واقع نگری در بینش فقهی امام خمینی
آرشیو
چکیده
متن
محمد هادی معرفت:به سال 1312 ش در کربلا متولد شد، نامبرده تعلیم علوم اسلامی را از محضر پدر آغاز نمود.سطح و قسمتی از خارج فقه و یک دوره اصول را در محضر استاد شیخ یوسف بیارجمندی خراسانی فراگرفت، وی در ادامه تحصیل به حوزه علمیه نجف وارد و از درس فقه و اصول آیات عظام:حکیم، خوئی، شیخ حسین حلی، میرزا باقر زنجانی، علامه فانی و حضرت امام خمینی استفاده نمود.و در سال 1351 وارد حوزه علمیه قم شد و مدتی در درس اصول آیة اللّه میرزا هاشم آملی حاضر شد.ایشان پس از سالها تدریس در سطوح علیه هماکنون از اساتید خارج فقه و اصول محسوب میگردد.نامبرده آثاری نگاشته که از جمله:التمهید فی علوم القران(تاکنون 3 جلد)، حدیث لاتعاد، ولایة الفقیه، تحقیق و تعلیق شرح تبصره حاج آقا ضیاء و...
یکی از ویژگیهای شگفتآور فقاهت در اسالم اصیل، واقعبینی و واقعنگری آن است، پیوسته در تمامی ابعاد شریعت«مصالح واقعیه» منظور بوده، کام فقاهت را، از روز نخست با جمله «الاحکام الشرعیة تابعة للمصالح الواقعیة» برداشتهاند.از همینرو گفتهاند:«الاحکام الشرعیة الطاف فی الاحکام العقلیة»(احکام شرع هر یک لطفی است از جانب پروردگار، و رهنمودی است به سوی دیدگاههای واقعی عقل)یعنی آنچه را که شرع میگوید همان است که عقل با دید واقعبین خود-چنانچه از کدورات اوهام عاری باشد-خواهد گفت.تطابق عقل و شرع از همین جا سرچشمه گرفته است.
احکام شرع، چه در باب عبادات، و چه در باب معاملات * ، هر یک بر مبانی واقعیت استوار است، و در حقیقت حافظ مصلحت واقعی انسان میباشد، تا او را سعادتمند و نیکبخت نماید، و خواست فطری او را در دو جهان تأمین کند.
از اینرو فقیه توانا کسی است که با دید واقعبین، مسائل روزمره را بررسی کند، و با این دید واقعنگرانه، به سوی منابع فقهی و مدارک اولیه فقه، روآورد که در اصطلاح به آن«شم الفقاهة»میگویند.فقیه کسی است که بر تمامی جوانب شریعت آگاهی کامل داشته باشد، و بر *معاملات، در اصطلاح فقهاء، معنای گستردهای دارد، و آنچه را که در نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اداری انسان مدخلیت داشته و نیاز به برنامهریزی دارد، در برمیگیرد. مقصود کارهایی است که در انجام آن نیاز به قصد تعبد ندارد.گرچه اگر با این قصد انجام شود ثواب بیشتری خواهد داشت.
ملاکات احکام شرع-جز عبادات * -بخوبی واقف باشد.
فقهای بزرگ-مخصوصا قدماء-با همین دید به فقاهت مینگریستند، و به سوی منابع فقهی به جهت استنباط صحیح قدم برمیداشتند.از اینرو به فقاهت، همیشه رنگ و بوی تازهای میبخشیدند، و پیوسته فقه را زنده و پویا و تأمینکننده نیازهای جامعه، جلوهگر میساختند، و آن را جوابگوی مسائل علمی انسان، در تمامی ابعاد زندگی میدانستند.لذا فقه اسلامی-از دیدگاه تشیع-پیوسته در حال گسترش و فراگیر (جامع و کامل)بوده و هست، و باب اجتهاد هیچگاه مسدود نگشته و در تمامی دوران به روی تمام مسائل روزمره باز بوده و هست.
منتهی مرد میدان میخواهد، که این حقیقت انکارناپذیر را آنگونه که هست پیاده کند، و این واقعیت جهان مشموی را که در تمام ابعاد فقاهت اسلام وجود دارد، عینیت بخشد، و به تجسد درآورد.
فقهای بزرگ عالم اسلام پیوسته چنین بودهاند، فقه را جهش داده و آن را به سوی واقعیتهای عینی به پیش میبردند، از اینرو هیچگاه در روند حرکت فقاهت، رکود یا عقبگرد(حالت تقلیدی و مردگی)بوجود نمیآمد.
