آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

محمد هادی معرفت:به سال 1312 ش در کربلا متولد شد، نامبرده تعلیم علوم اسلامی را از محضر پدر آغاز نمود.سطح و قسمتی از خارج فقه و یک دوره اصول را در محضر استاد شیخ یوسف بیارجمندی خراسانی فراگرفت، وی در ادامه تحصیل به حوزه علمیه نجف وارد و از درس فقه و اصول آیات عظام:حکیم، خوئی، شیخ حسین حلی، میرزا باقر زنجانی، علامه فانی و حضرت امام خمینی استفاده نمود.و در سال 1351 وارد حوزه علمیه قم شد و مدتی در درس اصول آیة اللّه میرزا هاشم آملی حاضر شد.ایشان پس از سالها تدریس در سطوح علیه هم‏اکنون از اساتید خارج فقه و اصول محسوب می‏گردد.نامبرده آثاری نگاشته که از جمله:التمهید فی علوم القران(تاکنون 3 جلد)، حدیث لاتعاد، ولایة الفقیه، تحقیق و تعلیق شرح تبصره حاج آقا ضیاء و...
یکی از ویژگیهای شگفت‏آور فقاهت در اسالم اصیل، واقع‏بینی و واقع‏نگری آن است، پیوسته در تمامی ابعاد شریعت«مصالح واقعیه» منظور بوده، کام فقاهت را، از روز نخست با جمله «الاحکام الشرعیة تابعة للمصالح الواقعیة» برداشته‏اند.از همین‏رو گفته‏اند:«الاحکام الشرعیة الطاف فی الاحکام العقلیة»(احکام شرع هر یک لطفی است از جانب پروردگار، و رهنمودی است به سوی دیدگاههای واقعی عقل)یعنی آنچه را که شرع می‏گوید همان است که عقل با دید واقع‏بین خود-چنانچه از کدورات اوهام عاری باشد-خواهد گفت.تطابق عقل و شرع از همین جا سرچشمه گرفته است.
احکام شرع، چه در باب عبادات، و چه در باب معاملات * ، هر یک بر مبانی واقعیت استوار است، و در حقیقت حافظ مصلحت واقعی انسان می‏باشد، تا او را سعادتمند و نیکبخت نماید، و خواست فطری او را در دو جهان تأمین کند.
از اینرو فقیه توانا کسی است که با دید واقع‏بین، مسائل روزمره را بررسی کند، و با این دید واقع‏نگرانه، به سوی منابع فقهی و مدارک اولیه فقه، روآورد که در اصطلاح به آن«شم الفقاهة»می‏گویند.فقیه کسی است که بر تمامی جوانب شریعت آگاهی کامل داشته باشد، و بر *معاملات، در اصطلاح فقهاء، معنای گسترده‏ای دارد، و آنچه را که در نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اداری انسان مدخلیت داشته و نیاز به برنامه‏ریزی دارد، در برمی‏گیرد. مقصود کارهایی است که در انجام آن نیاز به قصد تعبد ندارد.گرچه اگر با این قصد انجام شود ثواب بیشتری خواهد داشت.
ملاکات احکام شرع-جز عبادات * -بخوبی واقف باشد.
فقهای بزرگ-مخصوصا قدماء-با همین دید به فقاهت می‏نگریستند، و به سوی منابع فقهی به جهت استنباط صحیح قدم برمی‏داشتند.از اینرو به فقاهت، همیشه رنگ و بوی تازه‏ای می‏بخشیدند، و پیوسته فقه را زنده و پویا و تأمین‏کننده نیازهای جامعه، جلوه‏گر می‏ساختند، و آن را جوابگوی مسائل علمی انسان، در تمامی ابعاد زندگی می‏دانستند.لذا فقه اسلامی-از دیدگاه تشیع-پیوسته در حال گسترش و فراگیر (جامع و کامل)بوده و هست، و باب اجتهاد هیچگاه مسدود نگشته و در تمامی دوران به روی تمام مسائل روزمره باز بوده و هست.
منتهی مرد میدان می‏خواهد، که این حقیقت انکارناپذیر را آنگونه که هست پیاده کند، و این واقعیت جهان مشموی را که در تمام ابعاد فقاهت اسلام وجود دارد، عینیت بخشد، و به تجسد درآورد.
فقهای بزرگ عالم اسلام پیوسته چنین بوده‏اند، فقه را جهش داده و آن را به سوی واقعیتهای عینی به پیش می‏بردند، از اینرو هیچگاه در روند حرکت فقاهت، رکود یا عقب‏گرد(حالت تقلیدی و مردگی)بوجود نمی‏آمد.
