بررسی تطبیقی «شعر زبان» و «شعر دال»
                منبع:
                پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱                                    
                        101 - 124                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                نظریه شعر «زبانیت» منتسب به رضا براهنی است که او را در جریان شعر پیش رو به شهرت رسانید. شعر زبان دارای نوآوری و هنجارگریزی است. براهنی با تأثیر گرفتن از مکتب غرب و زبان شناسی «دریدا» مدلول را نفی می کند و شعرهایش دریک بازی زبانی، بدون ارجاع بیرونی در یک جهان متن- زبان زیست می کند. بازی زبانی، جابه جایی کلمات و یک سری متون فاقد معنا، وقایعی بود که دراین جهان متن- زبان رخ داد اما شعر دال که یکی از ژانرهای ادبی مکتب اصالت کلمه است بنا بر تئوری «انسان-کلمه» تا کلمه زنده است؛ انسان زنده است و تا انسان زنده است هیچ ساحت هنری از کلمه منسوخ نخواهد شد. هرچه در انسان مکشوف شده پیشاپیش در کلمه وجود و حضور داشته و هر چه در کلمه مکشوف است؛ پیشاپیش در انسان وجود و حضور داشته و این دو سازنده و خالقِ توأمان یک دیگرند. لذا در شعر دال کلمه-کاراکتر می باشد و در متن نقش آفرینی می کند. شعر دال کلمه-کاراکتر می باشد. کلمه جان دارد؛ بازیگر است و ایفای نقش می کند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ برآنیم «شعر زبان» رضا براهنی  و «شعر دال» یکی از ژانرهای ادبی مکتب اصالت کلمه را از منظر خاستگاه اندیشگانی و ویژگی ها و تفاوت های آنها بررسی کنیم.