه اجتهادى مطابق شرایط آن زمان به اوج شکوفایى خود رسید، و این بدین جهت بوده که استنباط احکام شرعى حوادث واقعه از منابع و پایه‏هاى اصلى آن داراى شرایط و ویژگیهاى ذیل بود که عبارتنداز:
1-بررسى اصول و قوانین کلى و مایه‏هاى اصلى استنباط.
2-بررسى فروع اصول و مصادیق قوانین کلى بگونه کامل.
3-توجه به ابعاد ادله اجتهادى(کتاب و سنت)در مواردى که داراى ادله اجتهادى بود و نیز توجه به ابعاد ادله فقاهتى(مانند اصول عملیه)آنجا که داراى ادله اجتهادى نبود.
4-نقد و بررسى آراء و نظرات و برداشتهاى عالمان پیشین از منابع اجتهادى.
مجتهدان، پس از طى مراحل یاد شده، فروع تازه را به اصول پایه بازگشت داده و قوانین کلى را بر مصادیق خارجى آنها منطبق مى‏ساختند.
این دوره، همه مزایاى دوره‏هاى پنجگانه پیشین اجتهاد را دارا بود، و بدین جهت است که این مرحله تأثیر بسزائى در پیشرفت و تکامل اجتهاد داشت، بگونه‏اى که عالمان اصولى و فقیهان کنونى نیز هنوز از تحقیقات مفید و ارزنده آنها بهره مى‏برند.اینک عالمان این دوره را به اختصار یادآور مى‏شویم:
1-وحید بهبهانى
طلایه‏دار این دوره، مجدد قرن سیزدهم، استاد کل، آیة الله علامه آقا محمد باقر وحید بهبهانى است که در سالهاى 1173 تا 1205 مرجعیت و زعامت شیعیان بعهده او بود.مقام علمى، حسن اداره و تدبیر و استعداد فوق العاده و ذوق خاص وحید در آن عصر زبان زد خاص و عام بود، بگونه‏اى که او را از نوادر جهان اسلام بشمار آورده و نقطه عطف مهمى در تحول بحثهاى اصولى و اجتهادى محسوب مى‏گشت.
وحید بهبهانى با تلاش فراوان و ارائه نظرات جالب و پویاى اجتهادى خود توانست سهم مهم و مؤثرى در دگرگونى و رشد و تکامل مسائل اجتهادى داشته باشد.
او در تدریس از قدرت فوق‏العاده‏اى برخوردار بود و در کرسى درس جولان خاصى داشت و با مهارت شگفت‏انگیزى اصول فقه را در فروع مختلف پیاده مى‏کرد، و بدین جهت بود که صدها مجتهد کم‏نظیر را تربیت کرد، و آنان نیز به سهم خود در تکامل و گسترش بحثهاى اجتهادى تأثیر بسزائى داشتند تربیت‏یافتگان مکتب اصولى وحید در بیشتر شهرها حضور داشته و در حفظ مکتب اجتهادى او کوشا بودند.از جمله شاگردان معروف او عبارتنداز آیات عظام:
سید محمد مهدى بحر العلوم(م 1212).
شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء(م 1228)در نجف.
سید على طباطبائى(م 1231)در کربلا.
سید محسن اعرجى(م 1240)در کاظمین.
میرزاى قمى(م 1233)در قم.
میرزا مهدى خراسانى(ش 1218)در مشهد.
شیخ محمد ابراهیم کلباسى(م 1261)در اصفهان.
ملا مهدى نراقى کاشانى(م 1245)در کاشان.
میرزا یوسف مجتهد(م 1242)در تبریز.
سید دلدار على نصیر آبادى(م 1235)در هند.
البته غیر از عالمان یاد شده وحید بهبهانى شاگردان دیگرى نیز داشته است که هر کدام داراى موقعیت اجتماعى خاص بوده‏اند.
وحید بهبهانى متن معالم الاصول معروف را تدریس مى‏کرد، و هر گاه نظرى بر خلاف داشت، در حاشیه آن مى‏نوشت.علاّمه محمد حسین کرهرودى(م 1314) از شاگردان میرزاى شیرازى نقل کرده که وحید حدود بیست بار متن معالم را تدریس نمود و هر بار حاشیه جدید خود را بر آن مى‏نگاشت.وى سپس مى‏گوید:
من در شهر بروجرد نوزده نوع از آن حواشى را دیده‏ام.
علامه وحید علاوه بر حواشى معالم، داراى تألیفات زیادى در فقه، اصول، کلام، رجال، حدیث و غیره است از آن جمله:الجتهاد و الاخبار، تعلیقات رجالى، شرح مفاتیح فیض، فوائد حائرى و رساله‏هاى عملى.
اکنون بجاست نتائج مفید کار عظیم استاد بزرگ وحید را بگونه اختصار در اینجا یادآور شویم:
1-بررسى کامل راویان اخبار و احادث که بدین وسیله بسیارى از احادیثى که اساس مسائل فقه اجتهادى در ابواب گوناگون بود تصحیح شد و در نتیجه تحول آشکارى در مقام استنباط پدید آمد.
