نظام ساختاری کیمیای سعادت
آرشیو
چکیده
متن
اینکه«کیمیاى سعادت»با بحث نفس و دل شروع مىشود و«احیاء علوم الدین»با بحث علم مىآغازد، نشانگر تفاوت دو مقامى است که مخاطبان کیمیا و احیا را از هم جدا مىسازد.
بدون اینکه وارد بحثهاى مربوط به نقش کلامى-فلسفى غزالى بشویم ناچاریم در بحث از ساختار این دو کتاب به اهمیت تعقل نزد غزالى و اصولا ذهن کاملا منطقى او تأکید کنیم.همچنین باید یادآور شویم که غزالى در سده پنجم و در قرنى بالیده است که از نظر رشد خردگرایى به یک اعتبار اوج دورهاى است که ممتازترین دوره فلسفى تاریخ ایران و اسلام به شمار مىآید.
گر چه غزالى به فلسفه ستیزى گستردهاى دست زد، در عین حال به آسانى از طریق آثار او و همین احیا و کیمیا مىتوان دانست که تا چه اندازهاى به ارج استحکام منطقى و برهانى ذهن و استدلال واقف بوده، و از آن تخطى نکرده است.
بدین ترتیب، او با آنکه با روح حاکم عصر خویش جنگید، اما همچنان از آن تأثیرهاى پردامنه پذیرفت.توان گفت که غزالى نه با اندیشه فلسفى-برهانى-که با تفکر سکولار یونانى (ارسطوئى-سینائى)ستیزیده است.
غزالى از یک لحاظ دیگر نیز روح عصر را درک کرد و به آن یارى رساند.او در ملتقاى اندیشه برهانى و اندیشه اشراقى قرار گرفته بود.از این رو، خردورى او به دادن جایگاه پراهمیتى به دل و اشراق منتهى شد.در واقع، از طریق ستیز غزالى با فلسفه یونانى وراسیونالیسم کلاسیک راه براى یک اندیشه عرفانى-شهودى هموار گشت. ظهور فردى چون شیخ شهاب سهروردى پس از غزالى مىتواند مؤیدى بر این مطلب باشد.حتى حضور عارف بزرگى چون برادرش احمد در کنار وى دو جنبه فرو شدن فلسفه-برهان و برآمدن عرفان-اشراق را بخوبى مىنمایاند.بهر تقدیر، آنچه از نظر ساخت کیمیا و احیا اهمیت دارد، روش استدلالى و منطقى غزالى در تألیف آنهاست که ضمنا در موارد متعددى از تأویلهاى شاعرانه خالى نیست(مثلا:رک:بحث او درباره طعام و نکاح و رابطه آنها و یا تأویلات روشن او درباره زلفو روى و خرابات و مى و مستى به معانى عرفانى-دینى، کیمیا (*) ج 1/484-485، و همچنین بحث او درباره حکم سماع).
ساخت کلى کیمیا و احیا یگانه است اما در این جستار عمدتا به ساختار کیمیا توجه داریم.آنچه از نظر ساخت این اثر حائز اهمیت است آن است که همواره مىتوان بر اساس تقسیمبندیهاى غزالى طرح شماتیکى از کار او به دست داد.در واقع، به جرأت مىتوان گفت:نمودارهایى که از این پس به دست مىدهیم طرح ذهنى مطالب کیمیا نزد غزالى بوده است.
از آنچه غزالى درباره ساخت کلى اثر مىگوید نمودار شماره(1)به دست مىآید.در این طرح تناظر خدا-عبادت، دنیا-معاملات، خود-مهلکات، آخرت-منجیات، قابل توجه و از مفاهیم کلیدى هستند.ارتباطهاى نیمه پایینى نمودار(1)بطور مشروحتر در نمودار شماره(2) نشان داده شده است.
