تحلیل روایی دو داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ از سیمین دانشور و زن زیادی از جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظرگاه روایی به عنوان الگوی نقادانة زبان شناختی- روایی، زمینة تحلیل گفتمان روایی را از طریق نحوة عرضه داشت گفتار درمتون ادبی به دست می دهد. در این راستا دو داستان کوتاه به کی سلام کنم ؟از سیمین دانشور و زن زیادیاز جلال آل احمد اگرچه به دلیل مشابهت ظاهری در بهره مندی از راوی اول شخص، انتظار مواجهه با نظرگاه روایی یکسان را برای مخاطب به وجود می آورد؛ اما سازوکارهای زبانی- روایی متفاوت درون داستان ها به همراه متعلق بودن نویسندگان به دو نوع گفتمان متفاوت تکنیک محور و متعهد ادبیات معاصر ایران و جنسیت متفاوت آنان، بستر مناسبی برای تحلیل مقایسه نظرگاه روایی در دو داستان به وجود آورده است. به این منظور هر دوداستان با توجه به الگوهای زبان شناختی- روایی، در دو سطح اجزا و نحو کلام برسی و این نتیجه حاصل شده است که در داستان به کی سلام کنم ؟خلاف داستان زن زیادیبرای پیشبرد روایت از زمان افعال حال، عدم وجهیت منفی در سطح اجزای کلام، نظرگاه اول شخص مثبت قهرمان و کانون سازی درونی حاصل از آن استفاده شده و همچنین از کلام گسسته بهره برده است که این مشخصه ازجمله عوامل موفقیت دانشور درکانون سازی درونی درسطح نحو کلام تلقی می شود. این درحالی است که در داستان زن زیادیکه از افعال گذشته ساده و بعید، وجهیت منفی به همراه بسامد بسیار پرسش های بلاغی وجملات طولانی با سیری منطقی استفاده می شود، مشخصه هایی وجود دارد که میان این داستان و به کی سلام کنم؟ فاصله ایجاد می کند، تا آنجا که از پسِ شخصیت زن که راوی درون داستانی نیز است، صدای آل احمد شنیده می شود و باوجود تلاش آل احمد، نظرگاه درونی حاصل از آن منفی و بیرونی به نظر می رسد . همچنین حضور دو راوی درونی و بیرونی درنهایت به دو نوع مؤلف پنهان و گفتمان غالب حاصل از آن انجامیده است.