آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

اینکه«کیمیاى سعادت»با بحث نفس و دل شروع مى‏شود و«احیاء علوم الدین»با بحث علم مى‏آغازد، نشانگر تفاوت دو مقامى است که مخاطبان کیمیا و احیا را از هم جدا مى‏سازد.
بدون اینکه وارد بحثهاى مربوط به نقش کلامى-فلسفى غزالى بشویم ناچاریم در بحث از ساختار این دو کتاب به اهمیت تعقل نزد غزالى و اصولا ذهن کاملا منطقى او تأکید کنیم.همچنین باید یادآور شویم که غزالى در سده پنجم و در قرنى بالیده است که از نظر رشد خردگرایى به یک اعتبار اوج دوره‏اى است که ممتازترین دوره فلسفى تاریخ ایران و اسلام به شمار مى‏آید.
گر چه غزالى به فلسفه ستیزى گسترده‏اى دست زد، در عین حال به آسانى از طریق آثار او و همین احیا و کیمیا مى‏توان دانست که تا چه اندازه‏اى به ارج استحکام منطقى و برهانى ذهن و استدلال واقف بوده، و از آن تخطى نکرده است.
بدین ترتیب، او با آنکه با روح حاکم عصر خویش جنگید، اما همچنان از آن تأثیرهاى پردامنه پذیرفت.توان گفت که غزالى نه با اندیشه فلسفى-برهانى-که با تفکر سکولار یونانى (ارسطوئى-سینائى)ستیزیده است.
غزالى از یک لحاظ دیگر نیز روح عصر را درک کرد و به آن یارى رساند.او در ملتقاى اندیشه برهانى و اندیشه اشراقى قرار گرفته بود.از این رو، خردورى او به دادن جایگاه پراهمیتى به دل و اشراق منتهى شد.در واقع، از طریق ستیز غزالى با فلسفه یونانى وراسیونالیسم کلاسیک راه براى یک اندیشه عرفانى-شهودى هموار گشت. ظهور فردى چون شیخ شهاب سهروردى پس از غزالى مى‏تواند مؤیدى بر این مطلب باشد.حتى حضور عارف بزرگى چون برادرش احمد در کنار وى دو جنبه فرو شدن فلسفه-برهان و برآمدن عرفان-اشراق را بخوبى مى‏نمایاند.بهر تقدیر، آنچه از نظر ساخت کیمیا و احیا اهمیت دارد، روش استدلالى و منطقى غزالى در تألیف آنهاست که ضمنا در موارد متعددى از تأویلهاى شاعرانه خالى نیست(مثلا:رک:بحث او درباره طعام و نکاح و رابطه آنها و یا تأویلات روشن او درباره زلف‏و روى و خرابات و مى و مستى به معانى عرفانى-دینى، کیمیا (*) ج 1/484-485، و همچنین بحث او درباره حکم سماع).
ساخت کلى کیمیا و احیا یگانه است اما در این جستار عمدتا به ساختار کیمیا توجه داریم.آنچه از نظر ساخت این اثر حائز اهمیت است آن است که همواره مى‏توان بر اساس تقسیم‏بندیهاى غزالى طرح شماتیکى از کار او به دست داد.در واقع، به جرأت مى‏توان گفت:نمودارهایى که از این پس به دست مى‏دهیم طرح ذهنى مطالب کیمیا نزد غزالى بوده است.
از آنچه غزالى درباره ساخت کلى اثر مى‏گوید نمودار شماره(1)به دست مى‏آید.در این طرح تناظر خدا-عبادت، دنیا-معاملات، خود-مهلکات، آخرت-منجیات، قابل توجه و از مفاهیم کلیدى هستند.ارتباطهاى نیمه پایینى نمودار(1)بطور مشروح‏تر در نمودار شماره(2) نشان داده شده است.
(*)-براى ارجاع به کیمیاى سعادت در همه جاى این متن از چاپ شادروان خدیو جم استفاده شده است:تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.P}
نمودار(1):طرح کلى کیمیاى سعادت
نمودار(2):پیوندهاى چهارگانه معرفت
در نمودار(2)مفاهیم کلیدى و چگونگى ارتباط آنها با مفهوم بنیادین(خدا)نموده شده است.غزالى با نفس بین خود-خدا رابطه برقرار مى‏کند(و به همین دلیل هم بحث نفس در کیمیا مقدم شده است)و دنیا را به عنوان راه‏گذار از خود به حضرت الهیت مى‏شناساند.بر این اساس آخرت نیز معنى مى‏یابد:و العاقبة للمتقین.