مثلا:در باب معاملات(بمعنی اخص آن) * بر این عقیده بودند، که شرع مقدس به بیان اصول و کلیات بسنده کرده، هرگونه معامله عقلائیکه در هر زمان معمول باشد، و عقلا آن پسندیده و صحت آن را مقرر داشته باشند، شرع نیز صحه گذارده آن را امضاء کرده است، فقط لازم است بر وفق قواعد اولیه اسلام باشد که چهارچوب آن را قرآن و سنت بیان داشته:
1-با رضایت طرفین انجام گیرد، و هیچگونه فشار و سلب اختیار در بین نباشد.«تجارة عن تراض».
2-غرض عقلاء پسند همگانی وجود داشته باشد و هیچگونه بیهودهنگری در بین نباشد«و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل».
3-مفسدهای در برنداشته باشد.مقصود: زیانهای اخلاقی و اجتماعی که با محیط سالم اسلامی سازگار نیست، در آن وجود نداشته باشد.
4-«غرر»در کار نباشد.مقصود:زیان احتمالی که ناشی از جهل طرفین یا یکی از آنها باشد، وجود نداشته باشد.«نهی النبی(ص)عن بیع الغرر)لذا باید«عوضین»کما و کیفا برای هر دو روشن بوده.و اگر مدتدار باشد کاملا محدود باشد.
5-مخالف صریح دستورات شرع(کتاب و سنت)نباشد، «کل شرط خالف کتاب الله فهو باطل».
و شرائطی از این قبیل که جنبه عمومی و شمول دارد...
خلاصه:شرایطی را اسلام در صحت و نفوذ معاملات قید کرده، که لازم است هرگونه معامله واجد آن شرایط باشد.
***
بنابراین معاملاتی که مورد پذیرش عقلای جهان قرار گرفته، خواه بین دو فرد باشد یا در قراردادهای بین المللی منعقد گردد، چنانچه در *فقط عبادات است که ملاکات آن روشن نیست، و کسی نمیتواند دقیقا بر تمام اسرار نهفته در هر یک از عبادات واقف گردد.ولی سایر احکام شرع، قابل درک است و ملاکات آنها قابل پیشبینی میباشد و فقهاء بزرگ (مخصوصا قدماء)سعی داشتند تا بر تمامی ابعاد و ملاکات آنها دست یابند، و در این راه نیز موفق بودهاند.
*در رابطه با داد و ستدهای متداول هر زمان.
یعنی عقلای جهان از هر ملیت و مذهبی که باشند آن را صحه گذارند و از صورت سفاهت بیرونش دانند. چهارچوب شرائط فوق باشد، و از آن تخطی نگردد از نظر اسلام، صحیح و نافذ است، و مشمول «اوفوا بالعقود»میباشد، لازم و واجب الوفا است.
اکنون مناسب است به این پرسش پاسخ داده شود که آیا شرع اسلام، خود معاملهای را نوآوری کرده؟یا بطور عموم، معاملات پذیرفته شده نزد عقلا را، جز آنچه خارج از محدوده شرائط فوق باشد، امضاء کرده، و خود هرگز در این زمینه نوآوری نکرده است؟
بدون شک، فرض دوم صحیح است، و هیچگونه نوآوری در میان نبوده بلکه فقط به امضاء معاملات عقلا پسند، بسنده کرده.
مناسب است در اینجا در نکتهای اشاره شود:
برخی از فقها معتقدند:امضاء شرع، صرفا به معاملاتی که در آن عهد انجام میگرفته، تعلق دارد، و شامل معاملات نو ظهور، در آینده(نسبت به زمان شرع)نمیگردد.لذا هرگونه معامله نو ظهور بایستی به یکی از معاملات آن دوره بازگشت کند، تا مشمول امضاء شرع گردد.
این طرز تفکر، موجب به بنبست رسیدن طرح مسائل روز، و بررسی پیرامون آنها شده، دچار اشکال و ابهام و نارساییها میگردد، زیرا بسیاری از معاملات موردنیاز روز، که جنبههای عقلایی آنها مسلم و قابل انکار نیست، با معاملاتی که صرفا مورد نیاز آن دورهها بوده قابل انطباق نیست چون نیازهای امروز گستردهتر، و پیچیدهتر، از دیروز است.
