«تحلیل برخی روایات و اشارات عرفانی در شعر شهریار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهریار، اگر چه شاعری شاد است و طنز و طربناکی در سروده هایش بسیار دیده می شود، در یک تحلیل ژرف تر، انسانی است حسّاس و متأمّل و ناگزیر درونگرا و غم ستای. این احوال سبب می شود که او در بسیاری از لحظه های زندگی عارفانه بیندیشد و تجربه های ناشی از این لحظه ها را در زبانی شاعرانه تجسّم بخشد.
مقاله ی حاضر سر آن دارد که نشانه های این طرز تلقی شهریار را در اشارات و تلمیحات شعر او پی گیرد و نشان دهد که او از رهگذر عشق و حزن و نوای ساز و تأمّل بر اندیشه های شاعران عارف، قدم به این حوزه می نهد و گاه بی آن که خود بداند، زیر سلطه ی ناخودآگاهی فردی و جمعی، به دریافت های غیرمتعارفی دست می یابد.
در سروده های شهریار، اندیشه هایی که بوی عرفان از آن به مشام می رسد، غالباً در جایی که سخن از عشق به میان می آید، احساس می شود. بنابراین می توان گفت «عشق» عنصر غالبی است که شهریار را از زمین به آسمان می برد و تمام اشارات و تلمیحات دیگر به نوعی وابسته ی عشق اند.