بررسی ساختارهای خرد و کلان در داستان های دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال در کودکان فارسی زبان با اختلالِ طیفِ اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید داستان های منسجم و پیوسته برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم موضوعی پرچالش است. با این وجود، تفاوت های بین داستان های روایت شده توسط کودکان با و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم ممکن است با کاهش نیازهای شناختی و زبانی کاهش پیدا کند. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا مشخص کند که آیا استفاده از طرحواره فعال که داستان را حول رویدادهای مشترکی سازماندهی می کند، می تواند منجر به کاهش مشکلات کودکان در روایت داستان شود یا خیر. در راستای دستیابی به این هدف، توانایی 19 کودک با اختلال طیف اُتیسم و 26 کودک سالم در بازگویی دو داستان که یکی از آن ها دارای طرحواره فعال (طرحواره فعال سینما رفتن) و دیگری بدون طرحواره فعال بود، ارزیابی شد. داستان ها از نظر ساختارهای ریز و کلان و نوع رویدادهای دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال رمزگذاری شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم به طور معنی داری هم در داستان دارای طرحواره فعال و هم در داستان بدون طرحواره فعال برحسب تولید ساختارهای ریز و ساختارهای کلان ضعیف تر بود. به طورکلی، داستان های روایت شده توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم انسجام و پیوستگی کمتری داشتند. مقیاس کامل ضریب هوشی تعیین کننده انسجام و پیوستگی داستان در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم بود. علاوه بر این، بررسی داستان دارای طرحواره فعال نشان داد که میزان استفاده از جزئیات مربوط به طرحواره فعال توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم مانند کودکان سالم بود. با این وجود، میزان استفاده از جزئیات بدون طرحواره فعال در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم کمتر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد آسیب در روایت داستان ممکن است در انواع داستان ها وجود داشته باشد.