شیوه بحث غزالى همواره در پى نظام آفرینى و برقرار کردن رابطه حلقه‏هاى استدلال با یکدیگر است.در عین حال از تمثیل نیز بهره‏ور است(مثلا: رک:تشبیه کواکب و بروج به دستگاه پادشاهى، مثالها در جادوى دنیا، 1/75-78، همچنین تشبیه طبیعى و منجم به مورچه-دست سایندگان نابینا برفیل، 1/57، 59).او به مناسبت از حکایات هم بهره مى‏گیرد(مثلا:رک:آداب کسب و تجارت)و این حکایتها از حکایات صوفیان خالى نیست(مثلا:رک:1/46-در عزلت).
پیش از آنکه به ادامه جستجو در نظام شجره‏اى طبقه‏بندى غزالى بپردازیم، به جنبه‏اى دیگر از ساخت اثر او اشاره مى‏کنیم و آن رعایت تناسب مباحث از لحاظ کمى و همچنین تناسب تقدم و تأخرها در آوردن مطالب است.
مقدمه(فصل اول)و مؤخره(فصل پایانى)در هر باب سنجیده و نظام یافته است، براى نمونه در عنوان سوم(معرفت دنیا)موضوع فصل اول و پنجم چنین است:
فصل اول-سبب بودن آدمى در دنیا
فصل پنجم-نه هر چه در دنیاست مذموم است و موضوع فصلهاى میانین چنین:
فصل دوم-حقیقت و آفت و غرض دنیا
فصل سوم-اصل دنیا:طعام و لباس و مسکن
فصل چهارم-مثالها در جادوى دنیا و غفلت اهل دنیا
مى‏بینیم که غزالى از صورت کلى و عقلى موضوع(سبب بودن آدمى در دنیا)شروع مى‏کند. سپس به تشریح دنیا طى سه فصل مى‏پردازد (حقیقت دنیا/اصل دنیا/جادوى دنیا).آنگاه در یک فصل واقع‏گرا و عقلانى از این گمان پیشگیرى مى‏کند که خواننده با خواندن فصول مربوط به دنیا از آن اعراض کلى پیدا کند-بنابراین او همه جا نگران تربیت خواننده است.در سه فصلى هم که مربوط به دنیاست ترتیب منطقى وجود دارد:وى نخست موضوع خود را روشن مى‏کند سپس به کیفیات مادى آن و آنگاه به کیفیات معنوى آن مى‏پردازد.
معرفت دنیا یکى از بخش‏هاى چهار عنوان مسلمانى است:نفس، حق، دنیا، آخرت. مقایسه‏اى میان کمیت فصولى که غزالى به هر یک از این چهار عنوان اختصاص داده نیز عبرت آموز است:در حالى که معرفت دنیا تنها در پنج فصل مطرح شده، بحث از نفس طى هیجده فصل طولانى‏ترین و متنوع‏ترین بخش را تشکیل داده است.نمایه کلى فصلها چنین است:
در شناخت نفس خویش:18 فصل
در معرفت آخرت:15 فصل
در شناخت حق:10 فصل
در معرفت دنیا:5 فصل
به روشنى مى‏توان دریافت که کیمیاى معرفتى که غزالى پیش مى‏نهد بیشترین تکیه معرفت را بر شناخت آدمى قرار مى‏دهد.پیداست که چنین پیشنهادى با طراز عارفان بیشتر همسویى دارد تا فیلسوفان و متکلمان.
غزالى به جاى بحث از ذات و صفات خداوند و نیز حدوث و قدم اسماء و عینیت و غیر عینیت آنها با ذات و نحوه صدور کثرت از وحدت با خلق عقل اول و عقول واسطه عشره و حتى به جاى بحث از اثبات صانع و وحدت او، به بحث از خلق و خو و ساز و کار آدمى و نفس و روان او مى‏پردازد.
