ارتباط و تناسب آیات در قرآن
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
یکی از علوم مهم قرآنی، علم تناسب آیات است مناسبت در لغت به معنای مشاکلت، یعنی همشکل بودن، و نزدیک بودن است.و در اصطلاح علوم قرآن، به معنای ربط دهنده میان آیات بر میگردد که این معنای رابط خواه عام باشد یا خاص، عقلی یا حسی و یا تلازم ذهنی مانند سبب و مسبب و علت و معلول و نظایر و اضداد او، مانند آنها، با توجه به این روابط و تناسبها، تالیف کلام، مانند ساختمان محکمی میشود که قسمتهای مختلف و گوناگون آن با هم مربوط و هماهنگ میباشند. (1)
از نظر علمای بلاغت مهمترین وجه اعجاز قرآن، همین ترکیب و ترصیف خاص آن است.و بیتوجهی ترکی بو ترصیف خاص آن است.و بیتوجهی به ترکیب خاص آیات و یا تجزیه و دستچین کردن و یختن آنها در قالب محدود و یک بعد بشری، قرآن را از کلام الهی و اعجاز و نطق و بیان و پیشرفت میاندازد و به صورت کلمات قصار و پر از ابهام و تکرار، درمیآورد.
مانطور که پروفسور«عرفان شهید»در مقاله خود تحت عنوان: A contrbutin to Quranic exgesis Lمینویسد:«توجه به همبستگی آیات یک سوره در تفسیر قرآن، بسیار حائز اهمیت است، زیرا تجزیه آیات قرآن و تفسیر هریک، جدای از تمامی سوره، بیش از هر چیز برای قرآن زیان آور است». (2)
علم ارتباط و تناسب آیات
همانطور که سیوطی در اتقان مینویسد:«علم مناسبت(آیات)، فنی ارزنده است و مفسرین- بخاطر دقتی که در آن هست-کمتر به آن اهتمام ورزیدهاند.» (3)
اغلب مترجمین و مفسرین، از ابتدا، همبستگی و رتباط آیات را منورد توجه قرار نداده بلکه بعضی مبنای کار خود را بر اساس عدم ارتباط آیات قرار داده و همواره از این بعد، به آیات نگریستهاند.
از سوی دیگر، شرح لغات و تفسیر کلمات و مفردات و استطرادهای معمول در تفاسیر و پرداختن به جزئیات و فرعیات حواشی و اشکال و جوابهای کلامی و فلسفی و فقهی و غیره رشته پیوند و ارتباط میان آیات را از هم گسسته است.
همانطور که آیت اللّه شهید سید محمد باقر صدر مینویسد:«سر چشمه این نوع تفسیر بریده و گسسته، این است که تفسیر ابتدا شعبهای از حدیث بوده و محدثیین قسمتی از هر آیهای که دربارهاش حدیثی روایت شده بود جدای از مجموعه آیات هر سوره میآوردند و حدیث مربوطه را به دنبال آن نقل میکردند.این نوع تفسیر که مفسر یا محدث، یک یا چند آیه را به وسیله احادیث بطور پراکنده تفسیر میکرد، از عصر صحابه آغاز شد و تا عصر«ابن ماجه»و«طبری» در قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری با شرح و بسط بیشتر منتهی گردید و به تدریج اطلاعات تاریخی و معلومات لغوی نیز بر آن افزوده گردید و هیچگاه از چارچئوب احادیث و مدلولات لغوی پای بیرون ننهاد.» (4)
یکی دیگر از عوامل گسسته ه نظر رسیدن آیات، نزول تدریجی قرآن طی بیست واندی سال است که برای بسیاری این تصور را پیش آورده که قرآن عبارت است ا آیاتی پراکنده که بیهدف در کنار هم جمعآوری شدهاند.در صورتی که مطالعه در تاریخ نطول و جمعآوری قرآن، نشان میدهد که هرچند قسمتهای گوناگون قرآن در زمانهای مختلف بر پیامبر اکرم(ص)نازل میشد، اما آن حضرت محل هر کدام را تعیین میکردند.
در این زمینه ا ابن عباس نقل شده:«وقتی بر پیامبر(ص)وحی نازل میشد، نویسندگان وحی را احضار میکردند و میفرمودند:این آیات را در کنار فلان آیه از فلان سوره قرارد دهید.» (5)
و اصحاب آیات و سورههای قرآن را به همان ترتیبی که پیامبر اکرم(ص)تعیین کرده بودند آن را حفظ و تدریس میکردند و یا در نماز میخواندند (6) و شاید با توجه به همبستگی آیات از نظر فقه و روایات شیعه است که در نماز بعد از حمد باید یک سوره کامل قرائت شود و خواندن قسمتی از سوره کافی نیست. (7)
شیخ ولی الدین ملوی میگوید:توهم کرده آنکه مدعی شده که نباسژید برای آیات دنبال مناسبت گشت، به دلیل اینکه بر حسب وقایع پراکنده است، جان کلام این است که دقرآن از لحاظ نزول بر حسب وقایع و رویدادهاست، اما از جهت ترتیب و اصل مطابق حکمت بوده، بر وفق لوح محفوظ ترتیب یافته و تمام آیات و سورههایش توفیقی است، چنانکه یکی باره به بیت العزه نازل شده است». (8)
قائلان به علم تناسب و ارتباط آیات
نخستین کسی که به علم تناسب و ارتباط آیات پرداخته، شیخ ابو بک نیشابوری است که در شرح و ادبیات اطلاعت و معلومات وسیع داشته و در درس تفسیر ارتباط و تناسب آیات را مورد بحث قرار میداد و بر علمای بغداد بخاطر اینکه علم تناسب و ارتباط آیات را نمیدانستند عیب میگرفت. (9)
مفسرینی که قرآن را بر مبنای همبستگی و ارتباط و تناسب آیات تفسیر کردهاند بدین قرارند:
ار مفسران قدیم:
فخر رازی، در«تفسیر مفاتیح الغیب».
برهان الدین ابراهیم عمر بقاعی در«نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور».
ابو اسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی، در«الکشف و البیان عن تفسیر القرآن».
ابو بکر العربی، در«احکام القرآن و سراج المریدین».
طبرسی، در«مجمع البیان»(تحت عنوان النظم).
و از مفسرین جدید:
شیخ محمد عبده، در«تفسیر القرآن الحکیم».
شیخ محمود شلتوت، در«تفسیر القرآن الکریم، و الی القرآن الکریم».
سید قطب، در«تفسیر فی ظلال القرآن».
دکتر محمد عبد اللّه درّاز، در «مدخل الی القرآن الکریم، و النبأ العظیم».
