دگردیسی در هستی شناسی معرفت در سنت فلسفی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
51 - 77
حوزه های تخصصی:
وجود و معرفت به عنوان دو مؤلفه اصلی در فلسفه، دارای نظام معنایی و روابط خاصی هستند. در هریک از نظام های فلسفی، نظر به معنا و مصداق خاصی که از وجود یا معرفت مدنظر است، نوساناتی در رابطه دو جانبه این دو ایجاد شده است. این پژوهش درصدد بررسی تاریخی و طبقه بندی سطوح مختلف رابطه وجود و معرفت، نیز، فراز و فرودهای آن در حکمت متعالیه است. ماهیت تحقیق بنیادی بوده و به صورت توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش فراترکیب نگاشته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد از ابتدای حکمت مشاء تا حکمت اشراق و سرانجام در حکمت متعالیه، نسبت وجود و معرفت یک سیر را از تباین مطلق تا تساوی مطلق طی نموده است، بلکه با تتبع متوجه یک سیر ترقیق مى شویم و این، نه در مکتب مشا و اشراق، که قایل به تباین محض اند، بلکه از همان حکمت متعالیه شروع شده است که از بررسی سطوح نظریات ملاصدرا در ماهوی بودن یا وجودی بودن علم روشن می شود.