مطالب مرتبط با کلیدواژه

طبقه کار


۱.

لوفور یا دریدا: پرسش های واسازی درباره مفهومِ حق به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حق به شهر خشونت طبقه کار اتوپیاگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
در سال های اخیر پژوهش های گسترده ای بر اساس مفهوم حق به شهرِ لوفور، بدون نقد اساسی خودِ این مفهوم، در علوم اجتماعی انجام شده است. نوشتار حاضر بر مبنای رویکرد واسازیِ دریدا می کوشد این مفهوم را بر محور دو پرسش زیر به نحو انتقادی ارزیابی کند: 1) مفهوم حق به شهر بر اساس چه عناصر و پیش فرض هایی صورت بندی شده است؟؛ و 2) مفهوم حق به شهر بر اساس رویکرد واسازیِ دریدا از چه محدودیت ها و تناقض های نظری و اخلاقی برخوردار است؟ نوشتار حاضر نشان می دهد که پیش فرض های بنیادین پروژه حق به شهر در پژوهش های اخیر تحریف شده است، زیرا برخلاف دیدگاه های ضدسرمایه داریِ لوفور، تلاش می کنند با اتخاذ موضع غیررادیکال، آن را درون شهر سرمایه داری عملیاتی کنند. افزون بر این، حتی اگر مفهوم حق به شهر را در چارچوب شهرِ اتوپیایی–غیرسرمایه داری لوفور پیگیری کنیم، همچنان دارای محدودیت ها و تناقض های نظری، عملی و اخلاقی است، زیرا مفهوم حق به شهر او، بر اساس رویکرد دریدا، آمیخته با خشونتِ قانون سازی و خشونت حفظ قانون است، درحالی که اتوپیا نمی تواند و نباید مکان استقرار خشونت باشد. از سوی دیگر، پروژه حق به شهر لوفور دارای جنبه غیراخلاقی است. تا جایی که نیروی کارگر به مثابه تنها نیروی مشروع برای فعلیت بخشی مفهوم حق به شهر، تحت ضرورت تاریخی و بدون اراده خویش عمل می کند، نمی تواند و نباید به عنوان طبقه عادل یا فاقد عدالت و مسئولیت پذیر یا مسئولیت ناپذیر درنظر گرفته شود، زیرا عدالت و مسئولیت پذیری تنها درباره اراده و عمل آزاد صادق است؛ بنابراین، اگر اخلاق را حوزه اراده و اختیار در نظر بگیریم، مفهوم حق به شهر لوفور بیرون از حوزه اخلاق قرار می گیرد. در سال های اخیر پژوهش های گسترده ای بر اساس مفهوم حق به شهرِ لوفور، بدون نقد اساسی خودِ این مفهوم، در علوم اجتماعی انجام شده است. نوشتار حاضر بر مبنای رویکرد واسازیِ دریدا می کوشد این مفهوم را بر محور دو پرسش زیر به نحو انتقادی ارزیابی کند: 1) مفهوم حق به شهر بر اساس چه عناصر و پیش فرض هایی صورت بندی شده است؟؛ و 2) مفهوم حق به شهر بر اساس رویکرد واسازیِ دریدا از چه محدودیت ها و تناقض های نظری و اخلاقی برخوردار است؟ نوشتار حاضر نشان می دهد که پیش فرض های بنیادین پروژه حق به شهر در پژوهش های اخیر تحریف شده است، زیرا برخلاف دیدگاه های ضدسرمایه داریِ لوفور، تلاش می کنند با اتخاذ موضع غیررادیکال، آن را درون شهر سرمایه داری عملیاتی کنند. افزون بر این، حتی اگر مفهوم حق به شهر را در چارچوب شهرِ اتوپیایی–غیرسرمایه داری لوفور پیگیری کنیم، همچنان دارای محدودیت ها و تناقض های نظری، عملی و اخلاقی است، زیرا مفهوم حق به شهر او، بر اساس رویکرد دریدا، آمیخته با خشونتِ قانون سازی و خشونت حفظ قانون است، درحالی که اتوپیا نمی تواند و نباید مکان استقرار خشونت باشد. از سوی دیگر، پروژه حق به شهر لوفور دارای جنبه غیراخلاقی است. تا جایی که نیروی کارگر به مثابه تنها نیروی مشروع برای فعلیت بخشی مفهوم حق به شهر، تحت ضرورت تاریخی و بدون اراده خویش عمل می کند، نمی تواند و نباید به عنوان طبقه عادل یا فاقد عدالت و مسئولیت پذیر یا مسئولیت ناپذیر درنظر گرفته شود، زیرا عدالت و مسئولیت پذیری تنها درباره اراده و عمل آزاد صادق است؛ بنابراین، اگر اخلاق را حوزه اراده و اختیار در نظر بگیریم، مفهوم حق به شهر لوفور بیرون از حوزه اخلاق قرار می گیرد.