حقیقت موسیقی غنائی
آرشیو
چکیده
متن
موسیقى یعنى صداى موزون، هم علم است و هم هنر، علم است چون داراى اصول، تاریخ کهن، خط و آراء متطور مىباشد، و هنر است چون از مقوله زیباییهاست.هنرمند موسیقى کسى است که طبق قواعد موسیقى یعنى اصول زیبا سازى صدا در کمال بهره گیرى از نتها و نغمههاى طبیعى صدا-مىخواند، اما هنرمند نما آن کسى است که تعهدى به رعایت آن ندارد.از لوازم شناخت عمیق و تحقیق صحیح درباره صداها، و به بیان روشنتر بیان«حکم و داورى»، تجرد و تعرّى جستن از معهودات و مسبوقات ذهنى و انفصال از تعصبات مذهبى است و آشنا شدن به مبانى نظرى و گوش فرا دادن به انواع آوازها در بعد عملى آن و آنگاه انطباق آن حکم با میزان شرع و آنچه گوش رسیده.در یک کفه ترازو، حکم را و درکفه دیگر صداى مسموع را در این صورت مىتوان بخوبى سره را از ناسره تشخیص داد، پس براى تمییز صداى زیبا از صداى فریبا، باید انواع صداها و آوازها را شنید و حق را از باطل جدا نمود.
(قسمتى از هشت گفتار، مقاله اول)
اخیرا کتابى تحت عنوان«هشت گفتار پیرامون حقیقت موسیقى غنائى»از طرف دفتر مطالعات دینى هنر حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى منتشر شده است.در این مختصر پس از ذکر مقدمهاى که ناگزیر از بیان آن هستیم به معرفى مقالات این کتاب و توضیخ درباره آنها مىپردازیم:
موسیقى اصیل و سالم به عنوان یک هنر ظریف و دقیق که بسان دیگر هنرهاى عصر جدید، مىتواند به خدمت و مورد بهره بردارى صحیح قرار گیرد، هماره مطمح انظار و مطرح تعاطى افکار دانشمندان و فقیهان و عارفان و حکیمان امامیه و اهل تسنن بوده است.برخى مطابق احادیث و تقاریر و اصل، قائل به حرمت مطلق موسیقى و غناء شده و برخى دیگر با توجه و توجیه پارهاى از آنها طریق اباحه را پیش گرفتند و بعضى دیگر غناء را به حلال و حرام تقسیم نمودند.
شک نیست که اسلام، دین انسان سازى است و هر پدیده و ابزار هنرى که در استخدام این هدف والا قرار گیرد، پذیرفتنى و مقبول شریعت است و فطرت انسان، کمال خواه، و زیبایى نیز از مقوله کمالات است، لذا کامجویى از زیبایىها-به طور مطلق-به دو گونه معقول و مردود، متصور است و بىشک کامجویىهاى نامعقول-اعم از شهوانى و غیر شهوانى-چیزى است که اسلام آن را جزو مفاسد و مخلّ مصالح بشر شمرده است.
نفس حیوانى و ناسوتى بشر«حریص على ما منع»است، پس بشر مادى و غوطهور در نفسانیات، هماره با سوء استفاده از امور جذاب که قابلیت به انحراف کشیدن در آنها زیاد است، خواسته است انسان را به استخدام خود در آورده تا وى را از مسیر کمال جویى و فطرى خود درو گرداند.
عرصه هنر و ادبیات، راهى است ظریف و دقیق و داراى چنین ویژگىاى که ذکر شد.چرا اسلام در آغاز، با شعر، داستان سرایى، مجسمه سازى و موسیقى که در عصر حاضر به اوج خود رسیده، به مبارزه و مخالفت پرداخت؟بدون تردید و با استناد به روح روایات و متون و ظواهر آیات و تنقیح و تخریج مناط و ملاک در آنها، همچنین با تحقیق و بررسى تاریخى در باب موضوعات، درمىیابیم که اسلام عزیز با چهره مفسده انگیز پدیدههاى عصر خود ستیزه نمود، نه با مطلق آنها.