مثلا:در باب معاملات(بمعنی اخص آن) * بر این عقیده بودند، که شرع مقدس به بیان اصول و کلیات بسنده کرده، هرگونه معامله عقلائی‏که در هر زمان معمول باشد، و عقلا آن پسندیده و صحت آن را مقرر داشته باشند، شرع نیز صحه گذارده آن را امضاء کرده است، فقط لازم است بر وفق قواعد اولیه اسلام باشد که چهارچوب آن را قرآن و سنت بیان داشته:
1-با رضایت طرفین انجام گیرد، و هیچگونه فشار و سلب اختیار در بین نباشد.«تجارة عن تراض».
2-غرض عقلاء پسند همگانی وجود داشته باشد و هیچگونه بیهوده‏نگری در بین نباشد«و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل».
3-مفسده‏ای در برنداشته باشد.مقصود: زیانهای اخلاقی و اجتماعی که با محیط سالم اسلامی سازگار نیست، در آن وجود نداشته باشد.
4-«غرر»در کار نباشد.مقصود:زیان احتمالی که ناشی از جهل طرفین یا یکی از آنها باشد، وجود نداشته باشد.«نهی النبی(ص)عن بیع الغرر)لذا باید«عوضین»کما و کیفا برای هر دو روشن بوده.و اگر مدت‏دار باشد کاملا محدود باشد.
5-مخالف صریح دستورات شرع(کتاب و سنت)نباشد، «کل شرط خالف کتاب الله فهو باطل».
و شرائطی از این قبیل که جنبه عمومی و شمول دارد...
خلاصه:شرایطی را اسلام در صحت و نفوذ معاملات قید کرده، که لازم است هرگونه معامله واجد آن شرایط باشد.
***
بنابراین معاملاتی که مورد پذیرش عقلای جهان قرار گرفته، خواه بین دو فرد باشد یا در قراردادهای بین المللی منعقد گردد، چنانچه در *فقط عبادات است که ملاکات آن روشن نیست، و کسی نمی‏تواند دقیقا بر تمام اسرار نهفته در هر یک از عبادات واقف گردد.ولی سایر احکام شرع، قابل درک است و ملاکات آنها قابل پیش‏بینی می‏باشد و فقهاء بزرگ (مخصوصا قدماء)سعی داشتند تا بر تمامی ابعاد و ملاکات آنها دست یابند، و در این راه نیز موفق بوده‏اند.
*در رابطه با داد و ستدهای متداول هر زمان.
یعنی عقلای جهان از هر ملیت و مذهبی که باشند آن را صحه گذارند و از صورت سفاهت بیرونش دانند. چهارچوب شرائط فوق باشد، و از آن تخطی نگردد از نظر اسلام، صحیح و نافذ است، و مشمول «اوفوا بالعقود»می‏باشد، لازم و واجب الوفا است.
اکنون مناسب است به این پرسش پاسخ داده شود که آیا شرع اسلام، خود معامله‏ای را نوآوری کرده؟یا بطور عموم، معاملات پذیرفته شده نزد عقلا را، جز آنچه خارج از محدوده شرائط فوق باشد، امضاء کرده، و خود هرگز در این زمینه نوآوری نکرده است؟
بدون شک، فرض دوم صحیح است، و هیچگونه نوآوری در میان نبوده بلکه فقط به امضاء معاملات عقلا پسند، بسنده کرده.
مناسب است در اینجا در نکته‏ای اشاره شود:
برخی از فقها معتقدند:امضاء شرع، صرفا به معاملاتی که در آن عهد انجام می‏گرفته، تعلق دارد، و شامل معاملات نو ظهور، در آینده(نسبت به زمان شرع)نمی‏گردد.لذا هرگونه معامله نو ظهور بایستی به یکی از معاملات آن دوره بازگشت کند، تا مشمول امضاء شرع گردد.
این طرز تفکر، موجب به بن‏بست رسیدن طرح مسائل روز، و بررسی پیرامون آنها شده، دچار اشکال و ابهام و نارساییها می‏گردد، زیرا بسیاری از معاملات موردنیاز روز، که جنبه‏های عقلایی آنها مسلم و قابل انکار نیست، با معاملاتی که صرفا مورد نیاز آن دوره‏ها بوده قابل انطباق نیست چون نیازهای امروز گسترده‏تر، و پیچیده‏تر، از دیروز است.
