نقش عقل و اعتقادات شخصی در تعبیر و تفسیر تجربه ی دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان، با توجه به ساختار وجودی خود، که در آن جنبهای از خاک و جنبهای از خدا را با هم دارد این قوه را داراست که بتواند، به طور مستقیم و بدون نیاز به هیچ واسطهای، با خدای خود نوعی ارتباط معنوی داشته باشد. این ارتباط در حقیقت بین «خدا» و «خود» انسان به وقوع میپیوندد و نیازی به «غیر» نیست، اما گاهی مقدماتی لازم است تا این ارتباط مستقیم برقرار شود. دیدن چیزی یا انجام دادن عملی، که نوعی «تجربه» به حساب میآید، میتواند مقدمهای برای یاد خدا و برقراری
ارتباط معنوی با او باشد. هر تجربهای که در آن به نحوی از انحاء ارتباطی با خدا ایجاد شود، یعنی احساسی، ادراکی، شناختی، و یا آگاهیای از حضور خدا به انسان دست دهد، آن را «تجربهی دینی» مینامند. و چون شناخت خدا، با توجه به قدرت عقل و نوع دین در انسانهای مختلف، متفاوت است، لذا میتوان گفت که عقل و اعتقادات شخصی نقش مهمی در تعبیر و تفسیر تجربهی دینی ایفا میکنند. آغاز نظریهی تجربهی دینی در اروپا بوده که بر اساس اعتقادات مسیحیت و طرز تفکر دانشمندان مسیحی صورت گرفته است.
در این مقاله تلاش شده ریشه و علل پیدایش این نظریه و طرز تفکری که در مورد ماهیت آن در غرب وجود داشته و دارد مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش نشان میدهد که ماهیت تجربهی دینی هنوز در میان پژوهشگران غربی مورد منازعه است و نظریات در این زمینه مختلف و گاهی متناقض میباشند. ضمناً در یک بررسی تطبیقی، نکاتی از متون اسلامی و عرفان اسلامی نیز در ارتباط با ماهیت «تجربهی دینی» ارائه گردیده است.