تحلیل جامعه شناختی نمایشنامه «سرگذشت یک روزنامه نگار» در پیوند با انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۷
43 - 50
حوزه های تخصصی:
نقد جامعه شناختیِ آثار ادبی و هنری آنها را نه حاصل دریافت های یک شخص بلکه فراورده رسیدن یک گروه یا طبقه بزرگ اجتماعی به بیشینه آگاهی ممکن و کلیت یکپارچه می داند. نمایشنامه «سرگذشت یک روزنامه نگار» در روزگار انقلاب مشروطه نوشته و اجرا شده و از تئاترهای موفق آن زمان بوده است. از این رو می توان پی برد که این نمایشنامه در نسبت با اجتماع و زمانه خود پدید آمده و به دنبال دادن یک پاسخ معنادار به وضعیت روزگار خود است. مسئله این پژوهش آن است که این اثر پرمخاطب چگونه به شرایط اجتماعی روزگار خود پاسخ داده و جهان بینی مخصوص خود را در واکنش به نظام طبقاتی دوران خود مطرح می سازد. این پژوهش به دنبال خوانش جامعه شناختی این نمایشنامه و تحلیل پاسخ های معنادار آن به زمان خود، یعنی انقلاب مشروطه بر پایه نظریات لوسین گلدمن است. برای رسیدن به این پاسخ ها از روش تحلیلی-توصیفی استفاده و کوشش شده است که با منابع کتابخانه ای و بهره گیری از نظریات ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن جنبه های مختلف این نمایشنامه پژوهش شود. با بررسی اجزای مختلف نمایشنامه در دو لایه توصیف و تشریح روشن شد که این نمایشنامه کلیت یکپارچه ای را که افراد طبقه روشنفکر یا طبقه متوسط جدید به آن دست یافته اند روایت می کند. شخصیت های نمایش خود نمایندگان طبقه مذکورند و در ساختارهای آگاهی خود به روزنامه می رسند و در این متن ساختار روزنامه کاویده می شود. در این بررسی روزنامه در کنار برخی از مفاهیم اصلی انقلاب مشروطه مانند آزادی قلم، مدافعه ظلم یا نهی از منکر قرار می گیرد. سپس کاستی های روزنامه و نقدهای آن هم به میان می آید اما سرانجام شخصیت های نمایشنامه در جهان نگری خود به رغم کاستی های روزنامه، به ویژه در جامعه ایران، نیکی های آن را بیشتر دانسته و روزنامه راه اندازی کرده و آن را توصیه می کنند.