(*)-براى ارجاع به کیمیاى سعادت در همه جاى این متن از چاپ شادروان خدیو جم استفاده شده است:تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.P}
نمودار(1):طرح کلى کیمیاى سعادت
نمودار(2):پیوندهاى چهارگانه معرفت
در نمودار(2)مفاهیم کلیدى و چگونگى ارتباط آنها با مفهوم بنیادین(خدا)نموده شده است.غزالى با نفس بین خود-خدا رابطه برقرار مىکند(و به همین دلیل هم بحث نفس در کیمیا مقدم شده است)و دنیا را به عنوان راهگذار از خود به حضرت الهیت مىشناساند.بر این اساس آخرت نیز معنى مىیابد:و العاقبة للمتقین.
شیوه بحث غزالى همواره در پى نظام آفرینى و برقرار کردن رابطه حلقههاى استدلال با یکدیگر است.در عین حال از تمثیل نیز بهرهور است(مثلا: رک:تشبیه کواکب و بروج به دستگاه پادشاهى، مثالها در جادوى دنیا، 1/75-78، همچنین تشبیه طبیعى و منجم به مورچه-دست سایندگان نابینا برفیل، 1/57، 59).او به مناسبت از حکایات هم بهره مىگیرد(مثلا:رک:آداب کسب و تجارت)و این حکایتها از حکایات صوفیان خالى نیست(مثلا:رک:1/46-در عزلت).
پیش از آنکه به ادامه جستجو در نظام شجرهاى طبقهبندى غزالى بپردازیم، به جنبهاى دیگر از ساخت اثر او اشاره مىکنیم و آن رعایت تناسب مباحث از لحاظ کمى و همچنین تناسب تقدم و تأخرها در آوردن مطالب است.
مقدمه(فصل اول)و مؤخره(فصل پایانى)در هر باب سنجیده و نظام یافته است، براى نمونه در عنوان سوم(معرفت دنیا)موضوع فصل اول و پنجم چنین است:
فصل اول-سبب بودن آدمى در دنیا
فصل پنجم-نه هر چه در دنیاست مذموم است و موضوع فصلهاى میانین چنین:
فصل دوم-حقیقت و آفت و غرض دنیا
فصل سوم-اصل دنیا:طعام و لباس و مسکن
فصل چهارم-مثالها در جادوى دنیا و غفلت اهل دنیا
مىبینیم که غزالى از صورت کلى و عقلى موضوع(سبب بودن آدمى در دنیا)شروع مىکند. سپس به تشریح دنیا طى سه فصل مىپردازد (حقیقت دنیا/اصل دنیا/جادوى دنیا).آنگاه در یک فصل واقعگرا و عقلانى از این گمان پیشگیرى مىکند که خواننده با خواندن فصول مربوط به دنیا از آن اعراض کلى پیدا کند-بنابراین او همه جا نگران تربیت خواننده است.در سه فصلى هم که مربوط به دنیاست ترتیب منطقى وجود دارد:وى نخست موضوع خود را روشن مىکند سپس به کیفیات مادى آن و آنگاه به کیفیات معنوى آن مىپردازد.
معرفت دنیا یکى از بخشهاى چهار عنوان مسلمانى است:نفس، حق، دنیا، آخرت. مقایسهاى میان کمیت فصولى که غزالى به هر یک از این چهار عنوان اختصاص داده نیز عبرت آموز است:در حالى که معرفت دنیا تنها در پنج فصل مطرح شده، بحث از نفس طى هیجده فصل طولانىترین و متنوعترین بخش را تشکیل داده است.نمایه کلى فصلها چنین است:
در شناخت نفس خویش:18 فصل
در معرفت آخرت:15 فصل
در شناخت حق:10 فصل
در معرفت دنیا:5 فصل
به روشنى مىتوان دریافت که کیمیاى معرفتى که غزالى پیش مىنهد بیشترین تکیه معرفت را بر شناخت آدمى قرار مىدهد.پیداست که چنین پیشنهادى با طراز عارفان بیشتر همسویى دارد تا فیلسوفان و متکلمان.
غزالى به جاى بحث از ذات و صفات خداوند و نیز حدوث و قدم اسماء و عینیت و غیر عینیت آنها با ذات و نحوه صدور کثرت از وحدت با خلق عقل اول و عقول واسطه عشره و حتى به جاى بحث از اثبات صانع و وحدت او، به بحث از خلق و خو و ساز و کار آدمى و نفس و روان او مىپردازد.