2-حاکم شدن اجتهاد و انسداد باب اخباریگرى و ظاهرگرایى که در آن عصر رائج بود.بسیارى از عالمان آن عصر در مقام استنباط به تحول ملاکات احکام و تغییر ویژگیهاى درونى و یا بیرونى موضوعات عصر و زمان توجهى نداشتند و بیش از اندازه در مقام بیان احکام بر ظاهر احادیث بسنده مى‏کردند.در این هنگام وحید ظاهرگرائى را در مقام استنباط که سالیان دراز بر بسیارى از حوزه‏هاى علمیه حاکم بود محکوم کرد و طرفداران آن را از صحنه خارج و میدان را براى مجتهدان خالى ساخت.
وى میرزا محمد اخبارى نیشابورى را که یکى از بزرگترین رجال مکتب اخبارى بود مغلوب خود ساخت و نیز عالمان مکتب اخبارى را از کربلا که مرکز اصلى آنان بود راند.باید دانست این تحول و مبارزه به سادگى انجام نپذیرفت، بلکه با سعى و کوشش طاقت‏فرسا و با تحمل فراوان وى در برابر توهینهایى که به او شد، انجام پذیرفت.ما بگونه مفصل در دو شماره 13 و 14 همین مجله درباره عوامل پیدایش و گسترش اخباریگرى، مبارزه علیه اخباریگرى، عوامل بازگشت اجتهاد توسط وحید، برداشت اخباریها از اجتهاد و...بحث و کنکاش نموده‏ایم، علاقه‏مندان مى‏توانند به آنجا مراجعه نمایند.
3-در مسیر تکامل قرار گرفتن فقه اجتهادى که در نتیجه ارائه طرح شیوه اجتهادى متکامل با نتائج یاد شده انجام شد و فقه اجتهادى با سعى و تلاش وحید بهبهانى پا به مرحله جدیدى گذارد و روح تازه‏اى در کالبد آن دمیده شد.تشخیص ارزش این خدمت اجتهادى بى‏نظیر از حیطه تصور بیشتر عالمان‏ خارج است، تنها مجتهدین دوراندیش و آگاه ه ارزش کار او وقوف دارند، زیرا اگر او در برابر ظاهرگویان قیام نمى‏کرد و مکتب اجتهادى را تجدید نمى‏نمود امروز اثرى از اجتهاد و تقلید و فقه اجتهادى در میان نبود.
در اینجا مناسب است نکته‏اى را یادآور شویم و آن اینکه استاد کل وحید بهبهانى در اواخر عمر از مرجعیت کناره‏گیرى کرد و مسأله تقلید را به مبرزترین شاگرد خود ارجاع داد. * یکى از مراجع بزرگ تقلید نجف اشرف براى اینجانب نقل کرد که وحید بعد از احساس ضعف در مقام استنباط، از شیخ جعفر کیر تقلید نمود و نیز به دلیل استحباب مذاکره علم، شرایع الاسلام محقق حلى را تدریس مى‏کرد.
در هر حال نخستین کسى که به انگیزه دینى بر خلاف مصلحت خود و اولاد و اطرافیان و اصحابش اظهارنظر کرد وحید بود.در زمینه این کارهاى وحید که بیانگر تدین کامل او است و نیز درباره اولاد و اصحاب متدین او مطالبى وجود دارد که قصد داشتم آنها را بگونه مفصل و یا لااقل بگونه گذرا بیان کنم، ولى روى جهاتى از نشر آنها فعلا خوددارى گردید.
2-بحر العلوم
آیة الله العظمى سید محمد مهدى بحر العلوم در بحثهاى اصولى و مسائل اجتهادى بسیار تخصص داشت و از شاگردان ممتاز وحید بهبهانى بوده است.
علل درخشندگى او در این دوره عبارت است از:
الف-شهرت به فضل در دوران تحصیل، ب-توجه و عنایت خاص وحید به او، ج-موقعیت و مقام اجتماعى و خانوادگى، د-شایستگیهاى فکرى و معنوى، استاد کل وحید هنوز زنده بود که بحر العلومى تصدى زعامت شیعیان را آغاز کرد و نیز کرسى تدریس را بعهده گرفت، در مجلس درس وى صدها طالب علم شرکت مى‏کردند.از میان شاگردان او شخصیت‏هایى بزرگ برخاستند که آنان نیز در تکامل و گسترش ابحاث اجتهادى نقش بسزایى داشته‏اند بجا است نام برخى از آنها را در اینجا یادآور شویم:
شیخ احمد نراقى صاحب مستند الشیعه(م 1245).
شیخ محمد ابراهیم کلباسى اصفهانى، صاحب اشاراة الاصول(م 1261).
شیخ محمد تقى اصفهانى، صاحب حاشیه معالم الاصول(م 1248)
سید میر على طباطبایى، صاحب ریاض المسائل (م 1231).
سید محمد مجاهد، صاحب مفتاح الکرامه(م 1226).
سید محمد مجاهد، صاحب مفاتیح الاصول و مناهل (م 1242).
براى آگاهى بیشتر در این باره مراجعه کنید به مقدمه جلد اول رجال بحر العلوم، صفحه 67-70.
براى بحر العلوم بیش از 30 تألیف در علوم مختلف در مقدمه کتاب رجالى او ذکر نموده‏اند و در آنها دو کتاب اصولى بچشم مى‏خورد:یکى الفوائد الاصولیه و دومى الدرة البهیه فى نظم بعض المسائل الاصولیه.