اما موسیقى که ظرافتى به باریکى وجدّت معبر«صراط»را دارد و یا چندان که اگر مؤمنى در نماز خود در اداى مخرج کلمه«صمد»، سمد یا ثمد»بگوید از او پذیرفته نیست، باید بخوبى آن را شناخت و به اصطلاح، پژوهش کارشناسى درباره ماهیت آن انجام داد و آنگاه حکم را متناسب مصداق موجود بیان کرد.
مشکل اساسى در باب موسیقى، حرمت یا حلّیت آن نبوده، چه اتفاق همگان بر حرمت غناى مورد نظر شریعت است، بلکه مشکل اصلى در راه تشخیص ماهیت و چیستى غناء بوده است.
آیا غناء به معناى لغوى آن حرام است، چنان که اکثر فقها با استناد به کتب لغت آن را به«صورت مشتمل بر ترجیح مطرب»معنا کردهاند و حال آنکه به آن، ابهام معناى ترجیع و اطراب افزوده شده که چه ترجیعى حرام است و چه اطرابى مفسده زا و حرام؟!
امتیاز این کتاب در انى است که مؤلف آن کوشیده است تا مجموعه مقالاتى را که مشخصا بهتحقیق در باره ماهیت و چیستى غناى حرام پرداخته شده، گرد آورد.
اکنون به معرفى اجمالى مقالات هشت گانه آن مىپردازیم:
مقاله اول که تحت عنوان«تحلیل مفاهیم فقهى غناء با بهره گیرى از دانش و هنر موسیقى» است، به مقارنه بین تعاریف کلمات و مفاهیمى که در بحث غناء از جمله، طرب، لحن، ترجیع، مد، صوت رقیق، حزن مطرب، تشخیص عرف و کارشناس، انگیزه و...آمده، پرداخته است.
نقد تعاریفى که تاکنون از غناء شده و ارائه تعریفى جدید و کارشناسانه، از جمله موارد برجسته انى مقاله است.نگارنده موسیقى غنائى را چنین تعریف کرده است:
«...آواز زیبا و دلنشین و موسیقایى، در واقع نوعى ترکیب و ایجاد تناسب است بین مقوّمات آن، یعنى:مدّ و کشش طبیعى صدا، ترجیع و تحریر (غلتش و پیچش طبیعى و صحیح صدا)ریتم و آهنگ متناسب، زیر و بم مطبوع و بجا، رعایت فواصل طبیعى نتها، اداى صحیح مخارج حروف و...به طورى که اگر در اجراى موسیقى سازى نیز هم نوایى هارمونیک با آن آواز-با ویژگیهاى یاد شده باشد(و صرف نظر از محتواى آواز که اصولا مطالب پوچ و بىمعنا و ناشایست، سنخیتى با این نوع موسیقى آوازى و سازى ندارد)به مراتب تأثیر شگرفى بر شنونده مىگذارد...حال اگر خواننده یا نوازنده، فواصل نتهاى صدا را از اندازههاى طبیعى و مطبوع خود با تروکاژ و شگردى خاص و با انگیزه نفسانى خارج سازد و بجاى کشش طبیعى، مالش بکار برد، ترجیعها و تحریرها را با لرزه و غمزه بیش از اندازه زیر و نازک سازد، در اجراى حالات صدا به تفنّن و عشوهگرى بپردازد و نیز سکت یا سنکوپهاى نابجا بکار برد(و اگر موسیقى سازى نیز با همین ویژگیها آن را یارى کند)، موسیقى غنائى شکل مىگیرد و تأثیر سحر آمیزى بر شنونده مىگذارد. آواز رقص، مصداق بارز موسیقى غنائى است که به آن موسیقى تفنّنى، کابارهاى، مجلسى و عامه پسند، اطلاق مىشود و طبیعى است که کلام و محتواى این نوع موسیقى، پوچ و شهوانى و متناسب با این قالب است و ترانههاى مبتذل داراى چنین ویژگىاى مىباشد.»
در مقاله مذکور، نقش فقیه در بیان ملاکات شرع و نقش عرف و اندازه توان او در تشخیص ماهیت غناء و نیز وظیفه و نقش کارشناس موسیقى، در تشخیص شگردها و تروکاژهاى مبتذل، بطور اجمال بیان شده است.در مقدمه آن تصریح شده که این مقاله، صرفا بیان طرحى است بدیع براى پژوهشهاى فنىتر و گسترده، جهت تفکیک موارد حرام و حلال مصادیق موسیقى و ارائه نقاط روشن و مشترک.
