تحلیل سبکی- گفتمانیِ رمان «اوسنه بابا سبحان» از محمود دولت آبادی بر مبنای نظریه لسلی جفریز (رویکرد سبک شناسی انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه لسلی جفریز و بر مبنای مؤلفه های سبک شناسی انتقادی، رمان اوسنه بابا سبحان را مورد بررسی و تحلیل سبکی- گفتمانی قرار داده است. در رابطه با این امر، تلاش شد تا به پرسش های ذیل پاسخ داده شود: 1. ایدئولوژی های نویسنده چگونه در نحوه انتخاب و آرایش عناصر زبانی رمان که از آن به سبک تعبیر می شود، بازنمایی شده اند؟ 2. کشف ایدئولوژی ها و عقاید نهفته در سبک رمان با استفاده از چه ابزارهای گفتمانی امکان پذیر شده است؟ در پیوند با این پرسش ها، هدف اصلی مقاله، آشکار کردن مقاصد پنهان گفته های نویسنده است. بدین منظور واژگان و ساختار جمله های رمان که زمینه ورود به فضای گفتمانی و شناختی سبک را فراهم می کنند، بررسی و تحلیل شده اند. نگارندگان در این جستار با رویکرد توصیفی- تحلیلی، پس از استخراج و دسته بندی آرای لسلی جفریز در کتاب «سبک شناسی انتقادی» (2010)، رمان مورد مطالعه را بر اساس مؤلفه های مطرح در کتاب مزبور، مورد تتبع قرار داده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که راهبردهای «منفی سازی» و «اطلاعات و نظرات مهم» بیشترین بسامد، و «نام بردن»، «ترادف» و «معانی ضمنی و حقایق مسلّم» کمترین بسامد را در این گفتمان به خود اختصاص داده اند. تحلیل این یافته ها حاکی از آن است که نویسنده در گفتمان خود، با توجه به شرایط جامعه و نظام ارباب و رعیتی در ایران، وضعیت اجتماعی- اقتصادی روستانشینان و واقعیت های زندگی آنان را با رویکردی انتقادی به تصویر کشیده است. وی ضمنا انتقادهایی را نیز متوجه صاحبان قدرت در ایرانِ سال های پیش از اصلاحات ارضی نموده است.