3-شیخ جعفر کبیر
مجتهد بزرگ شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء(م 1228)نویسنده کتاب کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، وى نیز از تلامیذ علامه وحید بود و هنوز استادش در قید حیات بود که زمزمه جانشینى وى به جاى وحید بهبهانى در امر تقلید آغاز گردید.
استحضار او در مسائل اصولى و ابحاث اجتهادى زبان زد خاص و عام بود و در زمینه تکمیل و گسترش ابحاث اصولى و فقه اجتهادى سهم زیادى (*)براى کناره‏گیرى علامه وحید بهبهانى از مرجعیت، دلائل گوناگونى ذکر شده است:برخى گفته‏اند به دلیل عدم تمکن بر استحضار کافى به مبانى و پایه‏هاى اصلى استنباط بوده که بر اثر ضعف و پیرى بر ایشان عارض شده بود.و یا به دلیل اینکه صالحیت بیشترى در امر تقلید براى بعضى از افاضل شاگردانش دیده بود و یا به دلیل دیگر. نصیب او شد صحت ارزش و اعتبار آثار او بیش از کسانى بود که در این زمینه سابقه داشتند هم چنین او قواعدى در کتاب خود مطرح کرد که پیش از او دیده نشده است.و بهترین شاهد آن کتاب کشف الغطاء اوست که هر کسى آن را مورد مطالعه قرار دهد این نظر ما را تصدیق مى‏کند.در این کتاب قواعد و اساس اجتهاد و استنباط براى نسلهاى آینده به ودیعت نهاده شده است.
مرحوم شیخ اعظم انصارى درباره او چنین گفته: اگر فردى قواعد اصولى را که شیخ در اول کشف الغطاء مطرح ساخته به اتقان بداند از نظر من مجتهد است.اهمیت ویژه‏اى که شیخ انصارى در مکاسب براى مبانى اجتهادى شیخ جعفر قائل بوده است براى هیچ کس حتى براى اساتید خود مانند صاحب جواهر و دیگران قائل نبوده است.لذا در مکاسب دیده مى‏شود که از او به عنوان بعض اساطین، و از صاحب جواهر به بعض معاصرین تعبیر مى‏کند.او هنگامى که نظرات کاشف الغطاء را مطرح مى‏کند بسیار محتاطانه آنها را مورد بررسى قرار مى‏دهد و سعى مى‏کند که نظریه او را تأیید کند ولى در برابر آراء و نظرات صاحب جواهر اینگونه نیست.
و نیز غیر از شیخ انصارى عالمان بزرگ دیگرى اهمیت ویژه‏اى براى قواعد اجتهادى او قائلند که براى دیگران چنین ویژگى را قائل نیستند.عالمان رجالى نیز مانند عالمان فقهى و اصولى آنگونه که براى او در آثارشان اهمیت قائلند براى دیگران قائل نمى‏باشند.
مرحوم شیخ عباس قمى در کتاب الکنى و الالقاب به نقل از شیخ نورى در مستدرک در وصفش مى‏گوید:او از آیات شگفت خداست که اندیشه‏ها از درک و زبانها از وصف وى قاصر است.
شیخ جعفر کبیر علاوه بر اینکه در عصر خود از جهت تبحر در استخراج احکام الهى از پایه‏هاى اصلى استنباط بى‏نظیر بود، در تدریس و بیان احکام نیز از جلوه خاصى برخوردار بود و بدین جهت از حوزه درس او بزرگانى مانند صاحب جواهر و حجة الاسلام شفتى صاحب مطالع الانوار و شیخ محمد ابرایهم کلباسى‏صاحب اشاراة الاصول و سید صدر الدین عاملى و شیخ محمد تقى اصفهانى صاحب حاشیه معالم برخاسته‏اند که هر کدام در گسترش و تکامل فقه اجتهادى نقش عمده‏اى داشته‏اند.
همانگونه که قبلا گفتیم استاد کل وحید بهبهانى در اواخر عمر از مرجعیت کناره‏گرى کرد و مردم را به مبرزترین شاگردش ارجاع داد، برخى از عالمان عصرش از کلام وحید اینگونه برداشت نموده بودند که مقصود او آیة الله سید على طباطبایى صاحب ریاض المسائل خواهرزاده و داماد اوست ولى برخى دیگر مقصود او را کاشف الغطاء دانسته‏اند و منشاء برداشت اول این بود:زمانى که براى او مسأله شرعى مرح مى‏شد مى‏فرمود به آقا سید على مراجعه کنید.
و دیگر فوق‏العادگى او را در امر تدریس و تألیف بود که بعضى او را در این ابعاد از نوادر محسوب مى‏داشتند.و منشاء برداشت دوم ملاکات و ویژگیهایى بود که در شیخ جعفر وجود داشت.بجا است برخى از ویژگیهاى او را یادآور شویم:
الف:شهرت فوق‏العاده ایشان به فضل و علم، بگونه‏اى که در حوزه نجف اشرف مشار بالبنان بود و سرآمد تلامید وحید بهبهانى بشمار مى‏آمد و این شهرت هم اکنون نیز پس از گذشت دو قرن از رحلت او همچنان به قوت خود باقى است.