لذا باید گفت:چه ضرورتی ایجاب می‏کند، که حتما روش معاملات مورد نیاز بشر، برای همیشه، همان باشد، که در دوران گذشته انجام می‏گرفته؟با فرض آنکه همان معاملات هم از جانب شرع تلقی نشده، بلکه صرفا معاملات موجود زمان خود را صحه گذارده، چون خارج از محدوده شرائط مذکور نبوده.اینک آیا نباید همان شیوه اتخاذ گردد، و امناء شرع را شامل و گسترده‏تر از آنچه این طرز تفکر می‏پندارد، دانست؟.
فقهای سلف، با همین شیوه(شمول امضائی) معاملات رایج عهد خود را بررسی کرده، و تحت شرایط فوق، آن را مشمول«اوفوا بالعقود» دانسته، آن را صحه گذارده‏اند.و هرگز این طرز تفکر، در مخیله آنان خطور نمی‏کرد که حتما باید درهمه ادوار تاریخ، شیوه معاملات مورد نیاز بشر، طبق آنچه در جزیرة العرب، با آن زندگی ساده، انجام می‏گرفته تطبیق نماید!
***
از این عجیب‏تر تفکری است که معتقد است: لازم است انجام معاملات نیز به همان شیوه گذشته انجام شود، و اگر در زمان آنها با پول طلا و نقره انجام می‏گرفته، باید فعلا نیز بهمان نحوه انجام گیرد.
برای نمونه مثال زیر ذکر می‏گردد:
عقد«مضاربه»که با پرداخت پول نقد از یک طرف، و انجام عمل از طرف دیگر، صورت می‏گیرد، برخی از فقهای متأخر شرط کرده‏اند که پول پرداختی از طرف صاحب مال بایستی سکه طلا یا نقره رائج بازار باشد، وگرنه معامله باطل خواهد بود.به دلیل آنکه این معامله در دوران گذشته چنین بوده، و باید نیز چنین باشد، علاوه دعوی اجتماع هم نموده‏اند. *
***
این طرز تفکر، با جهانی بودن شریعت اسلام، هرگز سازگار نیست، و در سایه این‏گونه تفکر، بایستی تا پایان جهان، مردم هر دوره، در هر شرایط و احوالی، در رفع نیازهای خود، بهمان شیوه‏های دوران ابتدایی انسانها عمل کنند، و اگر *رجوع شود به حواشی عروة الوثقی در احکام مضاربه، شرط دوم.
در چگونگی معاملات خود، کوچکترین تغییری از آنچه هزارها سال پیش انجام می‏شده، انجام دهند، مورد امضاء اسلام نخواهد بود.
عجبا، مگر اسلام دین محدود و انحصاری است؟!و شریعت اسلام جوابگوی مسائل روزمره انسانها برای همیشه نیست؟
لذا باید گفت:این طرز تفکر، همانا عقب‏گر است، تحجر و جمود است، بستن باب اجتهاد است، لاغیر.
***
این یک نمونه از صدها موردی است که اسلام را دین جامد و بیحرکت معرفی می‏کند، و نسبت به مسائل رخ داده روز، گنگ و بی‏محتوا ارائه می‏دهد.
مسأله تعزیرات که برخی برآنند باید حتمام با تازیانه انجام گیرد، از همین قبیل است، حد قتل باید با شمشیر انجام شود!!
مسافرت با هواپیما مشمول احکام مسافرت در اسلام نیست و در صورتی نماز در سفر قصر است که با اسب و کجاوه و شتر انجام شود!!
از نظر اینان اسلام دین«بدوی‏ها»است، و در دراز مدت قابل اجرا نیست و جوابگوی نیازهای بشریت برای ابدیت نیست!!حاشا و کلا!!
شخصی از امام صادق علیه السلام می‏پرسد: لباس اسلامی کدام است؟امام در جواب می‏فرماید: از دیدگاه اسلام، لباس باید پاک و پاکیزه باشد، از پول حلال تهیه شده باشد، اما طرز و نحوه آن، به شیوه مورد پسند هر زمان بستگی دارد.آنگاه فرمودند:«خیر لباس کل زمان لباس اهله»بهترین پوشاک از دیدگاه اسلام پوشاکی است که در هر دوره مرسوم آن زمان باشد، و اضافه فرمودند: لباس«شهرت»که مورد نکوهش اسلام قرار گرفته، مخالفت با شیوه‏های مرسوم هر زمان می‏باشد.
خلاصه اسلام یک‏سری اصول ثابت دارد، که هرگز با روند زمان تغییر نمی‏کند.ولی نسبت به شیوه‏ها و نحوه عادات و رسوم هر زمان، با حفظ شرائط اولیه، نظر خاصی ندارد.
