مطالب مرتبط با کلیدواژه

رساله منطقی - فلسفی


۱.

دو سویه ناسازگار در فلسفه ویتگنشتاین با نظر به رساله منطقی- فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ویتگنشتاین رساله منطقی - فلسفی خوانش درمانی خوانش متعارف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۳۸۳
آنچه فهم فلسفه ویتگنشتاین را دشوار می کند، ناسازگاری رویکردهای سلبی و ایجابی اوست. مراد از رویکرد سلبی، نگرش ضدفلسفی ویتگنشتاین است؛ اینکه فلسفه نباید با نظریه پردازی و استناد به آموزه های متافیزیکی به پالایش زبان بپردازد، هدف آن نباید جز روشن گری و توصیف محض باشد و سرانجامِ آن نیز نباید شماری از گزاره های فلسفی باشد. مراد از رویکرد ایجابیِ ویتگنشتاین درباره فلسفه هر موضع فلسفیِ معناداری، ولو حداقلی، است که رویکرد ضدفلسفی ویتگنشتاین آن را مجاز نمی داند. مسئله اصلی این است که چگونه فلسفه مطلوب ویتگنشتاین می تواند به توصیف یا روشن گری زبان بپردازد؛ درحالی که شدیداً در قید مواضع ضدفلسفی است. این نوشتار می کوشد با تحلیل رساله منطقی - فلسفی ناسازگاری یادشده را ارزیابی کند (هرچند نتایج این تحلیل تنها به مواضع ویتگنشتاین متقدم محدود نمی شود)؛ سپس خوانش هایی را بررسی کند که برای برون رفت از این ناسازگاری تدبیری اندیشیده اند و سرانجام نشان دهد چرا به نظر نمی رسد این ناسازگاری رفع شدنی باشد.
۲.

آیا می توان درباره نفس استعلایی حکم اخلاقی صادر کرد؟ معضل اخلاق در رساله منطقی- فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رساله منطقی - فلسفی اخلاق نفس مابعدالطبیعی بکستروم مگینیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۴۱۰
ویتگنشتاین در صفحات پایانی رساله منطقی-فلسفی به موضوع اخلاق می پردازد. وی در رساله و دفترچه یادداشت ها می کوشد با فروکاهش مفهوم خوبی به مفهوم خوش کامی و سپس با تعریف خوش کامی به هماهنگی با جهان و پذیرش آن در کلیتش تصویری از «موضوع» اخلاق به دست دهد. در رساله، ویتگنشتاین نفس در معنای تجربی اش را از نفس در معنای مابعدالطبیعی اش جدا می کند؛ از این دو تنها نفس تجربی با جهان در رابطه علّی است. پس از این گام وی نفس تجربی مورد پژوهش روانشناسی و کنش هایش را از بحث اخلاق کنار می گذارد. به نظر ویتگنشتاین اراده نفس مابعدالطبیعی و رویکردش به جهان (پذیرفتن یا رد جهان) یگانه موضوع موجه برای حکم اخلاقی است. استدلال خواهم کرد که چنین راهبردی به معضل بزرگی دچار است: ذهن تنها زمانی می تواند رویکرد پذیرش/ ناپذیرفتن را به جهان اتخاذ کند و از این راه موضوع حکم اخلاقی واقع شود که در ارتباطی علّی با جهان باشد. حال مشکل در آن است که ذهن مابعدالطبیعی ای که یکسر مستقل از جهان است نمی تواند آن را بپذیرد یا رد کند. در پایان با اشاره به آرای مگینیس (2002) و بکستروم (2018) نشان خواهم داد که چگونه این معضل مفسران رساله را نیز سردرگم کرده است.