ب:گواهى وحید بهبهانى به مراتب علمى و فقاهتى او در مناسبتهاى مختلف، پیش از اینکه از مرجعیت کناره‏گیرى کند.
ج:اعتقاد بحر العلوم به علمیت فراوان او، در مقدمه رجال بحر العلوم صفحه 41 آمده است:بحر العلوم بعد از وفات استاد کل وحید، شیخ جعفر کبیر را براى فتوا و تقلید تعیین نمود و در مناسبت‏هاى مختلف بر این امر تأکید فراوان داشته و حتى به تمام بستگانش دستور داد که از شیخ جعفر تقلید نمایند و این خود بیانگر نهایت اعتقاد وى به شیخ از نظر علمى و تقوا بوده است.
د:بعد از وفات وحید، بحر العلوم کارها را بین علماى مهم در نجف اشرف تقسیم کرد، بدین گونه که براى تقلید و بیان احکام شرعى شیخ جعفر کبیر را و براى امامت در نماز جماعت استاد بزرگ فقه و اصول شیخ حسین نجف را * و براى قضاوت شیخ شریف محى الدین را میعن کرد و براى خود نیز تدریس و اداره شئون مسلمانان را در نظر گرفت.
یکى از ویژگیهاى مهم شیخ جعفر این بود که وى عالم بسیار شجاعى بود، و نوشته‏اند که اهالى نجف اشرف در هر پیش‏آمدى به او مراجعت مى‏کردند از آن جمله محاصره نجف از طرف فرقه و هابیها بود.در برخى پیش‏امدها شیخ شخصا سلاح پوشید و با دشمن پیکار نمود، معروف است که خانه شیخ مرکز مهمات و اسلحه و نیز جایگاه مدافعان بوده است.
4-سید جواد عاملى
آیة اللّه سید جواد عاملى(م 1226)از شاگردان وحید بهبهانى و بحر العلوم و کاشف الغطاء و شیخ حسین نجف بود و در این دوره در مباحث اجتهادى تلاش فراوانى مبذول داشت و در نتیجه از درخشندگى خاصى در حوزه‏هاى علمیه برخوردار گردید.
مجلس درس او از شکوه خاصى برخوردار بود از میان شاگردان او افراد برجسته‏اى همچون صاحب جواهر، سید صدر الدین عاملى و شیخ محمد على هزار جریبى و...برخاستند که هر کدام بخصوص صاحب جواهر در تکامل مبانى فقهى و مباحث اجتهادى نقش عمده‏اى داشته‏اند.
کتاب مهم فقهى او مفتاح الکرامه گواه زنده‏اى بر تبحر علمى و احاطه او بر آراء و اقوال مجتهدان است.
او در اصول شرحى بر وافیة الاصول فاضل تونى و حاشیه بر تهذیب الاصول علامه حلى و تعلیقه‏اى بر کتاب معالم الاصول دارد.
ویژگیهاى سید جواد عاملى را مى‏توان بدین شرح برشمرد:
الف:حافظه قوى، در اعلام الشیعه آمده است:
زمانى که وى در قم بود میرزاى قمى براى آگاهى از اقوال و آراى فقیهان به او مراجعه مى‏کرد.
ب:شجاعت فوق‏العاده، هنگامى که نجف اشرف مورد محاصره وهابیها قرار گرفت او از پیشگامان در مقام دفاع بود و در این زمینه نیز رساله‏اى نوشته است.
ج:مقّرر درس‏هاى سید على طباطبائى و شیخ حسین نجف و کاشف الغطاء، حوزویان مى‏دانند این عنوان فقط براى کسى حاصل مى‏شود که داراى حافظه و استعداد قوى باشد بخصوص آنکه در چند درس مقّرر باشد.
5-آیة الله کاظمى
آیة اللّه شیخ اسد اللّه دزفولى معروف به کاظمى، صاحب مقابس الانوار(م 1234)و از تلامیذ مرحوم بحر العلوم و کاشف الغطاط و سید على طباطبائى است.
(*)اعتقاد بحر العلوم به شیخ حسین نجف بیش‏از اندازه است.او و شیخ جعفر کبیر و شریف محیى الدین و بیشتر عالمان آن زمان نجف اشرف در نماز جماعت او در مسجد هندى شرکت مى‏جستند.و بحر العلوم آرزو مى‏کرد که شیخ حسین نجف بر جنازه او نماز بخواند.
این اصولى بزرگ گو اینکه با همه علم و هوش و اندیشه قوى تألیف مبسوطى در علم اصول ندارد، ولى افراد برجسته‏اى از حوزه درسهاى فقهى و اصولى او بیرون آمدند، از آن جمله شیخ على کاشف الغطاء است که استاد شیخ اعظم انصارى بوده است.
او در علم اصول تنها رساله‏اى به نام کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع دارد.این کتاب بسیار با ارزش و سودمند بوده و همه طرق و مسالک و شیوه‏هاى قابل طرح درباره اجماع دارد.این کتاب بسیار با ارزش و سودمند بوده و همه طرق و مسالک و شیوه‏هاى قابل طرح درباره اجماع را مطرح کرده و حاوى فروع و مسائل گوناگونى در این باب است و بدین جهت گفته شده که بهترین کتاب در زمینه اجماع مى‏باشد.
