خداناباوری ضعیف و غیرجزمی دیوید هیوم نگاهی نقادانه به تفاسیر خداناباور محض، ندانم گرای محض، خداپرست حقیقی، و خداباور ظریف از دیوید هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
319-347
حوزه های تخصصی:
در نیمه دوم سده هجدهم، هیوم با نشر فلسفه غیردینی وجود خدای مسیحیت را نامحتمل دانست، و از سوی هم عصران خود نشان خداناباور محض را دریافت کرد. به تازگی، و به رغم تفسیرهای دو قرن گذشته، هیوم نه به عنوان فیلسوفی خداناباور، بلکه به عنوان فردی ندانم گرا، خداپرست، و خداباور معرفی شده است. مطابق این سه نگرش ، گویی هیوم، یا ادعاهای خداپرستی افراطی و خداپرستی حداقلی را به تعلیق در آورده است، یا وجود خدا را به طور صریح تصدیق کرده است، و یا از تعهدی گنگ نسبت به وجود خرد برینی که منشاء، خالق و فرمان روای این جهان است، دفاع کرده است.مقاله حاضر، ضمن رد چهار قرائت فوق، نشان می دهد هیوم یک خداناباور ضعیف و غیرجزمی است. زیرا این فیلسوف، در درجه نخست، با بی اساس دانستن ادعاهای خداپرستی افراطی، وجود خدا را، با مجموعه غنی از صفات، نامحتمل خوانده است. با این حال، نگرش هیوم نسبت به خداپرستی حداقلی این چنین تند و تیز نیست. خداپرستی حداقلی، نه نادرست است، و نه تردید آمیز است. به زعم او، خداپرستی حداقلی تهی و بی فایده است. آن چنان تهی، بی فایده، و ناکامل، که شایسته مقابله از سوی شکاک نیست. در واقع، هیوم خداپرستی حداقلی را، نه انکار کرده است، نه تعلیق کرده است، و نه تصدیق کرده است. که اگر انکار می کرد شایسته دریافت عنوان خداناباور محض می بود، اگر تعلیق می کرد شایسته دریافت عنوان ندانم گرای محض می بود، و اگر تصدیق می کرد شایسته دریافت عناوین خداپرست حقیقی و خداباور ظریف می بود.