مطالب مرتبط با کلیدواژه

داوری ارزشی


۱.

درآمدی بر دلالت های اجتماعی نظریه فطرت؛ با تأکید بر مسئله قانونمندی اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قانونمندی اجتماعی فطرت نظام ارزشی داوری ارزشی اشتراک جوامع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۳۳۵
علوم اجتماعی بر پایه برخی مبانی معرفتی سازمان می گیرد که انسان شناسی نقش محوری در آن دارد. ازاین رو، فطرت به عنوان دال مرکزی انسان شناسی، در این دانش اهمیت دوچندان پیدا می کند. شناخت فطرت و بازتاب های آن، در حوزه های گوناگون علم اجتماعی، می تواند در کسب شناخت اجتماعی راهگشا باشد. این نوشتار، بازتاب فطرت را در مقوله قانونمندی اجتماعی و لوازم آن، به عنوان یکی از مسائل مهم علوم اجتماعی بازخوانی می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که بر اساس فطرت، چگونه می توان قانونمندی اجتماعی و لوازم آن را در علم اجتماعی تحلیل نمود؟ این مسئله، با روش تحلیلی منطقی پیگیری شده و بر اساس روش شناسی بنیادین، رابطه نظریه فطرت و دلالت های نظری آن، در علم اجتماعی تبیین گردیده و نشان داده شده که بر اساس فطرت، می توان اشتراک جوامع و فرهنگ های مختلف، در قانونمندی اجتماعی را اثبات نمود، همچنین امکان ارائه الگوی نظری واحد در تبیین پدیده های اجتماعی و ارائه نظام ارزشی جهانی و نیز امکان داوری ارزشی بین فرهنگ های مختلف را تبیین کرد.
۲.

«گزینش نظریه» از دیدگاه تامس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گزینش نظریه داوری ارزشی عینیت عقلانیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۴ تعداد دانلود : ۶۹۱
این مقاله در پی تبیین و ارزیابی دیدگاه تامس کوهن درباره گزینش نظریه در علوم طبیعی است. فیلسوفان علم براساس تمایز دوتایی مقام کشف/ مقام توجیه بر آن بودند که چون فرایند کشف نظریه قاعده مند نیست، فرایند گزینش نظریه که مقام توجیه است ناگزیر باید قاعده مند باشد؛ وگرنه عینیت و عقلانیت علم از کف می رود. اما تامس کوهن دلیل می آورد که فرایند گزینش نیز چندان قاعده مند نیست؛ چون ملاک های مشترک گزینش از قبیل دقت، دامنه، سازگاری، سادگی و باروری، کارکرد قاعده های دقیق و سازگار و بسنده ای را ندارند تا همچون برهان، گزینش واحدی را الزام کنند. کارکرد ملاک های گزینش مانند ارزش هاست که اگرچه بر گزینش تأثیر دارند، اما آن را یکسره تعیّن نمی بخشند. وانگهی ارزش ها به مداخله عوامل وابسته به زندگی و منش دانشمند راه می دهند و امکان اختلاف نظر میان دانشمندان را گشوده می دارند. آیا کوهن بدین سان آخرین پایگاه عینیت و عقلانیت علم را ویران نمی کند؟ آیا او نسبی انگار یا ستاینده نابخردانگی است؟ کوهن هرگز چنین اتهام هایی را نپذیرفت.