تبیین نقش رهبری اصیل در فراموشی سازمانی هدفمند با توجه به نقش میانجی توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طی دهه گذشته، شرکت ها به شکل فزاینده ای به ارزش مدیریت دانش جهت کسب مزیت رقابتی پی برده اند. دو بعد عمده مدیریت دانش عبارتند از یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی. علی رغم تحقیقات بسیار زیادی که در زمینه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی انجام گرفته است، تاکنون در زمینه فراموشی سازمانی و مدیریت آن مطالعه و بررسی زیادی انجام نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری اصیل در فراموشی سازمانی هدفمند با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی می باشد. روش تحقیق توصیفی- همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی استان سیستان و بلوچستان است که از میان آن ها تعداد 165 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رهبری اصیل آولیو و همکاران (2007)، فراموشی سازمانی دی هالن و همکاران (2004) و توانمندسازی روانشناختی وتن و کمرون (1995) می باشد. در این پژوهش از آزمون های همبستگی، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده و داده ها از طریق نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که رهبری اصیل هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر فراموشی سازمانی هدفمند تأثیرگذار است و توانمندسازی روانشناختی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین رهبری اصیل و فراموشی سازمانی هدفمند به طور نسبی اثرگذار است. هم چنین نتایج تأثیر مثبت توانمندسازی روانشناختی بر فراموشی سازمانی هدفمند را نشان داد.