تعیین ظرفیت بهینه پذیرش دانشجو در دانشگاههای صنعتی کشور براساس یک مدل برنامه ریزی خطی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۰ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴۰
53 - 79
در کشورهای در حال توسعه دانشگاهها تقریباً تنها مؤسساتی هستند که قادرند در نیروی کار خود ظرفیت سرم ایه دانش ایج اد کنند و نیز تنها مؤسساتی هستند که می توانند از اقتصاد دانش پایه حمایت و در زمینه زایش دانش نو فعالیت کنند. از این رو، آموزش عالی یک کالای لوکس نیست. آموزش عالی برای بقای کشورها یک شرط اساسی است؛ در دنیای جدید آموزش عالی [همانند آموزش ابتدایی و متوسطه] نوعی آموزش پایه محسوب می شود. با وجود اهمیت آموزش عالی نباید از مسائل و مشکلاتی که این نهاد با آن روبه روست، غافل شد. گسترش بی قاعده و بدون برنامه آموزش عالی یکی از این مسائل است که آثار زیانباری بر روی کیفیت آموزش، کیفیت تدریس اعضای هیئت علمی و کیفیت یادگیری دانشجویان داشته و موجب کمبود امکانات و تجهیزات، نبودن استقلال، مدیریت ناکارآمد، نابرابری جنسیتی و جغرافیایی و .... شده است. از این رو، یک دغدغه همیشگی برای پژوهشگران، سیاستگذاران و مسئولان آموزش عالی این بوده است که با توجه به امکانات موجود، میزان گسترش و ظرفیت پذیرش بهینه دانشجو در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی چقدر می تواند باشد، به طوری که معیارهای کیفی آموزش عالی نیز رعایت شود. در بررسی حاضر با استفاده از یک مدل برنامه ریزی خطی و با توجه به سه محدودیت اصلی گسترش آموزش عالی؛ یعنی بودجه، مدرس و فضای کالبدی آموزشی به ارائه الگویی برای تعیین ظرفیت بهینه پذیرش دانشجو در هشت دانشگاه صنعتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پرداخته شده است. نتایج بررسی حاضر نشان می دهد که در سال تحصیلی 85 - 1384 اغلب این دانشگاهها بیش از ظرفیت قابل قبول به پذیرش دانشجو در گروههای مختلف تحصیلی اقدام کرده اند. اما توصیه نهایی این بررسی نه محدود کردن ظرفیت، بلکه اولویت دادن به بخش آموزش عالی دولتی و افزایش حمایتهای مالی و قانونی از آن و نیز توجه عملی بیشتر به این بخش از جانب برنامه ریزان، سیاستگذاران، تصمیم سازان و مسئولان کشور است.