وضعیت شناسی نظریه تحول خانواده، گامی به سوی تحول خداسوی خانواده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه های مفهومی در مطالعات خانواده، نظریه تحول خانواده است. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی نظریه تحول خانواده و ارائه دسته بندی از دیدگاه های گوناگون، ارزیابی رویکردهای موجود و سرانجام، حرکت به سمت تحول خداسوی خانواده است. روش پژوهش «فراترکیب» و رویکرد آن «تحلیل انتقادی» بوده و گردآوری داده ها با استفاده از جستجوی کلیدواژه ای در پایگاه های داخلی و خارجی صورت گرفته است. براین اساس، پس از بررسی 585 مقاله، 66 مقاله وارد فرایند پژوهش شدند. بر طبق یافته های پژوهش ، نظریه تحول خانواده را می توان به دو رویکرد کلاسیک و دینامیک در دو برهه زمانی چهل ساله تقسیم نمود. در ذیل رویکرد کلاسیک، هفت مرحله دووال و چرخه زندگی مک گلدریک و در ذیل رویکرد دینامیک نظریه گذار، مدل سیستماتیک و نظریه چندبعدی، مطالعه و مقایسه شدند. پس از آن، در بخش نتیجه گیری ، با بررسی انتقادی اختصاصی رویکرد کلاسیک در سطح روبنایی، هفت انتقاد، شامل شبهه جهان شمولی، تمرکز بر تک نسل، کم توجهی به تنوع ساختاری، پراکندگی و ناهمگرایی، سردرگمی در سطوح تحلیل، مشکلات روش شناختی و تصور وجود رابطه علی بین انجام تکالیف و گذر از مراحل مطرح می شود. همچنین بررسی انتقادی اختصاصی رویکرد داینامیک در سطح روبنایی، شامل چهار انتقاد کارکردزدایی، ساختارزدایی، جنسیت زدایی و ارزش زدایی شده است. پس از آن با بیان انتقادات اشتراکی نظریه تحول خانواده در سطح زیربنایی در چهار حوزه معرفت شناختی، انسان شناختی، هستی شناختی و ارزش شناختی، لایه های زیرین نظریه تحول خانواده به چالش کشیده می شود. درنهایت، با استفاده از تعریف خانواده و مؤلفه های تحولی آن در دیدگاه چندبعدی معنوی، گامی در جهت حرکت به سوی تحول خداسوی خانواده برداشته شد.