زبان سیاسی مقاومت اسلامی در سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
97 - 130
هویت یابی اسلامی به عنوان واقعیت جدید سیاست بین الملل محسوب می شود. هویت زمانی شکل می گیرد که نشانه هایی از فرهنگ، گفتمان و ادبیات سیاسی تولید شود. زبان سیاسی مقاومت اسلامی را می توان انعکاس ظهور ادبیات اسلامی در روابط و سیاست بین الملل دانست. نکته ی قابل توجه آن است که شکل گیری انقلاب اسلامی ایران که به تعبیر میشل فوکو به عنوان اولین انقلاب پست مدرن محسوب می شود، کارآمدی روش شناسی پوزیتویستی در سیاست بین الملل را کاهش داد. از مقطع زمانی به بعد شاهد ظهور رهیافت های جدیدی می باشیم که به گونه ای مستقیم و غیرمستقیم از روش شناسی و رهیافت های نهفته ی انقلاب پست مدرنی ایران الهام گرفته اند. نظریه پردازانی همانند باری بوزان، ویوور، الکساندر ونت و کراتو کویل در صدد برآمدند تا رویکرد انتقادی به سیاست بین الملل را از اواسط دهه ی 1980 در دستور کار قرار دهند. افراد یاد شده، همانند هنجارهای انقلاب اسامی ایران که در اواخر دهه ی 1970 تبیین گردید، بر ضرورت کاربرد نشانه های هنجاری، ارزشی، ایستاری، فرهنگی و اجتماعی در سیاست بین الملل تاکید نمودند. اگر افراد یاد شده، در تبیین رهیافت های رقیب با آموزه های رئالیستی و پوزیتویستی، به الهام پذیری از زبان سیاسی مقاومت اسلامی اشاره ای ندارند، باید آن را در رویکرد شرق شناسانه ی مسلط در امریکا و جهان غرب دانست. رویکرد شرق شناسی بر نشانه هایی از برتری جهان غرب نسبت به کشورهای پیرامون تاکید دارد. رویکردی که مبتنی بر تحقیر از موضع فرادستی می باشد. در چنین فرهنگی، الهام پذیری از رهیافت های تولید شده در جهان سوم، ارتداد محسوب می شود. به همین دلیل است که علی رغم مشابهت رهیافت های ارائه شده در اواسط دهه ی 1980 از انقلاب اسلامی ایران، هیچ گونه استنادی به چنین آموزه هایی انجام نگرفته است. در این مقاله تلاش می شود تا نشانه شناسی هویت یابی اسلامی در قالب زبان سیاسی مقاومت در سیاست بین الملل ارائه شود. چنین نشانه هایی محور اصلی تحول در تحلیل نیروهای تاثیرگذار در سیاست منطقه ای و بین المللی محسوب می شود. محور اصلی مقاومت اسلامی را می توان در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس مورد توجه قرار داد. بنابراین زبان سیاسی مقاومت اسلامی در دهه ی 1980 از فراگیری و کارآمدی عملی بیشتری در برخورد با رهیافت های پوزیتویستی رئالیسم ساختارگرا و نمادهای عینی آن در سیاست بین الملل برخوردار بوده است.