و از میان محققین اروپایی A Guillaume، Lاز کسانی است که به همبستگی آیات توجه کرده است (10)
قاضی ابو بکر ابن العربی در کتاب سراج المریدن مینویسد:«ارتباط آیات قرآن به یکدیگر بخ طوری که همچون کلمه واحد بوده مطالب آن تفسیم پذیر و بر پاینه نظم استوار باشد علم عظیمی (در علوم قرآنی)است که کسی آن را عرضه نکرده، جز یک نفر، آنهام تنها در سوره بقره و اوعارف ولی اللّه محمدی احمد العلوی المظلومی است. سپس خداوند برای ما راهی به آن گشود.و چون افراد لایقی برای آن نیافتیم و مردم را از بطالت پیشگان دیدیم، بر آن مهر زدیم و آن را بین خود و خدای خود قرار دادیم آن را به او بازگرداندیم». (11)
از نظر امام خمینی(رضوان اللّه علیه)حتی «بسم اللّه»در هر سوره متناسب با مطالب آن سورخ بوده و تکراری نیست، چنانکه در کتاب«چهل حدیث»میفرمایند:«باید دانست که«بسم اللّه» در هر سوره به حسب مسلک اهل معرفت متعلق است به خود آن سوره...و به حسب هر اعتباری در اسم معنی اللّه فرق میکتند زیرا که آن مسمای آن اسماء است و به حسب هر سورهای از سور قرآن شریف که متعلق بسم اللّه در لفظ و مظهر آ در معنی است معنی«بسم اللّه»مختلف میشود». (12)
مشکل اساسی در علم و تناسب در ارتباط آیات
مشکل مهم و اساسی در علم تناسب و ارتباط آیات، این است که وقتی موضوعات گوناگون هر سوره و گاهی حتی یک آیه به خردهای معمولی عرضه میشود و در بعضی موارد اتصال و ارتباط آنها با یکدیگر بسیار بعید بنظر میرسد تا جایی که برخی منکر ارتباط آیات شده و بعضی را بر آن داشته که بگویند جای آیه تغیر یافته یا چنین توجیه کنند که پارهای از آیات برای مصون ماندن از دستبرد آن را در لابلای مجموعه آیاتی پنهان کردهاند و از اینرو نامربوط میباشند، و یا بعضی از روایات صحیحی را که در شأن نزول آیات از پیامبر(ص)یا ائمه(ع)نقل شده کنار بگذارند به دلیل اینکه قبل و بعد آیه با آن اربژتباطی ندارد، یا اینکه این گوناگونی موضوع در برخی از موارد حتی در یک آیه است.
دکتر محمد عبد اللّه درّاز استاد برجسته دانشگاه الازهر که تفسیر سورههای بقره، یونس و هود را بر اساس ارتباط و تناسب آیات تدریس کرده و به آثار شگفتانگیزی نائل گشته.
قرآن را به تابلوی نقاشی بسیار نفیسی تشبیه میکند که اگر نظرمان را به جزء کوچکی از آن محدود کنیم، جز رنگهای مشوع و گوناگون و نامربوط در کنار هم نمییابیم، باید کمی به عقب برگردیم تا میدان دیدمان وسیع شود و این تابلوی زیبا و بدیع را یکجا و یکپارچه ببینیم». (13)
امام باقر(ع)در این زمینه به جابر میفرماید: «و لیس شیء ابعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن، ان الآیة تکون اولها فی شیء و اوسطها فی شیء و آخرها فی شیء و هو کلام متصل ینصرف علی وجوه»:چیزی دورتر از تفسیر قرآن به عقلهای مردم نیست که آیهای اولش درباره چیزی و وسط آن درباره چیز دیگر و آخرش درباره چیز سومی است با اینکه یک کلام متصل و مربوط بوده که به وجوه معدد، منصرف میشود. (14)
همانطور که در این روایت آمده:گونگونی موضوعات نباید ما را بر آن دارد که فکر کنیم قرآن مجموعه مطالبی است گسسته و نامربوط، بلکه باید بدانیم که قرآن با این روش از کلام بشری ممتاز میشود و از حالت محدود یک بعدی دارای ابعاد و بطنهای بسیار میگردد که به تعبیر امام باقر(ع)«ینصرف علی وجوه»(به وجوه متعدد منصرف میشود).
و نیز درهمین روایت میفرماید:«ای جابر: برای قرآن باطنی است که آن باطن باطن دیگری هم دارد، و همچنین برای آن ظاهری است که آن ظاهر ظاهری دیگر به همراه دارد.
سیوطی در کتاب«اتقان»بعضی از آیاتی که ارتباط و تناسبش مشکل ات مطرح کرده (15) که طالبین میتوانند به آن مراجعه کنند
در این مقاله به نمونههای دیگری از آیات مشکل قرآن که او و سایرین مطرح نکردهاند، میپردازیم، نمونه آیاتی که لازم است به فضای تاریخی خود برده شوند و همچنین نمونه کشف ارتباط آیات با کشف محور یا محورهای سوره با توجه به براعت مطلع سوره و پایان آن، و همچنین نمونهای از
آیاتی که باید سبب تاویل آن را مورد توجه قرار داد و نیز نمونه آیاتی که به تعبیر امام باقر(ع)اول آن درباره چیزی و وسط آن درباره چیز دیگر و آخر آن درباره چیز سومی است:
طرح اشکال آیات مورد بحث و بررسی
1-«یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود، احلت لکم بهیمة الانعام الا ما یتلی علیکم».(مائده/1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید به عهد و پمانهای خود وفا کنید ه منافع چهار پایان بر شما حلال گردید مگر آنچه را که بر شما خواندخ خواهد شد.
با اینکه«احلت لکم»با«اوفوا بالعقود»در یک آیه هستند، اما ظاهرا هیچ ارتباطی میان آنها به نظر نمیرسد.
2-در سومین آیه سوره مائده به دنبال تحریم گوشتهخای ناپاک میفرماید:«الیوم یئس الذین کفر و من دینکم فلا تخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسمام دینا»امروز کافران از دینتان مأیوس شدند، بنابراین از آنان نترسید و از من بیم داشته باشید، امروز دینتان را کامل رساندم و اسلام را به عنوان، آیین زندگی برای شما پسندیدم.
آنگاه به دنبال آن درهمان آیه میفرماید: «فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم فان اللّه غفور رحیم»و اما کسانی که در مخمصه و تنگنا واقع شوند و متمایل به گناه نباشند مسلما خداوند آمرزنده و مهربان است.
با اینکه علمای شیعه و نیز بعضی از علمای اهل سنت بر آنند که آیه«الیوم اکملت لکم دینکم»در روز غدیر خم در مورد ولایت علی بن ابی طالب نازل شده است. (16)
3-آیه 67 همین سوره:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللّه یعصمک من الناس، ان اللّه لا یهدی القورم الکافرین».