در هر حال او یکى از نوابغ حوزه عصر خود بشمار مى‏آمد، تا آنجا که برخى او را در ردیف علامه حلى بحساب آورده‏اند.
6-سید محسن اعرجى
آیة اللّه سید محسن اعرجى(م 1240)یکى از شاگردان مبرز استاد کل وحید بهبهانى بود.محقق خوانسارى در روضات الجنات درباره ایشان مى‏نویسد:او از اعاظم روزگار خود بشمار مى‏رفت و در بحثهاى اصولى محقق بود و در ابحاث فقهى حق مطلب را بگونه شایسته اداء کرده است.
اعرجى بزرگانى را در مدرسه خود تربیت کرده است که از آن جمله مى‏توان از سید عبد اللّه شبر(م 1242)شیخ محمد تقى اصفهانى(م 1322)حجة الاسلام شفتى(م‏1260) نام برد.
او دو شرح بر الوافیه فى علم الاصول مولى عبد اللّه بن محمد بشروى خراسانى معروف به تونى داشت که یکى از آن دو بگونه مختصر و دیگرى بگونه مفصل تدوین گردیده بود، اولى را به نام المحصول فى شرح وافیة الاصول و دومى را به نام الوافى نامید.
میرزاى قمى در کتاب قوانین الاصول خود از کتاب المحصول وى نام برده است.او در فقه نیز کتابى به نام وسائل الشیعه دارد.
7-ملا مهدى نراقى
آیة اللّه ملا مهدى نراقى کاشانى(م 1209)از تلامید وحید بهبهانى و شیخ یوسف بحرانى صاحب حدائق و حاج ملا اسماعیل خواجوئى بوده است.او داراى تألیفات زیادى است که از جمله آنها تجرید الاصول مى‏باشد.این کتاب اگر چه از نظر حجم کوچک، ولى از نظر محتوا و مضمون بسیار بزرگ است.
این عالم جلیل القدر علاوه بر مقام اجتهاد و مرجعیت داراى طبع شعر هم بوده و اشعار جالبى مى‏سروده است و اشعار او در دو کتاب به چاپ رسیده است.ملا هادى نراقى نخستین عالم بزرگى است که بعد از وحید بهبهانى وفات نمود.
8-سید على طباطبائى
آیة الله سید على طباطبایى(م 1231)شاگرد و داماد و خواهرزاده وحید بهبهانى، او داراى تألیفات گرانقدر از آن جمله رساله‏هایى در اصول است، ولى تألیف معروف او کتاب فقهى ریاض المسائل مى‏باشد که شرح بر مختصر النافع محقق حلى است، این کتاب از نظر ترتیب و تنظیم در این دوره بى‏نظیر مى‏باشد و نخستین کتابى است که به شکل کامل به جامعه علمى آن عصر عرضه شده و از این رو مورد شگفتى و استفاده عالمان این دوره و دوره‏هاى بعد واقع شد و هنوز هم بعد از گذشتن دو دوره از اهمیت آن کاسته نشده و مورد استفاده محققان و فقهاى بزرگ قرار دارد.در اینجا بجاست سخن صاحب جواهر الکلام را درباره آن نقل کنیم، وى در مقدمه آن کتاب گفته است:
من کتاب جواهر را بعنوان کتاب مورد مراجعه دیگران ننوشته بلکه براى خودم بعنوان یادداشت نوشتم، چون در مسافرت مورد پرسش مسائل شرعى قرار میگرفتم تصمیم گرفتم کتابى که به هنگام نیاز مرجع من باشد بنویسم، اگر قصد داشتم در فقه کتابى بنویسم به سبک ریاض المسائل میر سید على طباطبائى مى‏نوشتم.
در وصایاى شیخ اعظم انصارى به طلاب آمده است:
کتاب ریاض المسائل سید على طباطبائى را مورد بحث و بررسى قرار دهید زیرا شما را در نیل به اجتهاد کمک فراوان خواهد نمود.
9-میرزاى قمى
آیة الله ملاّ ابو القاسم گیلانى رشتى معروف به میرزاى قمى(م 1231)نویسنده کتاب مشهور قوانین الاصول، این کتاب به مبانى اصول فقه تکامل بخشید و بگونه چشمگیرى آنها را پایدار ساخت و در نوع خود از لحاظ جامعیت ترتیب و دسته‏بندى و تعبیرات، کم نظیر و یا بى‏نظیر است، از اینرو عالمان بسیارى بر آن حواشى نوشته و مورد تدریس قرار داده‏اند.او کتابهاى دیگرى نیز دارد که دانشیان رجالى آنها را در کتابهایشان یادآور شده‏اند.
در اینجا یادآور مى‏شویم که میرزاى قمى داراى دو رساله بود:یکى شامل پاره‏اى از مسائل عبادات و معاملات، و دیگرى شامل همه ابواب فقه به نام جامع الشتات که مجموعه‏اى از پرسشها و پاسخها است.