***
از آنچه گذشت می‏توان به این نتیجه رسید: در میان فقهای متأخر دوگونه طرز تفکر وجود دارد:جمودی و شمولی، که طرز تفکر اول با ظاهر بینی بیشتر سروکار دارد، و تفکر دوم با واقعیتها و جهان شمولی اسلام.
حضرت امام-قدس سره الشریف-از پیروان مکتب جهان شمولی بوده و سخت در این‏باره اصرار می‏ورزیدند.
معظم له در این مورد می‏فرمودند:مسائل فقهی را در کوچه و بازار، در میان مردم، و با سنجش با نیازهای موجود، ارزیابی کنید. معیارهای گذشته و پوسیده را دور بریزید، و با دید وقع‏نگرانه، در راه استنباط احکام شریعت قدم بردارید.
حضرت امام-قدس سره الشریف-در نامه‏ای که به یکی از فضلای حوزه نگاشته‏اند یادآور می‏شوند:«لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم.بنا برنوشته جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقراء و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست؟!
رهان-شرطبندی-در سبق و رمایه مختص است به تیر و کمان و اسب‏دوانی و امثال آن، که در جنگهای سابق بکار گرفته می‏شده است، و امروز هم تنها درهمان موارد است؟!
انفال که بر شیعیان تحلیل شده است، امروز هم‏شیعیان می‏توانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی، جنگلها را از بین ببرند، و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است‏ نابود کنند، و جان میلیونها رابه خطر بیاندازند، و هیچکس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد؟!
منازل و مساجدی که در خیابان‏کشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است.نباید تخریب، گردد، و امثال آن؟!
و بالجمله آنگونه که جنابعلی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید، بکلی باید از بین برود، و مردم کوخ‏نشین بوده، و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند؟!...»
(نقل از روزنامه‏های مورخ 2/7/67)
و در نامه‏ای که ده روز بعد نوشته‏اند، اضافه فرموده‏اند:«ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی-صلی الله علیه و آله-برسیم.و امروز، غریب‏ترین چیزهادر دنیا، همین اسلام است، و نجات آن قربانی می‏خواهد، دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن گردم.»
***
این گفتارها-که از دلی سوخته و بصیرتی افروخته حکایت دارد-بخوبی روشنگر آن است که حضرت امام-قدس سره-طرز تفکری عمیق در مسائل روز، و نحوه برداشت احکام آن از روایات و اخبار داشته، اصول و قواعد شرع را، با بصیرتی نافذ و دیدی وسیع، با واقعیتها تطبیق می‏داده‏اند، و احکام و شرایع اسلامی را از دیدگاه واقعیت آن بررسی می‏کرده‏اند، صرفا جمود بر ظاهر لفظ، یا انحصار در شیوه‏های ما سبق، روا نمی‏داشتند. *
حضرت امام-قدس سره-همانند دیگر فقهای بزرگ عالم اسلام، معاملات را انحصاری نمی‏دانستند، و معاملات هر دوره را طبق نیازهای موجود، و با حفظ شرایط اولیه، صحیح و نافذ می‏دانستند، و با همان دید وسیع که فقهای سلف به واقعیتها و نیازهای جامعه، نگاه می‏کردند، می‏نگریستند.
و درهمین مسأله«مضاربه»طبق نظر فقهای عالیقدر، که با بررسی معامله موجود آن دوره، شرایط آن را بررسی کرده، از یک طرف نقد، و از طرف دیگر عمل، مرسوم بوده، آن را صحه گذارده‏اند، زیرا با قواعد اولیه مخالفتی نداشته، اکنون نیز اگر چنین معامله‏ای رایج باشد، با شرایط موجود و احوال و اوضاع حاضر وفق دهد، بی‏اشکال است و اگر آن زمان، پول رایج، سکه طلا و نقره بوده، این زمان پول رایج هرچه باشد کفایت می‏کند و هرگونه تقلید در شیوه انجام آن مفهومی ندارد.
حضرت امام-قدس سره-درهمین زمینه(در حاشیه عروة الوثقی)می‏فرمایند.«لم یثبت الاجماع فی المسأله...و القدر المتیقن هو عدم الجواز فی غیر الاثمان ای العروض و اما فی مثل الدینار العراقی و الاسکناس من الاثمان غیر الذهب و الفضه، فغیر ثابت.فعلهی فصحها لا تخلو من قوة، للعمومات، و کون المعاملة عقلائیة، و عدم غرریتها...».