ای پیامبر!آنچه را که از سوی پروردگارت نازل شد به مردم ابلاغ کن که اگر چنین نکنی رسالت او را به انجام نرساندهای و خداوند تو را از مردم در امان نگاه میدارد و خداوند گروه کفر پیشه را هدایت نمیکند.
به اتفاق علما و مفسرین شیعه، این آیه در مورد ولایت علی ابن ابی طالب شأن نزول یافته و بعضی از مفسرین اهل سنت همچون امام فخر رازی و شیخ محمد عبده و شیخ محمد رشید رضا، اظهار میدارند که بنا به روایات صحیح این آیه مربوط به غدیر خم و ولات علی بن ابی طالب است، اما چون آیات قبل و بعد در مورد یهود است، لذا از آن روایات صحیحح دست میکشند.
این آیات، نمونههایی از مجموعه موضوعات گوناگون در یک آیه هستند که سخن امام باقر(ع) درباره آن گذشت.
فضای تاریخی سوره مائده
برای بردن آیه به فضای تاریخی خود و کشف ارتباط اول و وسط و اخر آیه، یا سوره، لازم است موقعیت بنی اسرائیل را که مورد بحث سوره است در عصر نزول قرآن مورد بررسی قرار دهیم:
از آنجا که قوم موسی(ع)زمانی دارای کتاب و حکومت و نبوت و روزیهایی از طیبات و برتری جهانی بودند:«و لقد اتینا بنی اسرائل الکتاب و الحکم و النبوة و رزقناهم من الطیبات و فضّلناهم علی العالمین».(جاثیه/16)
یهودیان معاصر پیامبر اکرم(ص)که نسل ناخلف پیشینیان خود بودند-«فخلف من بعد هم خلف و رثوا الکتاب یأخذون عرض هذا الادنی» (اعراف/169)-بجای کسب معنویت و عمل به کتاب آسمانی، به دنیا روی آوردند، و دچار روحیه استکبار شیطانی و برتری قومی گشته، خود را از نسل ساره بانوی حضرت ابراهیم و اعراب را از هاجر به عنوان کنیز زادگان تبعید شده مورد تحقیر قرار میدادند، چنانکه نویسندگان تورات این روحیه استکباری را چنین به رشته تحریر درآورده بودند:
«روزی که اسحق را از شیر مادر باز داشتند ابراهیم ضیافتی عظیم بر پا کرد، آنگاه ساره پسر هاجر مصری را که از ابراهیم زائیده بود دید که خنده میکند، پس به ابراهیم گفت:این کنیز را با پسرش بیرون کن، زیرا که پسر کنیز با پسر من اسحق وارث نخواهد بود....خدا به ابراهیم گفت: سخن او را بشنو، زیرا که ذریت تو از اسحق خوانده خواهد شد و از پسر کنیز نیز امتی بوجود آورم زیرا که او نسل تو است. (17)
آری بنی اسرائیل با چنین روحیهای به سوی بنی اسمعیل به شهر یثرب آمدند و میان کوه تیما و احد، مستقر شدند و خود را به عنوان مردمی کتابدار و با سود بر مردم تحمیل کردند و با روحیه مال دوستی به جمع آوری مال و ثروت پرداختند و با سیات شیطانی«تفرقه بیندازد و آقایی کن»از اختلاف میان دو قبیله«اوس»و «خزرج»سؤ استفاده نمده، بر آنها سیادت میکردند و در یک کلام دارای سلطه فرهنگی، اقتصاد و سیاسی در مدینه شدند. (18)
هرگاه میان دو قبیله اوس و خزرج با یهودیان جنگ درمیگرفت، از یهودیان میشنیدند که میگفتند پیامبر زمان به زودی ظهور خواهد کرد و ما او را علیه شما یاری خواهیم داد. (19)
یهودیان با نشانیهایی که از پیامبر موعود (حضرت محمد(ص))در کتابهایشان خوانده بودند، راهی شهر یثرب شدند (20) تا با کمک او بر دشمنان خود پیروز گردند و سلطه و اقتدار خود را گسترش دهند.از اینرو به هنگام ورود پیامبر اکرم(ص)به یثرب از آن حضرت استقبال گرمی به عمل آوردند.ولی وقتی رسول اکرم(ص)میان اوس و خزرج، و نیز مهاجرین و انصار، پیمان برادری و وحدت اسلامی ایجاد کردند، یهودیان زمینه سلطه سیاسی خود را از دست دادند. (21)
و از طرف دیگ با تلاش پیگیر که پیامبر(ص) برای با سواد کردن مسلمانان بکار بردند تا جایی که فدیه هر اسیر جنگی را تعلیم خواندن و نوشن به ده مسلمان قرار دادند * و روزهای در حدود چهار صد نفر در«صفه»مسجد پیامبر(ص)به تحصیل علم میپرداختند، زمینه فرهنگی را نیز از یهودیان بازمیگرفت. (22) مسأله دیگر یهود این بود که آنان خود را ملت برگزیده خدا میانگاشتند و ولایت الهی و خلافت زمین و کتاب آسمانی را منحصر به خود میدانستند و انتظار داشتند که پیامبر اسلام از میان آنان بر انگیخته شود، و از این بالاتر، توقع داشتند که پیامبر اسلام از آنان پیروی کند.«ولن ترضی انک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم»(بقره/120)و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهد شد مگر آنکه از آیین آنان پیروی کنی.
وقتی خداوند درسوره بقره پرده از چهره کفر و فسق و ظلم آنها برداشت و با انتقال دادن قبله مسلمانان از قبله یهود، به قبله ابراهیم، استقلال مسلمانان را اعلام داشت، انتظار آنها این بود که دعوت پیامبر، دعوتی محدود برای بیسودان و مدرم امی عرب بوده و کاری به کار آنها نداشته باشد، اما وقتی دیدند که دین پیامبر جهانی است و یهودیان را در شمار اولین مخاطبان قرار داده و آنها بر اساس میثاقی که قبلا با خدا بستهاند -که از پیامبر آینده پیروی و حمایت کنند(آل عمران/81)-به سوی خود فرا میخواند، غرورشان سخت درهم فرو ریخت:«قل یا اهل الکتاب لستم علی شی حتی تقیموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیکم من ربکم»(مائده/68) بگو ای اهل کتاب، شما پایگاهی ندارید مگر آنکه تورات و انجیل و آنچه را که از جنب پروردگارتان بر شما نازل شده بپای دارید.
اکنون مشکل ارتباط آیات، سوره مائده را مورد بررسی قرار میدهیم:
مشکل نخستین آیه مائده
1-«یا أیها الذین آمنوا اوفوا بالعقود، احلت لکم بهیمة الانعام...»