رساله اخیر وى از بهترین رساله‏هاى فقى است که سایر رساله‏هاى پرسش و پاسخ را تحت الشعاع قرار داده است.این رساله نمایانگر احاطه کامل او به دقایق فقه اجتهادى است.این رساله از زمان تألیف آن تاکنون مورد نظر فقیهان بوده و به آن اهمیت داده و مى‏دهند و اخیرا این کتاب توسط انتشارات کیهان تجدید چاپ شده است.
10 شریف العلماء مازندرانى
محمد شریف بن حسن على معروف به شریف العلماء مازندرانى(آملى)(م 1245 ه ق)او فقیهى بزرگ و اصولى نکته‏سنج و مدرس کم‏نظیر در کربلا و از تلامید سید على طباطبائى و سید محمد مجاهد بوده است.این اصولى بزرگ و جوان گو اینکه در علم اصول و قواعد اجتهادى با همه تخصص و تبحرى که داشت از خود کتابى به یادگار نگذاشته است، درس او در حوزه علمیه کربلا در مباحث اجتهادى سرآمد همه درسها و از رونق و شکوه خاصى برخوردار بوده است بنا به نقل صاحب تکمله امل الآمل از شیخ محمد حسن آل یس که از شاگردان شریف العلماء بود:«هزار طالب علم در حوزه درس او شرکت مى‏کردند که در میان آنها صدها نفر از علماى افاضل بودند».
از میان شاگردان او مجتهدان برجسته‏اى در فقه و اصول پرورش یافتند که از آن جمله است:شیخ اعظم مرتضى انصارى، سعید العلماء مازندرانى(بابلى)و فاضل دربندى و سید محمد شفیع جاپلقى و شیخ محمد حسن آل یس و مولى محمد مشهدى صاحب اصول الفقهو سید ابراهیم قزوینى صاحب ضوابط الاصول که وى مقرّر درس شریف نیز بوده است و اسماعیل یزدى صاحب حقائق الاصول.برخى این شاگرد وى را بر شریف العلماء در اصول ترجیح مى‏دادند.بعد از رحلت استادش بیشتر از یک سال‏ زنده نبود.
در هر حال او یک کتاب مختصر در علم اصول (مبحث الفاظ مسأله امر آمر با علم به انتفاء شرط آن) دارد که در کتابخانه مدرسه قزوینى در نجف اشرف موجود است.نقل شده که از او پرسیدند چرا به تألیف کتابى جامع در اصول نمى‏پردازد، در پاسخ گفت: وقتم را به سه قسمت تقسیم نمودم:یک قسمت مربوط به تفکر و تحقیق در مبانى و اشکالات وارد بر آنها و قسمت دیگر مربوط به پاسخ به آن اشکالات و قسمت سوم مربوط به تدریس، بنابراین وقت خالى براى تالیف نمى‏ماند
در اینجا تذکر یک نکته مناسب است و آن آغاز تدریس خارج است که به ابتکار او انجام شده است.
نخستین عالم شیعه که بگونه خارج تدریس کرد شریف العلماء آملى مازندرانى است و پیش از او معمول و رایج نبوده است.و منشأ این شیوه او شیخ اعظم انصارى صاحب مکاسب و سعید العلماء مازندرانى (بابلى)بوده‏اند * ، زیرا شیخ انصارى و سعید العلماء که هم مباحثه و از شاگردان ممتاز و برجسته شریف العلماء بوده‏اند در درس شریف زیاد اشکال مى‏کردند و شریف هم پاسخ مى‏گفت و این اشکال و پاسخ چون از روى کتابى نبوده، در نتیجه کم‏کم تدریس شریف العلماء که از روى کتاب معالم بود از میان رفت و از آن زمان به عبد دیگر عالمان درس را از خارج مى‏گفتند و تقریر مى‏کردند و نه از روى کتاب.
از آن پس در حوزه‏هاى علمى امامیه پس از آنکه تلامید مراحل سطوح را مى‏گذراندند، مجتهدان براى آنها اصطلاحا درس خارج تدریس مى‏نمایند.در درسهاى خارج، علاوه بر متون علمى، از نظرات دیگر علما نیز استفاده شده و آنگاه مطالب بطور مستقل از خارج مورد تحلیل و بررسى و نقد قرار مى‏گیرد
11-ملا احمد نراقى
آیة الله ملا احمد نراقى کاشانى استاد شیخ اعظم انصارى(م 1245)، او نیز در اصول کتابى به نام مناهج الاصول تألیف کرد این کتاب با عبارات زیبا و شیوه جالب به ابحاث اصولى تکامل و گسترش بخشیده است.
ملا احمد در کربلا در آخرین دوره درس وحید شرکت کرده و سپس از محضر آیة الله میرزا مهدى شهرستانى و سید محمد مهدى بحر العلوم استفاده مى‏نموده و پس از طى مراحل تحصیلى به نراق کاشان بازگشت و بعد از درگذشت پدرش ملاّ مهدى مرجع تقلید آن سامان گردید.