لذا باید گفت:چه ضرورتی ایجاب میکند، که حتما روش معاملات مورد نیاز بشر، برای همیشه، همان باشد، که در دوران گذشته انجام میگرفته؟با فرض آنکه همان معاملات هم از جانب شرع تلقی نشده، بلکه صرفا معاملات موجود زمان خود را صحه گذارده، چون خارج از محدوده شرائط مذکور نبوده.اینک آیا نباید همان شیوه اتخاذ گردد، و امناء شرع را شامل و گستردهتر از آنچه این طرز تفکر میپندارد، دانست؟.
فقهای سلف، با همین شیوه(شمول امضائی) معاملات رایج عهد خود را بررسی کرده، و تحت شرایط فوق، آن را مشمول«اوفوا بالعقود» دانسته، آن را صحه گذاردهاند.و هرگز این طرز تفکر، در مخیله آنان خطور نمیکرد که حتما باید درهمه ادوار تاریخ، شیوه معاملات مورد نیاز بشر، طبق آنچه در جزیرة العرب، با آن زندگی ساده، انجام میگرفته تطبیق نماید!
***
از این عجیبتر تفکری است که معتقد است: لازم است انجام معاملات نیز به همان شیوه گذشته انجام شود، و اگر در زمان آنها با پول طلا و نقره انجام میگرفته، باید فعلا نیز بهمان نحوه انجام گیرد.
برای نمونه مثال زیر ذکر میگردد:
عقد«مضاربه»که با پرداخت پول نقد از یک طرف، و انجام عمل از طرف دیگر، صورت میگیرد، برخی از فقهای متأخر شرط کردهاند که پول پرداختی از طرف صاحب مال بایستی سکه طلا یا نقره رائج بازار باشد، وگرنه معامله باطل خواهد بود.به دلیل آنکه این معامله در دوران گذشته چنین بوده، و باید نیز چنین باشد، علاوه دعوی اجتماع هم نمودهاند. *
***
این طرز تفکر، با جهانی بودن شریعت اسلام، هرگز سازگار نیست، و در سایه اینگونه تفکر، بایستی تا پایان جهان، مردم هر دوره، در هر شرایط و احوالی، در رفع نیازهای خود، بهمان شیوههای دوران ابتدایی انسانها عمل کنند، و اگر *رجوع شود به حواشی عروة الوثقی در احکام مضاربه، شرط دوم.
در چگونگی معاملات خود، کوچکترین تغییری از آنچه هزارها سال پیش انجام میشده، انجام دهند، مورد امضاء اسلام نخواهد بود.
عجبا، مگر اسلام دین محدود و انحصاری است؟!و شریعت اسلام جوابگوی مسائل روزمره انسانها برای همیشه نیست؟
لذا باید گفت:این طرز تفکر، همانا عقبگر است، تحجر و جمود است، بستن باب اجتهاد است، لاغیر.
***
این یک نمونه از صدها موردی است که اسلام را دین جامد و بیحرکت معرفی میکند، و نسبت به مسائل رخ داده روز، گنگ و بیمحتوا ارائه میدهد.
مسأله تعزیرات که برخی برآنند باید حتمام با تازیانه انجام گیرد، از همین قبیل است، حد قتل باید با شمشیر انجام شود!!
مسافرت با هواپیما مشمول احکام مسافرت در اسلام نیست و در صورتی نماز در سفر قصر است که با اسب و کجاوه و شتر انجام شود!!
از نظر اینان اسلام دین«بدویها»است، و در دراز مدت قابل اجرا نیست و جوابگوی نیازهای بشریت برای ابدیت نیست!!حاشا و کلا!!
شخصی از امام صادق علیه السلام میپرسد: لباس اسلامی کدام است؟امام در جواب میفرماید: از دیدگاه اسلام، لباس باید پاک و پاکیزه باشد، از پول حلال تهیه شده باشد، اما طرز و نحوه آن، به شیوه مورد پسند هر زمان بستگی دارد.آنگاه فرمودند:«خیر لباس کل زمان لباس اهله»بهترین پوشاک از دیدگاه اسلام پوشاکی است که در هر دوره مرسوم آن زمان باشد، و اضافه فرمودند: لباس«شهرت»که مورد نکوهش اسلام قرار گرفته، مخالفت با شیوههای مرسوم هر زمان میباشد.
خلاصه اسلام یکسری اصول ثابت دارد، که هرگز با روند زمان تغییر نمیکند.ولی نسبت به شیوهها و نحوه عادات و رسوم هر زمان، با حفظ شرائط اولیه، نظر خاصی ندارد.