همانطور که در سورههای بقره، آل عمران و نساء به تفصیل آمده و در این سوره نیز به آن اشاره شده: بنی اسرائیل سمبل عهد شکنی بودند (23) :«او کلما عاهدوا عهدا نبذة فریق منهم»و همواره به ظلم و کفر و نا سپاسی و تکذیب و کشتار پیامبران میپرداختند، خداوند به کیفر این ستمها، مائده آسمانی را از آنان قطع کرد(بقره/61)و نعمات نیکویی که برای آنان حلال بود، حرام گرداند (نساء/160).
از جمله تورات به این نعمات چنین اشاره میکند:«هر بهیمهای که شکافته سم باشد، لیکن شکاف تام ندارد و نشخوار نکند...و هرچه بر کف
(*)اهیت این مسأله وقتی معلوم میشود که بدانیم فدیه اسرای جنگ بدر هرکدام 4000 درهم بود.رک:السیرة النبویه، ابن هشام، ج 2، ص 316.
پارود و نیز شتر...برای شما نجس است». (24)
و مسیحیان، به پیروی از رؤیای پطرس، همه گوشتها-حتی گوشت خوک-را بر خود حلال گردند، علی رغم اینکه حتی در تورات فعلی، صریحا حرام شمرده شده است.
یکی از نشانیهای مکتوب در تورات و انجیل راجع به پیامبر اسلام(ص)این بود که:«یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم»(اعراف/157):آنچه را که پاکیزه است برایشان حلال و آنچه را که پلید است حرام میگرداند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر گردن آنها بود بر میدارد.
اینک در سوره مائده خطاب به کسانی که به پیامبر اسلام ایمان آوردهاند، نسخ پارهای از احکام تورات را اعلام میکند و میفرماید:«یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود...»:و به عهد و پیمانهای خود وفا کنید که در سایه ایمانتان به قرآن و پیامبر کیفر دنیوی نقض پیمان و کفران و عصیان از شما برداشته شد و استفاده از انواع منافع بهیمه انعام (شتر، گاو، گوسفند)بر شما حلال گردید:«احلت لکم لهیمة الانعام»و بدانید که نعمات دنیوی و اخروی الهی در برابر وفای عهدتان منظور شده است(بقره/40).
مشکل سومین آیه مائده
«الیوم یئس الذین کفرو من دینکم فلا تخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا».گرچه قبلا در سوره بقره:آیات 172 و 173 و سوره انعام، آیه 145، بطور اجمال چهار دسته از خبائث(مردار، خون، گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا ذبح شده)حرام گشته و سوره نساء راه را برای تحریم خمر آماده و هموار کرده بود، آیات تورات بوسیله آیات قران نسخ میشد، اما اعلام رسمی و قطعی آن به تفصیل در ده ماده در این سوره، در واقع به معنای کنار رفتن تورات و انجیل و جانشین شدن آیات بهتری به جای آن است«و ما نسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها او مثلها»(بقره/106)و این امر به شدت اهل کتاب را خشمگین و ناراحت میکرد و طبیعی است که مسلمانان را از عکس العمل احتمالی یهودیان و مسیحیان نگران سازد و آنان را از اعلام و تبلیغ قطعنامه قرآن و نسخ و بر کناری حکومت تورات و انجیل و جایگزینی حکومت قرآن، باز دارد.
از اینرو در سومین آیه سوره مائده، ضمن اعلام حرمت خبائث و نسخ تورات و انجیل به مسلمانان میفرماید:«فلا تخشوهم و اخشون»از کفر پیشگان اهل کتاب و غیره از کشاندن دین شما به نترسید، بلکه از خدا بترسید که امروز کفر پیشگان اهل کتاب و فغیره از کشاندن دین شما به دین شرک آلود خودشان و یا ضربه زدن و محدود شدن دین اسلام به اعراب مأیوس شدند:«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم.»
دیگر تنها دلخوش مشرکین و کفر پیشگان اهل کتاب این بود که چون پیامبر اسلام(ص)پسر و جانشینی ندارد.«ابتر»بوده، بعد از مرگ او همه چیز یک باره تمام شود ولایت و خلافت و اقتدار زمین بار دیگر به آنها بازگردد و کتاب تورات و انجیل در جامعه حاکم گردد.
خداوند درهمین آیه اعلام میدارد که امروز همراه اعلام نسخ احکام تورات و انجیل با سه بار اعلام لغو ولایت اهل کتاب و نهی مردم از درآمدن در ولایت آنان درهمین سوره مائده آیه 51:«یا ایها الذین امنوا لا تتخذو الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم.» (25)
و به دنبال آن و اعلام ولایت خدا و پیامبر(ص) و ادامه ولایت پیامبر توسط علی(ع)و خاندانش میفرماید:
«انما ولیکم اللّه و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الذکاة و هم راکعون»(مائده/55)
که به اتفاق تمام مفسرین شیعه و نیز اکثر مفسرین اهل سنت، قسمت سوم آن در مورد علی بن ابی طالب است. (26)
آری با این حکم که امروز در کنار نسخ و بر کناری تورات و انجیل و اهل کتاب از ولایت و خلافت در این سوره اعلام شده و ثبات و بقای ولایت الهی و پیامبر(ص)بر مؤمنان و بعد از پیامبر، علی(ع)و خاندانش ادامه ولایت و حکومت قرآن و خلافت و اقتدار مسلمانان در بر دارد.«دین شما را تکمیل و نعمتم را بر شما به کمال رساندم و اسلام را به عنوان آیین(زندگی)برای شما پسندیدم»:«الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا». بنابراین از اعلام نسخ تورات و انجیل و حلال شدن طیبات و حرام شدن خبائث از اهل کتاب و مشرکان نترسید که دیگر دوران ولایت آنان سپری شده و ولایت، منحصرا از آن خدا و پیامبر(ص)و بعد از پیامبر، علی(ع)است، پس از خدا بترسید و به احکام قرآن عمل کنید، مگر اینکه در روزگار قحطی و کمبود آذوقه به خوردن محرمات ناگزیر شوید، و متمایل به گناه نباشید، آنگاه خداوند آمرزنده و مهربان است:«فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لأثم فأن اللّه غفور رحیم.»
مشکل آیه«تبلیغ»
بر اساس روایات صحیح شیعه و سنی، آیه 67 سوره مائده:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...»مربوط بهد اعلام ولایت علی بن ابی طالب(ع)در روز غدیر خم است، ولی اشکال بعضی از علمای اهل سنت مانند امامفخر رازی، شیخ محمد عبده و شیخ محمد رشید رضا این است که آیات قبل و بعد، همه مربوط به اهل کتاب است.