(آنچه در صحت مضاربه شرط است:آنکه به جای پول نقد، جنس نپردازد، ولی اسکناس که پول نقد بشمار می‏آید، اشکالی ندارد زیرا مشمول عمومات«اوفوا بالعقود»و نحوه می‏گردد.و جنبه عقلایی دارد، و هرگونه«غرر»در آن نمی‏باشد)
***
*گویند:یکی از چمود گرایان بر حاشیه کفن مرده‏ای نوشت: «اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله...» بدو گفتند:چرا چنین می‏نویسی؟گفت:در حدیث آمده که حضرت صادق علیه السالم بر حاشیه کفن فرزندش حضرت اسماعیل، چنین نوشتند!از او پرسیدند:مگر اسم متوفای موجود اسماعیل است؟گفت:نه ما، متعبد به ظاهر لفظ هستیم، و چون حضرت صادق اسماعیل نوشته، ما هم‏چنین می‏نویسیم!!
خلاصة الکلام:حدود دو قرن است که در شیوه فقاهت دو طرز تفکر بوجود آمده:جمودنگری، توسعه‏نگری.مخصوصا در عصر اخیر، بر اثر فرومایگی پیروان مکتب جمودگرایی در حال ازدیادند، آنان فقاهت را از حالت جهان شمولی دگرگون ساخته، در چهاردیوار تعبدات لفظی، و پیروی از تعبیرات گذشتگان، بدون درک محتوا، محصور دانسته‏اند.
حضرت امام-قدس سره الشریف-با این شیوه سخت در ستیز بوده و می‏فرمودند:بایستی این دیوار آهنین را که به دور خود کشیده‏ایم منهدم کنیم، و این زنجیرهای دست و پاگیر را از هم بگسلیم...
اسلام دین جهانی است، دین همگان است، دینی است که برای ساده‏ترین زندگیها و پیچیده‏ترین زندگیها، هر دو برنامه دارد، خواه انسان در حالت بداوت زندگی کند، یا در متمدن‏ترین جامعه‏ها زیست کند، ناچار است برای سالم زندگی کردن، از دستورات اسلام الهام بگیرد، زیرا اسلام برای تمامی مراحل، و در تمامی ابعاد زندگی برنامه دارد...
این است دید جهان‏شمولی اسلام، که متأسفانه مخالفان آن در عصر حاضر اندک نیستند.
چندی پیش کسی که خود را فقیه می‏داند می‏گفت:واقع‏نگری یعنی چه، مگر ما سنی شده‏ایم، هرگز نمی‏توان ملاکات احکام را بدست آورد!
بدو گفتم:مگر شما شریعت اسلام را جهان شمول نمی‏دانید؟آیا«سبق و رمایه»باید با همان چوب و چوگان انجام گیرد؟آیا«مضاربه»باید با همان سکه طلای رائج انجام گیرد؟آیا«احتکار» فقط در جو و گندم است؟آیا«مالیات»فقط منحصر در زکات است؟آیا«تعزیرات»فقط با تازیانه باید انجام گیرد؟آیا«حد قتل»باید با شمشیر انجام شود؟آیا«احکام مسافر»مخصوص سفر با اسب و قاطر است؟آیا«رباخواری»با تغییر ظاهری اسم، حلال می‏شود؟آیا«معاملات»باید در چهارچوب معاملات رایج عصر نبوت انجام گیرد؟آیا«حدود و قصاص»و سایر امور انتظامی، در عصر غیبت کبری، به دلیل آنکه مخصوص مقام امامت است، باید تعطیل شود؟و صدها سؤال از این قبیل که لازمه تعبد به ظاهر لفظ است بدون آنکه نظر به ملاک واقعی نماییم.
ایشان در پاسخ گفتند:من نمی‏فهمم، آنقدر می‏دانم که ما متعبد به ظواهر شرع هستیم و از ملاکت هیچ اطلاعی نداریم و نمی‏توانیم داشته باشیم!بدو گفتم:حتما بر خلاف عقیده واقعی خود، سخن می‏گویید مگر حضرت امام-قدس سره-در نامه خود متذکر نگردیدند:«از افراد تحصیل کرده و زحمت کشیده توقع نیست که این‏گونه برداشتها نمایند، و آن را به اسلام نسبت دهند.نصیحت می‏کنم:سعی کنید، تنها خدا را در نظر بگیرید، و تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید...».
در پایان، از خداوند متعال می‏خواهیم، که نصیحت امام، بر دلهای ما اثر گذارد، و ما را از قید و بند اوهام و خرافات برهاند، جز خدا و حقیقت‏گویی چیز دیگری مد نظرها نباشد، آنگاه است که اسلام را با چهره واقعی خود، به جهان عرضه کنیم، و مصداق آیه شریفه«و کذلک جعلناکم امة و سطالتکونوا شهداء علی الناس»قرار بگیریم..ان شاء الله.

تبلیغات