ارزیابی تأثیر جنسیّت مفسّر در برداشت از متن؛ مطالعۀ موردی آیۀ 34 سورۀ نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر به دنبال امکان سنجی برداشت و خوانش مردانه در آیات حوزه زن در طول تاریخ بود و مدل مواجهه قرآن با جنسیت زن، متناظر با گفتمان پیش از اسلام را به عنوان مبنای سدّ خوانش جنسیتی بازشناسی کرد. روش: پژوهش حاضر با ابزار گردآوری اسنادی- کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و سطح تحلیلِ تحلیل محتوا به سرانجام رسیده است. یافته ها: بررسی دیدگاه مفسّران از قرن دوم تا چهاردهم، بیانگر تأثیر جنسیت در برداشت از متن و در نتیجه، خوانش مردانه در مطالعه موردی بود؛ به طوری که از قرن دوم تا سیزدهم به سبب گفتمان، دوره و بوم مفسّران، خوانشهای برتری جنسیتی مشهود است و در قرن 14 و 15، به سبب تعدیل گفتمانی، برتری جای خود را به تفاوتهای جنسیتی بدون ملاک برتری داده است. نتایج: توجه مفسّر یه این نکته که جنسیت زن در جاهلیت پایین بوده و خداوند مهندسی مخصوص و سبک فراجنسیتی جایگاه جنسیت زن را ارتقا داده است و در منظومه دینی و زندگی زناشویی، اقتصادی و سیاسی برای زن، بر خلاف گفتمان موجود، هویت سازی کرده است، می تواند سد خوانش جنسیتی باشد. برداشت فراجنسیتی از آیه 34 نساء بر اساس سیاق، نافی خوانشهای برتری جنسیتی است.