صاحب تفسیر المنار مینویسد:ما حدیث ولایت را میپذیریم و ولایت علی(ع)را مانند ولایت پیامبر به حساب میآوریم و ایمان دارم که قرآن و عترت از هم جدا نشود، اما چون آیات قبل و بعد از آن در مورد یهود است، آیه فوق نمیتواند در ارتباط با ولایت علی بن ابی طالب باشد. (27)
برای حل این مشکل باید آیه فوق را در جمع تمامی سوره مورد توجه قرار دهیم، آنگاه خواهیم دید که آیه تبلیغ در عین ارتباط کامل با اهل کتاب، به اعلام ولایت علی بن ابی طالب(ع)در روز غدیر خم مربوط است.
زیرا همانطور که تشریح که موقعیت یهودیان عصر پیامبر(ص)تشریح شد، در اثر از بین رفتن زمینههای سلطه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی، بنی اسرائیل از هنگام ورود پیامبر اکرم(ص)به مدینه با نزول آیات سوره بقره تا آخرین سوره قرآن، یعنی سوره مائده، آن همه غرور و تفاخر و استکباری که داشتند، درهم فرو ریخته بود و علی رغم آن همه توطئهها و تبلیغان و بریدن از پیامبر(ص)و همداست شدن با مشرکین مکه، روز به روز عظمت و اقتدار پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان و بیشترو بیشتر میشد.
در این صورت اهل کتاب تنها یک دلخوشی برایشان باقی مانده بود و آن اینکه:چون پیغمبر اسلام(ص)فرزند و جانشین ندارد، لذا بعد از مرگ او یک باره همه چیز تمام میشود و آنها بار دیگر سلطه ولایت خود را بر مردم بازمییابند.
آری در چنین موقعیتی پیامبر اکرم(ص)مأمور میشود تا پیام اساسی سوره مائده را که در حجة الوداع بر وی نازل شده رسما به مردم ابلاغ کند.
«یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک»ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شد ابلاغ کن.
چه چیز بر پیامبر نازل شده بود؟
سوره مائده، آخرین سوره و جامع پیامهای سایر سورههای قرآن، بلکه به مثابه قطعنامه قرآن است و در حجة الوداع تازه بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است اگر رئوس مطالب این سوره را از نظر بگذرانیم، این مسائل جلب توجه میکنند که همگی باهم مربوطند:
1.نسخ پارهای از احکام تورات و انجیل
حلال کردن طیبات و حرام کردن محرمات که از وظایف . نشانههای پیامبر موعود در تورات و انجیل بود(اعراف/157)بخصوص چیزهای طیبی که یهودیان خود بر خود حرام کرده بودند (مانند گوشت شتر)و یا خداوند به کیفر عهد شکنیهایشان تحریم فرموده بود(مانند بهیمه انعام)و یا چیزهای ناپاکی که مسیحیان با رؤیای دروغین پطرس بر خود حلال کرده بودند(مانند شراب و گوشت خوک)(آیات 1-5)
همچنین برداشتند احکام سنگینی که در مورد طهارت و نجاست به عنوان کیفر بر بنی اسرائیل اجرا میشد(آیه 6)مشروط به تقوی در برابر میثاق با خدا، قیام برای خدا، گواهی از روی عدالت، پرهیز از بیعدالتی و توکل بر خدا و در برابر خداوند و عده مغفرت و پاداش عظیم و جلوگیری دشمنان از دست یازیدن به آنها را داده است.(آیات 7-11)
2.لغو میثاق یهود و نصاری با خدا
خداوند از بنی اسرائیل میثاق گرفته بود که اگر به دستورات الهی عمل کنند، خدا با آنها باشد، اما در اثر عهد شکنیهایشان خداوند آنان را طرد و مورد لعنت و دور باش قرار و دلهایشان را سخت گردانند(آیات 12 و 13):«فیما نغضهم میثاقهم لعناهم.»
همچنین از نصارا نیز پیمان گرفت، ولی آنها پارهاز از تذکرات را فراموش کردند و تا روز قیامت دچار دشمنی و عداوت با یکدیگر شدند.(آیه 14):«فأغرینا بینهم العداوة و البغضاء الی الیوم القیامة.»
3.دعوت اهل کتاب بقرآن و بیان انحرفات
ای اهل کتاب!پیامبر(ص)به سوی شما آمد تا بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما پنهان میکردید آشکار سازد، و از بسیاری در گذرد، از جانب پروردگار، نور و کتاب روشنگری به سوی شما آمده که خداوند بوسیله آن کسانی را که از پی رضا و خشنودی او هستند، به راه صلح و سلام هدایت میکند و از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و به راه راست هدایت میکند.(آیات 15 و 16).
*آنها را همان مسیح میدانند کافرند.(آیه 17).
*آنها که خدا را همان مسیح میدانند کافرند.(آیه 17).
*یهود و نصارا ادعا میکنند ما پسران و دوستان خدائیم، ادعای بیاساس است.
*سرپیجی بنی اسرائیل از فرمان خدا برای رفتن به جنگ بعد از آن همه نعمات الهی و چهل سال سرگردانی و محرومیت از سرزمین موعود به کیفر تخلف و فسقشان(آیات 20-21)
4.تأویل دو بنی آدم به بنی اسرائیل و بنی اسمعیل
سخن از بیتقوایی و عدم شایستگی بنی اسرائیل را برای خلافت و امامت زمین در مقابل بنی اسمعیل و مسلمانان که امامت زمین در مقابل بنی اسمعیل و مسلمانان که امامت زمین در مقابل بنی اسمعیل و مسلمانان که امامت و اقتدار زمین به آنها منتقل میشود، در ردیف داستان قابیل و هابیل ذکر میکند که وقتی خداوند قربانی هابیل را میپذیرد و قربانی قابیل را نمیپذیرد، قابیل اظهار میدارد که تو را میکشم، اما هابیل میگوید:«انما یقتبل اللّه من المتقین.»
خداوند تنها از تقوی پیشگان میپذیرد(آیه 27).
بنی اسرائیل نیز در دروازه سرزمین موعود و بنی اسمعیل(پیامبر و مسلمانان)در بدر و حدیبیه مانند جدشان حضرت ابراهیم و اسمعیل مورد آزمایش الهی قرار گرفتند، در حالی که با خود قربانی برده بودند.
همانطور که هابیل بهترین چیزی که داشت با اخلاص و تقوی به قربانگاه برد، بنی اسماعیل و مسلمانان نیز در بدر و حدیبیه حاضر شدند جان شیرین خود را در راه خدا و پیامبرش قربانی کنند و اظهار دارند:ما همچون بنی اسرائیل نخواهیم بود که به موسی گفتند:«اذهب انت وربک فقاتلا انا هیهنا قاعدون»(مائده-24)بلکه میگوییم:تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما هم با شما همرزم خواهیم بود (28) .
