بررسی تحلیلی نسبت اقتصاد مقاومتی با نظام اقتصادی اسلام به عنوان گره اصلی در عدم پیشرفت اجرایی سیاست های ابلاغی رهبر معظم انقلاب
حوزه های تخصصی:
نسبت اقتصاد مقاومتی و نظام اقتصادی اسلام یکی از تعیین کننده ترین مؤلفه هایی است که جهت گیری اصلی را در اجرای اقتصاد مقاومتی مشخص می کنند. پس از گذشت سال ها از مطرح شدن اقتصاد مقاومتی در ادبیات حکمرانی انقلاب اسلامی، وجود تلقی های متفاوت از این نسبت در بین اقتصاددانان و متصدیان اجرایی اقتصاد کشور بسترساز بروز ناهماهنگی هایی در عرصه عمل شده است که به نظر می رسد یکی از مهم ترین موانع پیش رو در پیشرفت اجرایی سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی شمرده می شود. آنچه در این باره باید پاسخ داده شود این است که اقتصاد مقاومتی از دو حیث «خواستگاه» و «ظرف اجرایی» چه نسبتی با نظام اقتصادی اسلام دارد؟ و اساساً این که سیاست های کلی ابلاغی به وسیله رهبر معظم انقلاب در چارچوب یک نظام اقتصادی خاص پی گیری بشود چه اثرهایی بر اجرای آن خواهد داشت؟ مقاله پیش رو با بهره مندی از روش اسنادی – کتابخانه ای به عنوان یکی از روش های معتبر در مطالعات انسانی، با محور قراردادن تعریفی که رهبری در مقدمه سیاست های ابلاغی از این نسبت می کنند ضمن بررسی انتقادی آرای موجود در این باره و نیز نگاهی به ویژگی های مفهوم هایی مانند: اقتصاد مقاومتی، مقاومت اقتصادی، نظام اقتصادی اسلام و ... در اندیشه معظم له به این نتیجه می رسد که خواستگاه اصلی مفهوم مقاومت اقتصادی به عنوان یکی از ویژگی های اصلی نظام اقتصادی اسلام، آموزه های اسلامی است؛ بنابراین بهترین ظرف اجرایی برای آن نیز همین نظام خواهد بود. اگر این سیاست ها در بستر نظام اقتصادی اسلام و با رویکردهایی مانند اتکا به دانش و فناوری، عدالت بنیانی، درون زایی، برون گرایی و ... که مقام معظم رهبری برای آن بر شمرده اند پی گیری نشوند، هیچ تضمینی برای دست یابی به هدف های تعیین شده برای آن وجود نخواهد شد. گِره پدید آمده در پیشرفت عملی اقتصاد مقاومتی نیز ناشی از غفلت در همین موضوع است.