بررسی ارتباط میان ابعاد مثبت و منفی عزّت نفس با سلامت روانی از طریق نقش میانجی-گر فرسودگی شغلی در زنان متأهّل و مجّرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی میان دو بعد عزّت نفس (خودارزنده سازی و خودناارزنده سازی) با سلامت روانی با میانجی گری فرسودگی شغلی است. روش: جامعه ی آماری شامل کلّیه ی معلّمان زن مدارس شهرستان شادگان بودند که از میان آنها یک نمونه ی تصادفی چند مرحله ای به تعداد 120 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش -که یک طرح توصیفی از نوع همبستگی بود- سه آزمون عزّت نفس روزنبرگ (1963)، فرسودگی شغلی مسلش (1981) و سلامت عمومی گلدبرگ (1978) استفاده گردید. یافته: به منظور تحلیل داده ها، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و تجزیه و تحلیل مدل پژوهش با نرم افزار Amos18 انجام گرفت. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلّی پژوهش را تأیید کردند؛ به عبارت دیگر، نتایج نشان دادند دو بعد خودارزنده سازی و به ویژه خودناارزنده سازی از طریق یک ساختار زیربنایی (متغیّر مکنون) فرسودگی شغلی بر متغیّر مکنون ابعاد سلامت روانی اثر می گذارد. نتایج: نتایج حاصل از روش خودراه انداز و فاصله ی اطمینان حاصل از آن نشان داد که اندازه ی اثر غیرمستقیم خودناارزنده سازی بر سلامت روانی از طریق فرسودگی شغلی برابر با 33/0 است که در سطح 002/0 p= معنی دار است. تلویحات نظری مهمی از کارکرد متفاوت ابعاد مثبت و منفی عزّت نفس بر سلامت روانی از طریق فرسودگی شغلی در معلّمان زن حاصل شده است که در متن مقاله به آن پرداخته می شود.