آری بنی اسرائیل همچون قابیل با اعتراض به خدا و حضرت موسی«ع»از رفتن به جنگ خود داری کردند.
*خداوند قربانی و ایثار صادقانه مسلمانان را همچون قربانی هابیل و ابراهیم و اسماعیل پذیرفت و فتح مکه را نصیبشان کرد(فتح /18)و ندامت و حضور بنی اسرائیل را برای رفتن به جبهه بعد از اکراه و اعتراض نپذرفت و آنها را چهل سال از سرزمین موعود، محرومشان ساخت:«قال فأنها محرمة علیهم اربعین سنة یتیهون فی الأرض»(مائده/26).
همانطور که قابیل به برادرش حسادت ورزید و گفت:«لأقتلک»تو را میکشم(مائده/27)بنی اسرائیل نیز به برادر خود، بنی اسماعیل، بخصوص پیامبر اکرم(ص)حسادت ورزیدند:«أم یحسدون الناس علی ما آتیهم اللّه من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما»(نساء/54).
*قابیل تصمیم گرفت که دستش را برای کشتن برادر دراز کند:«لئن بسطت الی یدک لتقتلنی»(مائده/28)بنی اسرائیل نی زبارها باری کشتن و مسموم کردن پیامبر و از بین بدن مسلمانان دست خیانت گشودند:«اذا هم قوم أن یبسطوا الیکم ایدیهم»(مائده/11).
5.بیتقوایی بنی اسرائیل در قوانی کیفری
*در آیه 33 کیفر شدید تجاوز به امنیت اجتماعی را بیان میکند و در آیه 37 میفرماید دست دزد را برای عبرت دیگران باید قطع کرد.
*در آیات 41-50 نشان میدهد که بنی اسرائیل برای رهایی از قوانین کیفری تورات به پیامبر اسلام(ص)زبانی ایمان میآورند و قرار میگذارند که اگر پیامبر به مجازات کمتری حکم کرد بپذیرند و گرنه از آن احتراز جویند.
خداوند علمای بیتقوای یهود را به عنوان«سماعون للکذب»:تشنه شنیدن حکم دروغ، و«أکالون للسحت»:طالب خوردن مال حرام، خوانده، و سرانجام این ملت پیمان شکن را که خواستار حکم غیر الهی، یعنی حکم جاهلی بودند با سه عنوان«کافرون، ظالمون، فاسقون» معرفی میکند.و از پیامبر اکرم(ص)میخواهد که طبق آنچه را که خداوند نازل کرده میان آنان حکم کند.
6.انتقال ولایت از بنی اسرائیل به مسلمین
*در آیه 51-53 سه بار از مسلمانان میخواهد که چنین ملت کافر، ظالم و فاسقی که خواستار حکم و حکومت غیر الهی است، اولیاء خود قرار ندهند و کسانی که با آنان طرح دوستی بندند از آنان(یعنی ظالمان)محسوب میشوند * و افراد بیمار دل که از ترس به سوی آنان میشتابند پشیمان شوند و تلاششان بر باد است و زیانکار گردند.
*در آیه 54 به مسلمانان با ایمان هشدار میدهد که اگر از دین اسلام به سوی آنان بر گردند، خداوندجمعیتی را جایگزین آنها سازد که دارای این چنین اوصاف باشند:
1-خدا آنها را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست میدارند.
2-در برابر مؤمنان متواضع میباشند.
3-در برابر کافران خشن و نیرومندند.
4-در راه خدا جهاد میکنند.
5-و از سرزنش هیچ ملامت کنندهای نمیهراسند و این فضل خداست که به هرکس بخواهد اعطاء میکند.
*ولی و سرپرست شما منحصرا عبارتند از خدا، و پیامبرش و آنان که ایمان آورده و نماز بپا میدارند و در حال رکوع، زکات میپردازند(طبق تفاسیر شیعه و سنی منظور علی(ع)است)کسانی که ولایت خدا، پیامبر(ص)و علی(ع)را بپذیرند(نباید هراسی از بازگشت ولایت یهود و نصارا داشته باشند)که مسلما حزب اللّه پیروز و غالب خواهند بود.(آیات 55 و 56)«/انما ولیکم اللّه و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون و من یتول اللّه و رسوله و الذین آمنوا فان حزب اللّه هم الغالبون».
*در آیه 57 بار دیگر تکرار میکند که مبادا اهل کتاب و کفار-که دین و نماز شما را به استهزاء گرفتهاند-به عنوان اولیاء خود برگزینید.بلکه اگر ایمان دارید تقوای الهی در پیش گیرید، زیرا اینان قومی هستند که عقل خود را بکار نمیبرند«ذلک بانهم قوم لا یعقلون». *
7.خشم و کینه اهل کتاب
طبیعی است که آنچه در این سوره یکجا و رسمی به صورت قطعنامه قرآن و در سورههای دیگر بطور پراکنده نازل شده، خشم و کینه اهل کتاب را یکجا بر انگیزد و آنها را به فکر انتقام وا دارد.
از اینرو آیه 59 میفرماید:«قل یا اهل الکتاب هل تنقمون منا الا ان آمنا باللّه و ما انزل الینا و ما انزل من قبل و ان اکثرکم فاسقون»:بگو ای اهل کتاب، آیا خشم و کینه و خرده گیری شما نسبت به ما نه به این خاطر است که ما به خدا و آنچه بر ما و بر پیشینان فرو فرستاده شده ایمان آوردهایم:و اینکه بیشتر شما فاسقید؟!
آنگاه در آیات 60-66 از چهره یهودیان بزهکار (*)و همانطور که در سوره بقره گذشت«ولا ینال عهدی الظالمین»:عهد امامت به ظالمین نمیرسد.
(*)لازمه امامت و رهبری عقل است و همانطور که در کتب فلسفه سیاسی آمده امام و ولی در جامعه به منزله عقل در بدن است.رجوع شود به کتاب جامع العلوم، امام فخر رازی، ص 204، رساله نوین، ج 4، ص 73.
پرده برداری بیشتری میکند:
*کسانی که مورد *بعضی از آنها بصورت میمون و خوک درآمدند.
فلسفه سیاسی آمده امام و ولی در جامعه به منزله عقل در *و طاغوت را پرستش کردند.
*و بسیاری به سوی گناه و تجاوز خوردن مال حرام میشتابند.
*و علمای یهود آنان را از سخنان گناه آلود و حرام خواری باز نمیدارند، چه بد میکردند.
*و بابی ادبی گفتند دست خدا باغل و زنجیر بسته، دستهای خودشان بسته و لعنت خدا بر آنان باد.
