مقایسه بن مایه های عرفانی زیباشناسی نقوش تزیینی چین و ایران
حوزههای تخصصی:
بر اساس مبنای بسیاری از بزرگان فلسفه هنر،زیباشناسی(Aesthetics)بر اساس بافتار تاریخی(Historical context)تغییر می کند.مراوده فرهنگ ها و برخورد یا گفتمان تمدّنی عامل این پارادایم ها و تغییرات محتوایی و شکلی است.قطعاً فرهنگ هنری چین که شاکله آن نوعی معنویت و عرفان دوآلیسم(یین یانگ)را دارا می باشد،به علل گوناگون تاریخی مثل وجود جاده ابریشم،حمله مغول و تأثیر آن در انتقال هنر شرق آسیا به غرب آن و رواداری مغولان به علّت پای بند نبودن به ایدئولوژی خاصّ که باعث رابطه دیالکتیک بین ملل و فرهنگ ها می شد،در طول تاریخ بر بسیاری از تمدّن های دیگر اثر گذاشته است.هر چند که میان فهم معنوی چینی و اسلامی تفاوت هایی جدی در مسئله مابعدالطبیعه و زندگی پس از مرگ وجود دارد اما در تعالی معنوی شباهت های زیادی میان دو فرهنگ وجود دارد که بر زیبایی شناسی دو فرهنگ تاثیرات نسبتا مشابهی داشته است.جلوه های این تأثیرات را می توان در نقوش تزئینی در هنرهای مختلف بررسی کرد.این مقاله با ادبیات تاریخی نوع تأثیرگذای هنر چینی بر هنر ایران پسامغول را بررسی می کند امّا برمبنای نگاهی پدیدار شناسانه معتقد است علّت نهفته در این تأثیرگذاری،فهم و قبول معنای زیباشناسی نهفته در هنر چینی از سوی ایرانیان مسلمان است.علّت این مفاهمه و پذیرش به نوعی زیرساخت مشترک عرفانی و معنوی(Mystical)بازمی گردد.این فرضیه بر اساس منابع اسنادی مورد پژوهش و اثبات قرار گرفته است.