بسترها، پیامدها و سازگاری زنان مطّلقه ی شهر تهران (یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه کیفی پدیدارشناختی حاضر، درک بسترها و پیامدهای طلاق از رویکرد تجربه ای زنان مطلّقه و چگونگی برخورد با این تجربه در زندگی بعد از طلاق است. برخلاف مطالعات اثبات گرایانه که مسئله ی طلاق را عمدتاً از منظر بیرونی مطالعه کرده و به عوامل بروز جدایی بین زوجین می پردازند، این مطالعه بر دریافت تجربه مند زنان از نگاه خودشان متمرکز شده و چگونگی تعامل آنها را با زندگی جدید واکاوی می کند. روش:این مطالعه، رویکرد نظری و روش شناسی پدیدارشناسی را برای آشکار سازی و بازنمایی تجربه ی طلاق از نگاه زنان مطلّقه به کار گرفته و فرآیند آن را از زبان سوژه های مورد مطالعه روایت می کند. روش نمونه گیری در این مطالعه از نوع هدفمند با حداکثر تنوع بوده و با نمونه ای هدفمند از زنان مطلّقه ی شهر تهران بر اساس معیار اشباع نظری مصاحبه ی کیفی صورت گرفته است. یافته ها: مطابق یافته ها عوامل زمینه ساز طلاق در چهار محور کلی بسترهای اقتصادی، بسترهای فردی روان شناختی، بسترهای ارتباطی و بسترهای اجتماعی فرهنگی دسته بندی می شوند. پیامدهای طلاق برای زنان مطلّقه نیز در سه عنوان پیامدهای فردی، پیامدهای اقتصادی و پیامدهای اجتماعی بررسی شدند. نتیجه گیری:براساس تجربه زیسته زنان مطلّقه دو بستر کلان (اجتماعی/ فرهنگی و اقتصادی) از یک طرف و دو بستر میانی و خرد (فردی و تعاملی) از سوی دیگر زمینه های بروز طلاق می باشند. در بخش شیوه های سازگاری زنان مطلقه نیز دو راهبرد کلی زندگی با خانواده ی پدری و تشکیل زندگی مستقل مطرح شدند.