*خداوند در آیه 68 میفرماید:«و لیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیانا و کفرا»..و این آیات که بر تو از جانب پروردگارت نازل شده بر سرکشی و کفر بسیاری از آنها بیفزاید اما ما میانشان-تا روز قیامت-عداوت و دشمنی افکندیم، هرگاه آتش جنگ بر افروزند، خداوند آن را فرو نشاند و ینان به فساد در زمین میکوشند و خداوند مفسدین را دوست ندارد.
البته اگر اهل کتاب ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، گناهشان را میپوشاندیم و به بوستانهایی سرشار از نعمت و ناز وارد میکردیم، «و لو ان اهل الکتاب آمنوا و اتقوا لکفرنا عنهم سیاتهم و لا دخلناهم جنات النعیم».
متاسفانه برخی از آنها میانهرو، ولی بسیار از آنان بد کردارند«منهم امة مقصدة و کثیر منهم ساء ما یعلمون».
8.فرمان ابلاغ
اکنون به دنبال پرده برداری از زنندهترین چهرههای یهود، خداوند در آیه 67 به پیامبرش فرمان میدهد:آنچه از جانب پروردگارت نازل شده به مردم ابلاغ کن:«بلغ ما انزل الیک من ربک».
بنابراین، آنچه بر پیغمبر نازل شده عبارت است 1-آیات افشا کننده چهرههای کفر، ظلم، و فسق، و نفاق یهود و عدم لیاقت وصلاحیت آنها برای امامت و ولایت مردم.
2-نسخ پارهای از احکام تورات و انجیل(مائده/1-11)
3-لغو میثاق و عهد ولایت خدا با اهل کتاب(مائده/12-14)
4-نهی شدید از قرار دادن یهود و نصارای کافر و ظالم و فاسق و خواستار حکم و حکومت غیر الهی، بعنوان اولیاء(مائده 15-26).
5-انحصار ولایت به خدا و پیامبر(ص)و بعد از پیامبر علی(ع)ادامه دهند ولایت بر مؤمنان:انما ولیکم اللّه و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون.(مائده/55)
قسمت 1 و 2 و 3 و 4، قبلا در سورههائی چون بقره، آل عمران، نساء، انعام و اعراف نیز بطور پراکنده آمده بود، اما آنچه در این سوره تازگی دارد همان قست پنجم یعنی انحصار ولایت به خدا و پیامبر و بعد از پیامبر ادامه آن توسط امام علی(ع)است که ابلاغ آن باعث میشد که آخرین دریچه امید به بازگشت دین و ولایت بعد از مرگ پیامبر(ص)بسوی کفر پیشگان یهود و نصارا بسته شود و آنها از ضربه زدن به دین اسلام مأیوس گردند.«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم».
و بوسیله اعلام انحصار ولایت و ادامه آن بعد از پیامبر اکرم(ص)دین اسلام کامل گردد و نعمت الهی بر مسلمانان به حد کمال رسد:«الیوم الکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»(مائده/3)
زیرا اگر مسلمانان همچنان از ترس یهود و نصارا تحت ولایت آنان درمیآمدند و همچنانکه امروز بسیاری از کشورهای اسلامی درآمدهاند، دیگر اسلام و استقلال و آزادی و عظمت و شکوه خود را از دست میدادند و با مرگ پیامبر یک باره همه چیز تمام میشد.و یا دچار اختلاف داخلی میگشتند و از صفحه تاریخ محو میشدند.آنگاه بود که تمامی زحمات پیامبر(ص)به هدرمیرفت و رسالتش به انجام نمیرسید.
از اینرو خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «و ان لم تفعل فما بلغت رساله»یعنی اگر-آنچه در سوره مائده نازل شده مخصوصا آیه«انما ولیکم اللّه و رسوله و الذین آمنوا...»را به مردم-ابلاغ نکنی رسالت او را به انجام نرساندهای.
البته طبیعی است که این«ابلاغ»، بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزاید و آنان را به عکس العمل شدید و قتل پیامبر(ص)وادار کند.
«و لیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیانا و کفرا»اما خداوند میفرماید:«و اللّه یعصمک من الناس»:و خداوند تو را از مردم (کفر پیشه یهود و غیره)در امان نگاه خواهد داشت و خداوند توطئه گروه کفر پیشه را به هدف نمیرساند:«ان اللّه لا یهدی القوم الکافرین».
اهل کتاب، دست آخر توقع داشتند که چون تورات و انجیل مورد قبلو پیامبر(ص)است، به آنها اجازه دهد که پایگاه و موقعیت خود را بطور خود مختار حفظ کنند، یعنی آنها قرآن را کنار بگذارند و پیامبر(ص)هم کاری به آنها نداشته باشد. خداوند به پیامبر(ص)دستور میدهد که به آنها اعلام کند:شما هیچ موقعیتی ندارید مگر وقتی که واقعا به تورات و انجیل و آنچه بر شما نازل شده (قرآن)عمل کنید:«قل یا اهل الکتاب لستم علی شی حتی تقیموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیکم من ربکم»(آیه 68)زیرا اگر قرآن را کنار بگذارید در واقع قسمت اصلی و مهمی از تورات و انجیل را نفی نموده عمل نکردهاید، چرا که تورات و انجیل مشخصات پیامبر اسلام(ص)را پیشگوئی کرده و با بنی اسرائیل عهد نموده که به وی ایمان آورند و از او حمایت کنند و از نور قرآنی که بر او نازل شده است پیروی نمایند. (29)
آری ای پیامبر!این حقیقت را به آنان ابلاغ کن، هر چند که بسیاری از آنان در برابر«ما انزل الیک» بر طغیان و کفرشان افزوده خواهد شد.آنان باید بدانند که با اعلام این سوره دیگر دوره ولایت و فرمانروایی آنها سپری شده و اینک نوبت ولایت مسلمانان با ایمان است و با ابلاغ انحصار ولایت در خدا و پیامبر(ص)و تداوم آن بوسیله علی(ع)باید بدانند که دیگر ولایت و خلافت بسوی آنان باز نخواهد گشت.
*** بنابراین، آیه تبلیغ-در عین ارتباط کامل با آیات قبل و بعد که درباره یهود و اهل کتاب است- کاملا مربوط به ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) است.
و طبق روایات صحیح شیعه و سنی، به دنبال نزول این آیات، پیغمبر اکرم(ص)در غدیر خم-جایی که راه یمن از راه مدینه جدا میشد و اهل یمن میخواستند به یمن برگردند-در برابر همه مسلمانان قرار گرفت و دست علی(ع)را بالا برد و صریحا ولایت علی بن ابی طالب را به همه مردم ابلاغ فرمود. (30)
و برای انتقال سرزمین موعود(سرزمین قدس) از یهود به مسلمانان، فرمان تشکیل«جیش اسامه» را صادر کرد.
