آسیب شناسی برنامه های آمایش سرزمین در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمایش سرزمین به عنوان یک فرایند بنیادین برای ایجاد و اجرای بلندمدت افق برنامه ریزی راهبردی همراه با یک رویکرد یکپارچه برای سیاست گذاری با تأکید بر دستیابی به اهداف و نه تنظیم کاربری اراضی، مورد تأکید بوده است. آمایش سرزمین دلالت بر اقدام هایی دارد که به طور گسترده توسط بخش عمومی به کار گرفته می شود تا آینده توزیع فعالیت ها و سکونتگاه ها را تحت تأثیر قرار دهد. این اقدامات باهدف ایجاد یک سازمان فضایی عقلایی از کاربری های مختلف سرزمین و ایجاد پیوندهای بیشتر بین این کاربری ها، متوازن ساختن تقاضای توسعه با الزام های حفاظت محیط زیست و دستیابی به اهداف اجتماعی و اقتصادی موردنظر دولت ها صورت می پذیرند. بر این اساس، در برنامه ریزی آمایش سرزمین، اقدام هایی برای هماهنگ ساختن تأثیرات فضایی سیاست های سایر بخش ها، جهت دستیابی به توزیع بهینه ای از توسعه اقتصادی بین مناطق (حتی در جوامعی که به رویکرد بازار آزاد التزام دارند و یا تنظیم تغییرات مطلوب در کاربری های مختلف سرزمین) صورت می پذیرد. هدف اصلی این مقاله آسیب شناسی ساختاری، محیطی، محتوایی، قانونی، مدیریتی و اجتماعی طرح و برنامه های آمایشی در کشور می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی خواهد بود، شیوه جمع آوری اطلاعات می دانی بر مبنای مصاحبه بوده و تلاش شده با احصای متغیرهای اثرگذار در قالب پرسشنامه با استفاده از طیف لیکرت نسبت به اخذ نظرات کارشناسانی که با آزمون میانگین و همبستگی شناسایی شده اند اقدام شود. بین مؤلفه های آمایش سرزمین همبستگی مثبت وجود دارد. به این معنا با افزایش هر مؤلفه، مؤلفه دیگری نیز افزایش می یابد و با کاهش یکی، دیگری نیز کاهش می یابد. بین مؤلفه های محیطی و اجتماعی با نمره 0/704 بیشتری رابطه وجود دارد و کمترین رابطه مربوط به مؤلفه های اجتماعی و ساختاری است.