واکاوی تمثیل رؤیا در رمان های «عطرگل یاس» حسن پور منصوری و «مادر» محمود گلاب دره ای با تکیه بر نظریه کنشگرای گرماس
حوزه های تخصصی:
رؤیا گونگی؛ سفر به عالم ماوراء؛ بازگشت به جهان بیداری؛ واگویی داستان سفر و تحقق عینی تمایل های روحانی و معنوی عناصر اصلی شکل گیری داسستان هایی با رویکرد تمثیل رؤیاست. سیطره این نوع ادبی و گستره آن از یک سو با اسطوره های کهن و از سوی دیگر با مفاهیم کشف و ششهود و دست یابی به معارف معنوی و الهی پیوند می خورد. در بازتاب این نوع ادبی با عنوان تشبیه تمثیل شخصیت اصلی یا کنشگر روایت برانگیخته می شود تا با گام گذاشتن به عالم رؤیا فراتر از بیداری به حقیقت و شناخت دست یابد و در راه بازگشت با شناختی عمیق و موشکافانه از رمزهای گشوده شده به عالم بیداری بازگردد؛ در این سفر روحانی راهنما و مرشد «راهبر و راهنما» و ضد قهرمان بازدارنده و علائق معنوی یاریگر و استمداد کننده هستند. اشتراک در ساختار و همگونی در بن مایه های شکل گیری روایت در نوع ادبی تمثیل و الگوی ساختاری کنشگرای گرماس موجب شد تا با الگو پذیری از این نظریه به تبیین مسیر حرکت شخصیت اصلی روایت های (عطرگل یاس » از حسن پور منصوری و مادر» محمود گلاب دره ای بپردازیم و جنبه های مختلف روایت را در سه محور «میل» «انتقال» و «قدرت» مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم تا جنبه های تمثیل رؤیا به دقت روشن و آشگار گردد. در هر دو روایت رؤیا محقق می شود و در نهایت حضور در عالم بالا و ماورا شکل می گیرد به نحوی که در روایت اول با «پدر» مائده و در روایت دوم با «فرزند» زینب السادات وصال معنوی صورت می گیرد و پس از تبادل گفتگو و کشمکش تعلقات معنوی و روحانی مائده و مادر حاصل می شود و پس از بازگشت از عالم رؤیا رمز گونگی موجود در روایت مکشوف می گردد که همان زندگی جاویدان در محضر خداوند و اتصال با حق تعالی است که واگویی مراحل تمثیل رؤیا در این دو روایت است.