رابطه استقلال در کار و رفتارهای مدنی سازمانی با توجه به نقش میانجی گر تعادل کار-خانواده
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجی گری تعادل کار-خانواده در رابطه بین استقلال در کار و رفتارهای مدنی سازمانی طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی و از نوع رابطه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان یک سازمان دولتی در شهر اصفهان بود که در نیمه دوم سال 1392 در این سازمان مشغول به کار بودند. تعداد 150 نفر از اعضای جامعه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه تعادل کار خانواده (کارلسون، 2009)، پرسشنامه رفتار مدنی سازمانی (ویلیامز، 1991) و پرسشنامه ویژگی های شغلی (سیمز، 1976) است که ویژگی های روان سنجی آن ها مطلوب به دست آمد. پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با تعادل کار-خانواده 832/0، رفتار مدنی سازمانی معطوف به فرد 612/0 رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان 697/0 و استقلال در کار 606/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از الگو سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده گردید. نتایج نشان داد که تعادل کار-خانواده میانجی کامل رابطه بین استقلال در کار با رفتار مدنی سازمانی معطوف به فرد می باشد. در حالی که این متغیر میانجی کننده جزیی استقلال و رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان است. در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان نمود که با افزایش استقلال، افراد توانایی بیشتری در برقراری تعادل وظایف شغلی و خانوادگی پیدا کرده و در نتیجه میزان رفتارهای مدنی سازمانی بیشتری می شود.