مطالب مرتبط با کلیدواژه

الله وردی خان


۱.

فرمانروایی امام قلی خان در فارس و نقش وی در اخراج پرتغالیها

کلیدواژه‌ها: امام قلی خان الله وردی خان شاه عباس اول شاه صفی پرتغال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۷ تعداد دانلود : ۳۴۲
یکی از مردان بزرگ و ارزنده تاریخ ایران امام قلی خان، فرزند الله وردی خان، در سال 1022 ق / 1613 م، به جای پدر، امیرالامرای کل فارس شد.اوابتدادر لاروسپس به جای پدرفارس فرمانداری کرد، چنانکه سراسر خاک فارس و کهگیلویه و لارستان و بنادر جنوب، از بندر جاسک تا شط العرب و تمام جزیره های خلیج فارس در قلمرو حکومت او قرار گرفت.شاه عباس اول به امام قلی خان به اندازه ای بود که در تمام دوران حکمرانی خود، هرگز به فارس نرفت و امام قلی خان همواره در نهایت اقتدار در قلمرو تحت حکومت خود فرمانروایی می کرد.حضور درخشان وی در تاریخ به لحاظ فتح جزیره هرمز و اخراج پرتغالیها در سال 1031 ق / 1622 م، از سواحل جنوب ایران می باشد، که خصمانه در مقابل بیگانگان و عوامل آنها با همه قدرت و سیاستشان قد علم نمود. سپهسالار نامی ایران، امام قلی خان در عمران و آبادی و آثار نیکو و بناهای بسیار در قلمرو حکمرانی خود خصوصاً شیراز، که پاره ای از آنها هنوز باقی است کوشا بود.
۲.

یاران نزدیک الله وردی خان؛ نمونه ای از شبکه نیروهای وفادار و پشتیبان در ایران عصر صفوی

کلیدواژه‌ها: ایران در عصر صفویه قفقازی ها گرجیان یاران نزدیک غلام تاجیک ترک الله وردی خان شبکه نیروهای وفادار و پشتیبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۲۹۴
مطالعات اندکی به بررسی تاریخچه خاندان های ویژه و نخبه صفویان (به خصوص در میان اقشار مختلف غلامان) در دوره پادشاهی شاه عباس اول (995-1038 ه .ق / 1587 -1629 م) و پس از آن پرداخته اند. به منظور پر نمودن این خلأ تحقیقاتی، مطالعه حاضر به منظور بررسی اقدامات الله وردی خان، یکی از مشهورترین سرداران قفقازی در آن زمان، و همچنین شبکه های نیروهای وفادار و یاران نزدیک وی، از اطلاعات جدید منتشر شده در جلد سوم کتاب افضل التواریخ بهره جسته است. این مطالعه به ترتیب به بررسی حیات الله وردی خان، میکاییل بیگ، بیگ وردی بیگ گرجی، تیمور بیگ اوغلو، ابوالقاسم بیگ تبریزی و مظفر بیگ کشور اوغلو پرداخته است. این افراد تأثیر شگرف ریشه های اجتماعی و تاریخی خاندان خویش و نیز اهمیت انعطاف پذیری اجتماعی در مدیریت وظایف خود را به نمایش گذاشته اند. ممکن است این طور به نظر برسد که این دو نکته در ابتدا با یکدیگر در تضاد می باشند، اما نکته اول ثبات و تعادل قدرت را به فرآیند تشکیل یک طبقه درباری جدید (دستور حکومتی جدید) افزوده، در حالی که نکته دوم به بهبود نهادهای حاکمیتی در حال تحول (موقتی) می پرازد. این تغییرات و همچنین انسجام قدرت در این خاندان نخبه را می توان به عنوان یکی از نکات برجسته در حیات سیاسی ایران در قرن هفدهم میلادی قلمداد نمود.