مهمترین تألیفات وى کتاب سمتند الشیعه است زیرا او در این کتاب در مسائل و بحثهاى فقه اجتهادى (*)و نیز نخستین کسى که ابحاث خارج را مانند خطیبان بر روى منبر مطرح مى‏کرده است شریف العلماء بود و کرسى درس او را شیخ اعظم انصارى خریدارى نمود.معروف است که شیخ انصارى به نجار گفت منبرى براى درس آقا درست کند، در آن زمان چون سید محمد مجاهد در بین مردم خیلى معروف بود و هنوز شریف العلماء آن قدر معروفیت نداشت نجار گمان برد براى تدریس او مى‏خواهد ولى شیخبه او گفت مقصودم از آقا، شریف العلماء مازندرانى است.در هر حال منبر براى درس ساخته شد و شریف العلماء بر کرسى رسمى تدریس نمود.P}
روحى تازه دمید و آراى کاملى را ارائه داد.
این کتاب گواه زنده‏اى است بر طرز تفکر و هوش و ذوق فقهى وى، زیرا سرشار از نظرات ارزنده و مطالب مفید است.او در کتاب مستند شیوه نوینى را در مقام استدلال احکام موضوعات و مسائل شرعى به کار بسته است که واقعا از ویژگیهاى مخصوص او است و پیش از وى سابقه نداشته است.
12-سید محمد مجاهد
آیة الله العظمى سید محمد مجاهد(م 1242)این عالم بزرگ نویسنده کتاب مفاتیح الاصول و نیز مناهل مى‏باشد که کتاب اصولى مفاتیح الاصول او بسیار مفید و ارزشمند است، وى اقوال و ادله علما در زمینه اصول را در آن مورد بررسى قرار داده است، مفاتیح الاصول حاوى بسیارى از مطالب و مباحث اصولى سودمند است و تاکنون مورد توجه عالمان و اندیشمندان قرار داشته است.
وى از تلامید مبرز آیة الله بحر العلوم و استاد آیة الله شریف العلماء مازندرانى بوده است.
13-مولى محمد مشهدى
آیة الله مولى محمد مشهدى(م 1257)از تلامید مبرز سید على طباطبائى صاحب ریاض المسائل و نیز شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء و شریف العلماء مازندرانى بوده و کتابى ارزشمند در علم اصول به نام اصول الفقه تألیف نموده است، وى در این کتاب به مبانى اصولى استحکام بخشید، بگونه‏اى که تا هم اکنون مورد توجه علما و فقها قرار گرفته است.
14-آیة الله کلباسى
آیة الله محمد ابراهیم کلباسى اصفهانى(م 1261)او از تلامید وحید و بحر العلوم بوده است و در زمینه قواعد اصولى و ابحاث اجتهادى سعى و تلاش فراوانى مبذول داشت.از تألیفات معروف وى در اصول کتاب اشارات الاصول است که جلد اول آن مشتمل بر مبادى لغویه و مباحث الفاظ و جلد دوم آن مشتمل بر مباحث عقلى و شرعى است.بنا به نقلى که علماى رجال در کتابهایشان نموده‏اند تألیف آن 30 سال به طول انجامید.و نیز رساله‏اى در بحث صحیح و اعم دارد.
15-آیة الله تبریزى
آیة الله مولى احمد تبریزى نیز به سهم خود در مباحث اصولى تکامل بخشید و کتاب ارزشمندى در علم اصول تألیف نمود کتاب اصول او در 3 جلد قرار دارد، جلد اول از اول مبحث صحیح و اعم است تا آخر مفاهیم و جلد دوم از اول عام و خاص تا آخر مسأله اجماع و جلد سوم آن مشتمل بر اصل برائت و اشتغال است.وى این کتاب را در بین سالهاى 1268 و 1371 تالیف کرده است.
16-آیة الله اصفهانى
آیة الله شیخ محمد تقى اصفهانى(م 1248) اصولى بزرگ زمان خود محسوب مى‏شود، او کتاب مستقلى در علم اصول تألیف نکرد و تنها به شرح معالم الاصول بسنده نمود و بر آن نام هدایة المسترشدین فى شرح اصول معالم الدین نهاد، این شرح نشانگر تبحر بیش از حد و تسلط فوق‏العاده او در بحثهاى اصولى است.
این حاشیه از بهترین حواشى بر معالم شناخته شده و بدین جهت مؤلف آن معروف به صاحب حاشیه گردیده است.او با نوشتن این حاشیه توانست به مبانى اصولى تکامل و تحکیم بخشد.در اهمیت این حاشیه همین قدر بس وقتى که جمعى از شاگردان شیخ اعظم انصارى به او گفتند چرا کتاب فرائد الاصول مباحث الفاظ ندارد و یا چرا در مباحث الفاظ کتابى تألیف نمى‏کنید؟او در پاسخ گفت:مباحث الفاظ
هداید المسترشدین شیخ محمد تقى کفایت مى‏کند.
در هر حال او از محضر آیة اللّه سید محسن اعرجى و سید على طباطبائى و بحر العلوم و شیخ جعفر کبیر بهره‏هاى فراوان برد.در درس بحر العلوم مقرّر بود که گویاى اهمیت و فوق‏العادگى او است.پس از تکمیل مراحل درسى و مراجعت به اصفهان مشغول تدریس شد و در مقام تدریس در آن شهر یگانه آن عصر بود و در مجلس درس او طلاب و عالمان بزرگ شرکت مى‏جستند.از جمله برادرش شیخ محمد حسین (م 1261)صاحب کتاب فصول و آیة اللّه سید حسن مدرس و مرحوم میرزاى بزرگ شیرازى(م 1312)و...