شگفت آن که حتى براى بحث از دنیا بالاستقلال جاى چندانى قائل نمى‏شود، زیرا بحث از نفس در واقع بحث از شناخت موقعیت آدمى در جهان و دنیاى سپنجى است و آنکه از نفس باخبر بود و ارج و قدر خود بشناخت و مکرر و مکاره نفس دانست در حقیقت دنیا را شناخته است.
تکیه غزالى بر آخرت نیز که پر رنگ مى‏نماید از آن روست که منزلگاه نهایى آدمى آنجاست و شاید کوتاه گرفتن دامنه بحث از حق را بتوان ناشى از توجه و تذکر غزالى به عجز آدمى در شناخت حق کما هوحقه دانست.به این ترتیب غزالى همواره چونان یک مربى و مرشد عمل مى‏کند و میزان تکیه‏اش خود ره‏آموز خواننده است.
از لحاظ ترتیب و توالى فصول، و نیز اصول و برقرارى ربط منطقى بین آنها، چند مورد مثال زدنى است که به آنها اشاره مى‏کنیم:
در باب معاملات، پس از ذکر آداب طعام خوردن به آداب نکاح مى‏پردازد.ظاهرا بیان طعام و نکاح ربط چندانى وجود ندارد.اما غزالى ربطى دقیق بین آن دو برقرار مى‏کند و مى‏گوید:راه دین را به حیات و بقاى شخص آدمى حاجت است- حیات بى‏طعام و شراب ممکن نیست-پس همچنین به بقاى جنس آدمى و نسل وى حاجت است-و این بى‏نکاح ممکن نیست و نتیجه مى‏گیرد که:«نکاح سبب اصل وجود است و طعام سبب بقاى وجود» (رک:1/301).در برقرارى همین ربط مى‏توان دقت نظر و ظرافت اندیشه و استدلال غزالى را ملاحظه کرد:
نمودار(3)
از یک نظر کلى‏تر ربط بخشهاى دهگانه مربوط به باب معاملات را مى‏سنجیم، در این باب این بخشها آمده است:غذا، نکاح، تجارت، طلب حلال، معاشرت، عزلت، سفر، سماع، حسبت،
ولایت، در پاره نمودارهاى ذیل ربط این بخشها را به یکدیگر با نشان دادن اصل و مفهوم و معناى آنها نشان داده‏ایم:
نمودار(4)
نمودار(5)
نمودار(6)
اکنون نمونه‏هاى دیگرى را نشان مى‏دهیم که قابلیت برگردان نظام‏هاى غزالى در اندیشه و تألیف را به صورت نمودارهاى درختى مى‏نمایند. مثال را در تقسیم‏بندى غزالى از علم مى‏آوریم:
نمودار(7)
گذشته از نظم منطقى نمودار، ذکر این نکته حائز اهمیت است که غزالى به«علم»معنایى صرفا دینى مى‏بخشد و در واقع با این بحث پایه نظرى مبحث عبادات را پى مى‏ریزد.
نظام ریاضى ذهن غزالى همه جا وى را به تقسیم‏بندى عددى دقیقى وا مى‏دارد و خود یکان یکان در هر شاخه تقسیم‏بندى آن را شماره مى‏کند.به عنوان نمونه، اصل سوم در معاملات‏  (آداب کسب و تجارت)به این ترتیب تقسیم‏بندى عددى شده است.
نمودار(8)
او مفاهیم مربوط به سفر را نیز چنین تقسیم مى‏کند:
نمودار(9)
غزالى به عنوان یک خردمند دینى که به اعتدال اخلاقى مى‏گراید، طبعا مى‏کوشد در هر مسئله‏اى وجوه مختلف و متغایر را بازیابد.ذهن انتقادگر او ذهنى جدلى است.لذا وقتى از فواید عزلت صحبت مى‏دارد فراموش نمى‏کند که اولا تذکر دهد عزلت مفهومى در توان خواص است (رک:1/446)و نیز آفات عزلت را برشمارد.
این منش او که در هر بحث کیمیاى سعادت قابل مشاهده است، نشان دهنده تمایل اوست به ارائه تصویرى هر چه واقعى‏تر و عینى‏تر از جهان و مقولات انسانى که در آن خطر یکسونگرى هر چه کمتر باشد.
حسن ختام این مقال را ارائه نمودار منطق بیان او در باب عزلت قرار مى‏دهیم:
نمودار(10)

تبلیغات