بعد از وفات پیامبر(ص)سپاه اسامه به سوی فلسطین حرکت کرد و هنوز بیست روز از حرکت سپاه نگذشته بود که مسلمانان بر شهر بلقا واقع در فلسطین اشغالی هجوم بردند.و این پیروزی و حمله برق آسا، گامی اساسی در راه فتح شام و فلسطین و بیت المقدس بود.و سرانجام در سال 15 هجری، قدس رسما به تسلط مسلمانان درآمد. (31)
نتیجه گیری کلی
ارتباط و تناسب آیات قرآن، علم عظیمی در علوم قرآنی است که باعث میشود قسمتی از آیات سوره، قسمت دیگر را تفسیر کند«یفسر بعضه ببعض» (32) و بعضی با بعض دیگر سخن گوید:«ینطق بعضه ببعض» (33) و آیات مبهم و متشابه بوسیله آیات محکم از پرده ابهام در آید و تأویلات الهی در خلال آیات قرآنی کشف گردد.و آیاتی که تکراری یا بدون ارتباط و تناسب به نظر میرسند، وقتی در مجموعه آیات سوره مربوطه در نظر گرفته شود، معنای خاص هرکدام ظاهر گشته، معلوم میشود که در واقع تکراری و بیارتباطی نیست.
آنگاه است که دریای بیکران مفاهیم قرآن در برابر ما آشکار میگردد و استفاده ما از قرآن هزاران برابر خواهد گشت و مهمترین چهره اعجاز قرآن، یعنی اعجاز در ترکیب و ترصیف و نظم و تناسب آیات در برابر ما نمایان خواهد شد.
مشکل در علم تناسب و ارتباط آیات گوناگونی موضوعات در هر سوره و گاهی حتی در یک آیه است، که نمونههای بارز آن در سوره مائده است.
در این مقاله با توجه به فضای تاریخی خاص این سوره دیدیم که موضوعات گوناگون مطرح شده در سوره در عین حال کاملا به یکدیگر مربوطند.
یادداشتها
(1)-رک:الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین عبد الرحمن سیوطی، نوع 62.
(2)- 2.Arabic and Islamic Studies in honor of H.A.R. Gibb.ed 1965.p.579. L
(3)-التقان، نوع 62، ج 2، ص 341.
(4)-انسان مسئول و تاریخ ساز از دیدگاه قرآن، شهید آیت اللّه سید محمد باقر صدر، ص 7-9.
(5)-رک:کتاب سنن ابی داود، ص 31.
(6)-رک:الاتقان، ج 1، ص 99، البرهان، ج 1، ص 238 و 33، مقدمتن فی علوم القرآن، ص 48 و 49 و 44 و 64 و 74 تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 31، تفسیر صافی، ج 1، ص 24، سفینة الحار، ج 1، ص 526 و 527، المرشد الوجیز، 44، البیان، آیة اللّه خویی، ص 92.
(7)-تحریر الوسیله، امام خمینی رضوان اللّه علیه، ج 1، ص 160.
(8)-به نقل از الاتقان، نوع 62، ج 2، ص 342.
(9)-همان مأخذ، ص 242.
(10)- The mianing of Amania in Suraa 2:37,ing Kritzeck and B.Winder)edd(-The World of Islam london,1956.pp41-64. L
(11)-به نقل از تفسیر نظم الدرر فی تناسب الایات و السور، برهان الدین ابی الحسن ابراهیم بن عمر البقاعی، چاپ هند 1391، ج 1، ص 7-9، اتفان، نوع 62، ج 2، ص 241.
(12)-چهل حدیث، امام خمینی قدس سره، ص 547.
(13)-مدخل الی القرآن الکریم، عرض تاریخی و تحلیل مقارن، دکتور محمد عبد اللّه دراز، ترجمه محمد عبد العظیم علی، مراجعة دکتور السید محمد بدری، کویت 1971، دار القرآن و دار القلم، ص 118-120.
(14)-تفسیر عیاشی، سمرقندی، ج 1، ص 11 و 12، البحار، ج 19، ص 30 و 93 و 94، البرهان، ج 1، ص 20 و 21، الصافی، ج 71ص 14 و 17، تفسیر المیزان، ج 3، ص 73 و 87.
(15)-رک:الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بحث «تناسب آیات».
(16)-رک:الغدیر، علامه عبد الحسین امینی، ج 1، ص 20 2-238.
(17)-تورات، سفر پیدایش، 21:13-9.
(18)-رک:الاغانی، ج 19، ص 95.
(19)-رک:سیره ابن هشام، ج 1، ص 225.
(20)-رک:تفسیر عیاشی، ج 1، ص 49:تفسیر البرهان، ج 1، ص 128، تفسیر الصافی، ج 1، ص 115، مجمع البیان، ج 1، ص 158.
(21)-تفسیر فی ظلال القرآن(در سایه قرآن)سید قطب، ج 1، 50-53، تفسیر کاشف:ج 3، ص 14.
(22)-رک:السیرة النبویه، ابن هشام، ج 2، ص 216.
(23)-رک:سوره بقره، آیات 51، 54، 59، 65، 83، 84، 93 و 100.
(24)-تورات، سفر لاویان، 11:4-26.
(25)-همچنین، رجوع شود به:آیات 57 و 81-از سورهی مائده.
(26)-رک:تفسیر مواهب علیه، کاشفی، ج 1، ص 330 و تفسیر کشاف زمخشری ج 1، ص 649 و نیز تفسیر نظم الدررفی تناسب الآیات و السور، یفاعی، ج 1، ص 194.
(27)-تفسیر المنار، ج 6، ص 463.
(28)-السیرة النویة، از ابن هشام-ج 2، صفحات 266- 267.
(29)-رک:سوره اعراف، آیه 157، و تورات، سفر تکوین، 17:17-20، 49:10، و انجیل یوحنا، 15:26، 16:7.
(30)-رک:تفسیر کبیر:فخر رازی، ج 12، ص 48 تفسیر المنار ج 6، ص 463، الغدیر، ج 1، ص 214-229، صحیح ترمذی، ج 2، ص 298، مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 281، صحیح، ابن ماجه، ص 12، مستدرک الصحیح حاکم، ج 3، ص 109، الدر المنثور، سیوطی(در سوره احزاب ذیل آیه النبی اولی باالمومنین من انفسهم حلیة الاولیا، ابو نعیم، ج 5، ص 16، تاریخ بغداد، ابن خطیب بغدادی، ج 8، ص 290، فیض القدیر، ج 6، ص 217.)
(31)-برای آگاهی بیشتر رجوع شود به:تفسیر کاشف، ج 3، ص 22.
(32)-نهج البلاغه، امام علی(ع)خطبه 131، نیز الکشاف، زمخشری، ج 1، ص 98 و 99
(33)-مآخذ سابق.