مطالب مرتبط با کلیدواژه

گفتمان پسامدرن


۱.

تحول تفکر سیاسی در گفتمان پسامدرن

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۰۶ تعداد دانلود : ۷۱۲
گفتمان سیاسی پسامدرن، کار خود را با نقد مدرنیته سیاسی آغاز می کند. مدرنیته سیاسی بدنبال یافتن مبنای استوار و بدیهی برای مفاهیم سیاسی مدرن بود و سرانجام آن مبنا را در شناخت شناسی عقل باورانه و جهان شمول روشنگری یافت. اتصال مفاهیم سیاسی مدرن با شناخت شناسی روشنگری باعث شد تا به نام عقلانیت برداشتی یگانه و عام از این مفاهیم به وجود بیاید. حاصل این کار طرد (دیگرانی) بود که خارج از چارچوب این مفاهیم قرار داشتند، از اینرو به طرد و حاشیه سازی (تفاوت ها) منجر شد. اشتباه عمده سیاست مدرن در این نکته نهفته است که برای مفاهیم سیاسی، جستجوی شالوده ها و مبانی بدیهی است و دست آخر آن شالوده ها را در شناخت شناسی عقل باورانه و جهان شمول گرای روشنگری یافت. همین مسئله دلیلی شد تا برای هریک از مفاهیم سیاست مدرن (مثل آزادی، حقوق بشر، عدالت) تنها یک تعریف علمی و صادق وجود داشته باشد. گفتمان سیاسی پسامدرن، در مقابل با نفی هرگونه ذات گرایی و مبنا انگاری رو به سوی مسئولیت طلبی نسبت به دیگری و گسترش افق های برابر طلبی دارد. در حوزه سیاسی، گفتمان پسامدرن، منادی گذار از فراروایت های سیاسی مثل، ایدئولوژی هایی همچون مارکسیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مکاتب سیاسی است که ادعای رهایی سازی، سعادت و خوشبختی انسان را دارند.
۲.

مدرن گرایی و پسامدرن گرایی در مواجهه با مسأله هویت و غیریت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه مدرن گفتمان پسامدرن هویت غیریت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۷ تعداد دانلود : ۱۸۷
فلسفه مدرن، اجمالاً، برنامه و دستگاه جامع معرفتی است که براساس آن تمام عالم هستی توسط بشر به تنهایی فهمیدنی و شناختنی است. در مرکز ثقل این دستگاه هویت معرفتی شخص یا ذهن عامل معرفت قرار دارد. فیلسوفان مدرن اعتبار دستگاه معرفتی و نیز وحدت آن را مرهون هویت معرفتی عامل معرفت می دانند. دکارت خودآگاهی ذهن خودبنیاد از خودش به عنوان یک عامل معرفتی خودآگاه را مبنای تمام معرفت ها، شامل مابعد الطبیعی، طبیعی و غیر آن می دانست. پسامدرن گرایی، درمقابل، گفتمانی فلسفی دربرابر هویت معرفتی و دستگاه معرفتی خودبنیاد مدرن است. تلاش فیلسوفان پسامدرن بر آن است تا با استفاده از مفهوم «غیریت» و نیز ارتباط دادن آن با چند اندیشه غیرمعرفتی دیگر، مثل «میل»، «اراده» و «مسئولیت»، گفتمان فلسفی و متفاوت را پی ریزی نمایند. ازنگاه این مقاله، نه نظریه «هویت» و اندیشه های معرفتی پیوست آن، و نه مفهوم «غیریت» و اندیشه های عمل شناختی همراه آن نمی توانند مستقل از یک دیگر یک دستگاه معرفتی خودبنیاد یا یک گفتمان فلسفی غیرمعرفتی مسلط را پی ریزی و شکل دهند.