شگفت آن که حتى براى بحث از دنیا بالاستقلال جاى چندانى قائل نمىشود، زیرا بحث از نفس در واقع بحث از شناخت موقعیت آدمى در جهان و دنیاى سپنجى است و آنکه از نفس باخبر بود و ارج و قدر خود بشناخت و مکرر و مکاره نفس دانست در حقیقت دنیا را شناخته است.
تکیه غزالى بر آخرت نیز که پر رنگ مىنماید از آن روست که منزلگاه نهایى آدمى آنجاست و شاید کوتاه گرفتن دامنه بحث از حق را بتوان ناشى از توجه و تذکر غزالى به عجز آدمى در شناخت حق کما هوحقه دانست.به این ترتیب غزالى همواره چونان یک مربى و مرشد عمل مىکند و میزان تکیهاش خود رهآموز خواننده است.
از لحاظ ترتیب و توالى فصول، و نیز اصول و برقرارى ربط منطقى بین آنها، چند مورد مثال زدنى است که به آنها اشاره مىکنیم:
در باب معاملات، پس از ذکر آداب طعام خوردن به آداب نکاح مىپردازد.ظاهرا بیان طعام و نکاح ربط چندانى وجود ندارد.اما غزالى ربطى دقیق بین آن دو برقرار مىکند و مىگوید:راه دین را به حیات و بقاى شخص آدمى حاجت است- حیات بىطعام و شراب ممکن نیست-پس همچنین به بقاى جنس آدمى و نسل وى حاجت است-و این بىنکاح ممکن نیست و نتیجه مىگیرد که:«نکاح سبب اصل وجود است و طعام سبب بقاى وجود» (رک:1/301).در برقرارى همین ربط مىتوان دقت نظر و ظرافت اندیشه و استدلال غزالى را ملاحظه کرد:
نمودار(3)
از یک نظر کلىتر ربط بخشهاى دهگانه مربوط به باب معاملات را مىسنجیم، در این باب این بخشها آمده است:غذا، نکاح، تجارت، طلب حلال، معاشرت، عزلت، سفر، سماع، حسبت،
ولایت، در پاره نمودارهاى ذیل ربط این بخشها را به یکدیگر با نشان دادن اصل و مفهوم و معناى آنها نشان دادهایم:
نمودار(4)
نمودار(5)
نمودار(6)
اکنون نمونههاى دیگرى را نشان مىدهیم که قابلیت برگردان نظامهاى غزالى در اندیشه و تألیف را به صورت نمودارهاى درختى مىنمایند. مثال را در تقسیمبندى غزالى از علم مىآوریم:
نمودار(7)
گذشته از نظم منطقى نمودار، ذکر این نکته حائز اهمیت است که غزالى به«علم»معنایى صرفا دینى مىبخشد و در واقع با این بحث پایه نظرى مبحث عبادات را پى مىریزد.
نظام ریاضى ذهن غزالى همه جا وى را به تقسیمبندى عددى دقیقى وا مىدارد و خود یکان یکان در هر شاخه تقسیمبندى آن را شماره مىکند.به عنوان نمونه، اصل سوم در معاملات (آداب کسب و تجارت)به این ترتیب تقسیمبندى عددى شده است.
نمودار(8)
او مفاهیم مربوط به سفر را نیز چنین تقسیم مىکند:
نمودار(9)
غزالى به عنوان یک خردمند دینى که به اعتدال اخلاقى مىگراید، طبعا مىکوشد در هر مسئلهاى وجوه مختلف و متغایر را بازیابد.ذهن انتقادگر او ذهنى جدلى است.لذا وقتى از فواید عزلت صحبت مىدارد فراموش نمىکند که اولا تذکر دهد عزلت مفهومى در توان خواص است (رک:1/446)و نیز آفات عزلت را برشمارد.
این منش او که در هر بحث کیمیاى سعادت قابل مشاهده است، نشان دهنده تمایل اوست به ارائه تصویرى هر چه واقعىتر و عینىتر از جهان و مقولات انسانى که در آن خطر یکسونگرى هر چه کمتر باشد.
حسن ختام این مقال را ارائه نمودار منطق بیان او در باب عزلت قرار مىدهیم:
نمودار(10)