واکاوی بحران دولت و راهبردهای دستیابی به دولت آرمانی در سراج الملوک ابوبکر طرطوشی (د. 520 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
33 - 59
حوزه های تخصصی:
بخش مهمی از اندیشه سیاسی و مفاهیم نظری معطوف به «دولت»شناسی در تاریخ اندیشه اسلامی، در قالب سنت اندرزنامه نویسی بازتاب یافته است. سراج الملوک نوشته ابوبکر طرطوشی، نمونه ای از این آثار است که در دوره انحطاط خلافت اسماعیلی مذهب فاطمیان مصر یعنی نیمه اول قرن ششم هجری به رشته تحریر در آمده است. مسأله پژوهش حاضر ارائه نگرشی اندیشه شناختی از درک طرطوشی نسبت به بحران اضمحلال دولت، شناخت ماهیت دولت آرمانی و راه حل های رسیدن بدان است؛ به عبارت دیگر، پرسش اصلی ناظر به چگونگی دلیل یابی بحران سیاسی زمانه و ماهیت تجویزهای طرطوشی برای رسیدن به دولت آرمانی است. مدل مفهومی توماس اسپریگنز در فهم نظریه های سیاسی پایه مفهومی این پژوهش است و فرض حاصل از شناخت تاریخی زمانه و اندیشه سیاسی طرطوشی آن است که وی دوران اضمحلال خلافت فاطمیان را بحرانی سیاسی می دانست و اثر وی مراحل فهم اندیشه سیاسی در نظر اسپریگنز یعنی بحران شناسی، دلیل شناسی بحران، آرمان شناسی و راه حل شناسی معطوف به دولت را در بردارد. روش انجام این پژوهش مبتنی بر تحلیل محتوای سراج الملوک بوده است تا مؤثرترین کدهای برآمده از این اثر با محورهای مدل اسپریگنز تطبیق یابد. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که طرطوشی خواهان اصلاح دولت برای برون رفت از بحران و رسیدن به دولت آرمانی فضیلت گرا بوده است و با تکیه بر راهبرد اصلاح اخلاق فردی، عدالت محوری برای اصلاح ساختار قضایی و تنظیم روابط میان طبقات جامعه و ارتقای جایگاه مشورتی عالمان در دولت به منظور تضمینی برای بقای سلامت در نظام سیاسی، امید به تحقّق آن داشته است.