او آن مقدار در اصول احاطه داشت که وقتى کتاب فصول برادرش را به او ارائه دادند بعد از مراجعه مختصر بیشتر مطالب آن را مورد نقد و اعتراض قرار داد و گفت نقصى در این کتاب نمى‏بینم مگر یک نقطه که باید بر سر صاد فصول قرار گیرد و این هنگامى بود که بسیارى از بزرگان اصولى کتاب فصول را بر قوانین الاصول میرزاى قمى ترجیح مى‏دادند.البته به عقیده اینجانب جمله شیخ محمد تقى در زمینه کتاب فصول برادرش جنبه شوخى داشته است.
در هر حال او بر اثر استعداد قوى و فوق‏العاده‏اى که داشت نزد اساتیدش بسیار محبوب بود و شیخ جعفر کبیر روى علاقه زیادى که به وى داشت دخترش را به او تزویج نمود.
17-صاحب جواهر
آیة اللّه العظمى شیخ محمد حسن نجفى(م 1266) او از تلامیذ شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء و شیخ موسى کاشف الغطاء و سید جواد عاملى صاحب مفتاح الکرامه بود.
صاحب جواهر شیوه استادش شیخ جعفر کبیر را در تکمیل مباحث فقه اجتهادى دنبال کرد و توفیق چشمگیرى در این زمینه نصیب او شد.اصولیان و فقیهان بعد از او به این حقیقت اعتراف نمودند و نیز مجلس درس او داراى شکوه و جلوه خاصى بود و صدها طالب علم در آن شرکت مى‏کردند از میان شاگردان او شخصیت‏هاى مهمى همچون شیخ اعظم انصارى، شیخ جعفر شوشترى، میرزا حبیب اللّه رشتى، شیخ محمد حسن آل یس، سید حسن مدرس اصفهانى، شیخ حسن مامقانى، میرزا حسین خلیلى، آقا حسن نجم آبادى، شیخ عبد الحسین شیخ العراقین، فاضل ایروانى و...برخاستند که هر یک در تکامل مباحث فقه اجتهادى نقش عمده‏اى داشتند.
او در ابواب گوناگون علمى داراى تألیفات است، از جمله در اصول، کتاب اصولى او به نقل بعضى از بزرگان نجف اشرف داراى ویژگیهاى زیادى بود، ولى با کمال تأسف این کتاب که به خط مؤلف بوده، در زمان خود او بر اثر پیشامدى از بین رفته است.
در هر حال کتاب جواهر الکلام فى شرح شرایع الاسلام بیانگر فوق‏العادگى او در ابحاث اصولى و فقهى است، این کتاب ارزشمند از جهت قدرت استدلال در این دوره بى‏نظیر است و نخستین کتاب در شرح شرایع الاسلام محقق حلى مى‏باشد که به این شکل جامع به حوزه‏هاى علمى عرضه گردیده است.
شیخ محمد حسن نجفى با تألیف این کتاب به مقام پیشاهنگى کاروان محققان این دوره نائل آمد، زیرا هر تحقیقى که بعد از کتاب شرایع الاسلام صورت مى‏پذیرفت مرجع اصلى آن کتاب جواهر الکلام بود، از آین رو مطالب و بحثهاى آن تا هم اکنون مورد عنایت اهل تحقیق قرار گرفته و با استقبالى که از آن بعمل آمده بارها به زیور چاپ آراسته گردیده است.
ویژگیهاى کتاب جواهر بدین قرار است:
1-اشتمال بر همه ابواب فقه از طهارت تا دیانت، 2-در برداشتن همه آراء و نظرات عالمان با دلایل و نقد و بررسى آنها،
3-طرح مسائل با اسلوب و شیوه واحد در تمام کتاب،
4-بى‏نیاز نمودن مجتهدان در مقام استنباط از کتابهاى فقهى دیگر،
5-اشتمال بر فروعات نادرى که در کتابهاى دیگر یافت نمى‏شوند.
ولى با کمال تأسف این کتاب با ویژگیهاى مذکور نقایص زیادى از نظر تبویب و تنظیم مطالب و مشخص نشدن فروع از اصول و...دارد که در شماره 27 همین مجله همه آنها را بیان کرده‏ایم و منشاء وجود آنها این بوده که مؤلف آن را به عنوان کتابى که دیگران به آن مراجعه کنند ننوشته است.
در پایان مقال نباید از نظر دور داشت که در این دروه‏علاوه بر علماء و محققین و اصولیان مشهور که ذکر شد فقها و اصولیان دیگرى نیز بوده‏اند که به جهت عدم گنجایش نشریه از ذکر آنها خوددارى شد.
در هیمن جا باید متذکر شویم که کاروان اصولیان در دوره ششم که دوره تکامل اجتهاد است از هیچ کوششى دریغ نکرده و به قواعد اصولى و مباحث اجتهادى تبلورى خاص بخشیدند و تألیفات و مجموعه‏هاى بزرگ و ارزشمند اصولى با شیوه‏هاى جالب مطابق شرایط آن عصر از خود به یادگار گذاشتند که در نتیجه منابع فقه اجتهادى از ادوار پیشین پرمایه‏تر گردید.

تبلیغات