***
از آنچه گذشت میتوان به این نتیجه رسید: در میان فقهای متأخر دوگونه طرز تفکر وجود دارد:جمودی و شمولی، که طرز تفکر اول با ظاهر بینی بیشتر سروکار دارد، و تفکر دوم با واقعیتها و جهان شمولی اسلام.
حضرت امام-قدس سره الشریف-از پیروان مکتب جهان شمولی بوده و سخت در اینباره اصرار میورزیدند.
معظم له در این مورد میفرمودند:مسائل فقهی را در کوچه و بازار، در میان مردم، و با سنجش با نیازهای موجود، ارزیابی کنید. معیارهای گذشته و پوسیده را دور بریزید، و با دید وقعنگرانه، در راه استنباط احکام شریعت قدم بردارید.
حضرت امام-قدس سره الشریف-در نامهای که به یکی از فضلای حوزه نگاشتهاند یادآور میشوند:«لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم.بنا برنوشته جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقراء و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست؟!
رهان-شرطبندی-در سبق و رمایه مختص است به تیر و کمان و اسبدوانی و امثال آن، که در جنگهای سابق بکار گرفته میشده است، و امروز هم تنها درهمان موارد است؟!
انفال که بر شیعیان تحلیل شده است، امروز همشیعیان میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی، جنگلها را از بین ببرند، و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است نابود کنند، و جان میلیونها رابه خطر بیاندازند، و هیچکس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد؟!
منازل و مساجدی که در خیابانکشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است.نباید تخریب، گردد، و امثال آن؟!
و بالجمله آنگونه که جنابعلی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید، بکلی باید از بین برود، و مردم کوخنشین بوده، و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند؟!...»
(نقل از روزنامههای مورخ 2/7/67)
و در نامهای که ده روز بعد نوشتهاند، اضافه فرمودهاند:«ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی-صلی الله علیه و آله-برسیم.و امروز، غریبترین چیزهادر دنیا، همین اسلام است، و نجات آن قربانی میخواهد، دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن گردم.»
***
این گفتارها-که از دلی سوخته و بصیرتی افروخته حکایت دارد-بخوبی روشنگر آن است که حضرت امام-قدس سره-طرز تفکری عمیق در مسائل روز، و نحوه برداشت احکام آن از روایات و اخبار داشته، اصول و قواعد شرع را، با بصیرتی نافذ و دیدی وسیع، با واقعیتها تطبیق میدادهاند، و احکام و شرایع اسلامی را از دیدگاه واقعیت آن بررسی میکردهاند، صرفا جمود بر ظاهر لفظ، یا انحصار در شیوههای ما سبق، روا نمیداشتند. *
حضرت امام-قدس سره-همانند دیگر فقهای بزرگ عالم اسلام، معاملات را انحصاری نمیدانستند، و معاملات هر دوره را طبق نیازهای موجود، و با حفظ شرایط اولیه، صحیح و نافذ میدانستند، و با همان دید وسیع که فقهای سلف به واقعیتها و نیازهای جامعه، نگاه میکردند، مینگریستند.
و درهمین مسأله«مضاربه»طبق نظر فقهای عالیقدر، که با بررسی معامله موجود آن دوره، شرایط آن را بررسی کرده، از یک طرف نقد، و از طرف دیگر عمل، مرسوم بوده، آن را صحه گذاردهاند، زیرا با قواعد اولیه مخالفتی نداشته، اکنون نیز اگر چنین معاملهای رایج باشد، با شرایط موجود و احوال و اوضاع حاضر وفق دهد، بیاشکال است و اگر آن زمان، پول رایج، سکه طلا و نقره بوده، این زمان پول رایج هرچه باشد کفایت میکند و هرگونه تقلید در شیوه انجام آن مفهومی ندارد.
حضرت امام-قدس سره-درهمین زمینه(در حاشیه عروة الوثقی)میفرمایند.«لم یثبت الاجماع فی المسأله...و القدر المتیقن هو عدم الجواز فی غیر الاثمان ای العروض و اما فی مثل الدینار العراقی و الاسکناس من الاثمان غیر الذهب و الفضه، فغیر ثابت.فعلهی فصحها لا تخلو من قوة، للعمومات، و کون المعاملة عقلائیة، و عدم غرریتها...».