مقاله دوم، رسالهاى است تحت عنوان«باغ خرّم»یا«الروضة الغنّا فى تحقیق معنى الغناء»از حضرت آیة اللّه محمد رضا اصفهانى(علیه الرحمه). استاد حضرت امام خمینى(رضوان اللّه علیه). حضرت اما در آغاز بحث غناى مکاسب محرّمه، به تمجید از ایشان یاد کرده و درباره این رساله فرمودهاند:«رسالهاى است لطیف و-به انصاف-از دیگر نگاشتهها در این باب نیکتر و به حقیقت نزدیکتر است.»از مقاله ممتاز مرحوم اصفهانى فهمیده مىشود که ایشان براى تبیین ماهیت غناى حرام با مباحث نظرى و عملى موسیقى آشنا بوده و تعریف کارشناسانه کم نظیرى بیان داشتهاند.
نگارنده در گفتار سوم، به بحث پیرامون تحلیل دیدگاه حضرت امام در مکاسب محرمه و نیز مقایسه آن با نظرات و استفتاءات جدید ایشان پرداخته است و مطالب بدیعى در آن بگونه شیوا رقم خورده است.
مقاله چهارم، نوشته حضرت آیة اللّه جنّاتىـ تحت عنوان«غناء و ماهیت آن از دیدگاه فقه اجتهادى»مىباشد که ایشان با نقل و نقد آراء اکثر فقهاء در پایان رأى فیض کاشانى را برگزیدهاند و فرمودهاند:
«از بحثهاى گذشته معلوم شد که اصل کلى غناء به معناى شرعى آن(نه لغوى آن) به نظر ما حرام است.
بلکه ممکن است بگوییم موسیقى در صورتى که مقرون با معصیت نباشد همان گونه که عالم بزرگ فیض کاشانى صاحب وافى و محقق بزرگ سبزوارى صاحب کفایة الاحکام، گفتهاند حلال است مىتوان گفت:غنائى که در زمان صدور روایات حرام شده است، آن غنائى بود که وسیله قرار مىگرفت براى اجتماع زن و مرد در مجلس شراب و رقص و...که داراى مفاسد بودند آن غنائى که هدف باشد و مفاسدى بر آن مترتب نشود...».
در گفتار پنجم، دیدگاه شیخ اعظم انصارى و فیض کاشانى تحلیل و مورد مقارنه قرار گرفته، شیخ مرتضى انصارى(رضوان الله علیه)درباره رأى فیض مىفرماید:«اگر محدث کاشانى به این فرموده معصوم(ع)که فرمود:«مردهاى نامحرم داخل نشوند»استناد نکرده بود به آسانى مىتوانیم ادعا کنیم که وى همان مطلب ما را مىگوید که غناء همان صوت لهوى است که در مجالس مذکور خوانده گردد...».
در ادامه این مقاله، مطلبى از شیخ بهائى آمده که ایشان در کشکول چنین نوشتهاند:«آموختن و تعلیم موسیقى از نظر شرعى مانعى ندارد و بسیارى از فقها، مهارت ویژهاى در این علم داشتند و در عین حال شریعت مطهره از عملى کردن آن جلوگیرى کرده است»و سپس در پایان به دیدگاه شهید مطهرى در این زمینه اشاره شده است.
در گفتار ششم، مقاله حضرت آیة الله محمد هادى معرفت تحت عنوان«نقش موسیقى در تلاوت قرآن»آمده که در آن شیوایى درباره موسیقى باطنى قرآن سخن رفته است.
گفتار هفتم، مطلبى است از مرحوم استاد جلال الدین همایى با عنوان«سماع و غناء از دیدگاه عرفا و فقها»که حاوى آراء و نظرات جالب و بدیعى مىباشد.
و خلاصه در گفتار هشتم گزیده دیدگاه فارابى از کتاب مرحوم مهداى برکشلى در موضوعات: تعریف آهنگ، اقسام موسیقى و تأثیر آن، پیدایش موسیقى و چگونگى اختراع آلات موسیقى، بحث شده است.