تنگنای ادراک ذات الهی در عرفان اسلامی و راه برون رفت از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
131 - 154
حوزه های تخصصی:
ذات الهی از نگاه عارفان «وجود لابشرط مقسمی» است که به سبب عدم تناهی و عدم تعیّنش، هیچ گونه ادراکی نمی پذیرد. پیامد ادراک ناپذیری ذات، حکم ناپذیری اوست که ازسوی عارفان تصریح شده است. نفی ادراک و حکم از ذات الهی با مشکلات مهمی روبه روست؛ مانند 1. پرستش ناپذیری ذات؛ 2. تقابل با متون دینیِ گویای ادراک؛ 3. تقابل با بایستگی برخی احکام مانند «موجودبودن». برخی عارفان برای رهایی از مشکلات یادشده ادراک اجمالی ذات را پذیرفته و برهان های ادراک ناپذیری را به ادراک تفصیلی منصرف ساختند. ادراک اجمالی از نگاه ایشان سه تفسیر مهم دارد که همگی می کوشند ادراک بی واسطه ذات را به گونه ای که متعلَّق ادراک، مستقیماً خود ذات باشد، توجیه کنند؛ اما برپایه عدم تناهی ذات، ادراک بی واسطه آن، حتی به گونه اجمالی نیز نارواست. این پژوهش با تقسیم ادراک به «بی واسطه» و «باواسطه»، چنین معتقد است: تحلیل فیض منبسط و مقام احدیت، و کشف نیاز آن ها به حقیقتی ورای خویش، گونه ای ادراک باواسطه از ذات به دست می دهد که در قالب مفهوم های اشاره کننده گزارش می شود. متعلَّق این ادراک، خود ذات نیست؛ تا از سوی برهان های ادراک ناپذیری نفی شود. متعلق این ادراک، برون نمایی ای است که فیض منبسط و مقام احدیت، نسبت به ماورای خویش (ذات الهی) دارند؛ این برون نمایی به مثابه ادراک باواسطه ذات قلمداد می شود.