(آنچه در صحت مضاربه شرط است:آنکه به جای پول نقد، جنس نپردازد، ولی اسکناس که پول نقد بشمار میآید، اشکالی ندارد زیرا مشمول عمومات«اوفوا بالعقود»و نحوه میگردد.و جنبه عقلایی دارد، و هرگونه«غرر»در آن نمیباشد)
***
*گویند:یکی از چمود گرایان بر حاشیه کفن مردهای نوشت: «اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله...» بدو گفتند:چرا چنین مینویسی؟گفت:در حدیث آمده که حضرت صادق علیه السالم بر حاشیه کفن فرزندش حضرت اسماعیل، چنین نوشتند!از او پرسیدند:مگر اسم متوفای موجود اسماعیل است؟گفت:نه ما، متعبد به ظاهر لفظ هستیم، و چون حضرت صادق اسماعیل نوشته، ما همچنین مینویسیم!!
خلاصة الکلام:حدود دو قرن است که در شیوه فقاهت دو طرز تفکر بوجود آمده:جمودنگری، توسعهنگری.مخصوصا در عصر اخیر، بر اثر فرومایگی پیروان مکتب جمودگرایی در حال ازدیادند، آنان فقاهت را از حالت جهان شمولی دگرگون ساخته، در چهاردیوار تعبدات لفظی، و پیروی از تعبیرات گذشتگان، بدون درک محتوا، محصور دانستهاند.
حضرت امام-قدس سره الشریف-با این شیوه سخت در ستیز بوده و میفرمودند:بایستی این دیوار آهنین را که به دور خود کشیدهایم منهدم کنیم، و این زنجیرهای دست و پاگیر را از هم بگسلیم...
اسلام دین جهانی است، دین همگان است، دینی است که برای سادهترین زندگیها و پیچیدهترین زندگیها، هر دو برنامه دارد، خواه انسان در حالت بداوت زندگی کند، یا در متمدنترین جامعهها زیست کند، ناچار است برای سالم زندگی کردن، از دستورات اسلام الهام بگیرد، زیرا اسلام برای تمامی مراحل، و در تمامی ابعاد زندگی برنامه دارد...
این است دید جهانشمولی اسلام، که متأسفانه مخالفان آن در عصر حاضر اندک نیستند.
چندی پیش کسی که خود را فقیه میداند میگفت:واقعنگری یعنی چه، مگر ما سنی شدهایم، هرگز نمیتوان ملاکات احکام را بدست آورد!
بدو گفتم:مگر شما شریعت اسلام را جهان شمول نمیدانید؟آیا«سبق و رمایه»باید با همان چوب و چوگان انجام گیرد؟آیا«مضاربه»باید با همان سکه طلای رائج انجام گیرد؟آیا«احتکار» فقط در جو و گندم است؟آیا«مالیات»فقط منحصر در زکات است؟آیا«تعزیرات»فقط با تازیانه باید انجام گیرد؟آیا«حد قتل»باید با شمشیر انجام شود؟آیا«احکام مسافر»مخصوص سفر با اسب و قاطر است؟آیا«رباخواری»با تغییر ظاهری اسم، حلال میشود؟آیا«معاملات»باید در چهارچوب معاملات رایج عصر نبوت انجام گیرد؟آیا«حدود و قصاص»و سایر امور انتظامی، در عصر غیبت کبری، به دلیل آنکه مخصوص مقام امامت است، باید تعطیل شود؟و صدها سؤال از این قبیل که لازمه تعبد به ظاهر لفظ است بدون آنکه نظر به ملاک واقعی نماییم.
ایشان در پاسخ گفتند:من نمیفهمم، آنقدر میدانم که ما متعبد به ظواهر شرع هستیم و از ملاکت هیچ اطلاعی نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم!بدو گفتم:حتما بر خلاف عقیده واقعی خود، سخن میگویید مگر حضرت امام-قدس سره-در نامه خود متذکر نگردیدند:«از افراد تحصیل کرده و زحمت کشیده توقع نیست که اینگونه برداشتها نمایند، و آن را به اسلام نسبت دهند.نصیحت میکنم:سعی کنید، تنها خدا را در نظر بگیرید، و تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید...».
در پایان، از خداوند متعال میخواهیم، که نصیحت امام، بر دلهای ما اثر گذارد، و ما را از قید و بند اوهام و خرافات برهاند، جز خدا و حقیقتگویی چیز دیگری مد نظرها نباشد، آنگاه است که اسلام را با چهره واقعی خود، به جهان عرضه کنیم، و مصداق آیه شریفه«و کذلک جعلناکم امة و سطالتکونوا شهداء علی الناس»قرار بگیریم..ان شاء الله.