حسین سیف الدینی

حسین سیف الدینی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی بازتاب ادراک ژئوپلیتیکی بر قلمرومندی کشور ها(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۴
توجه به عوامل علی، زمینه ای و تاریخی در تحلیل رفتار و کُنش کشورها در سال های اخیر افزایش پیداکرده و ادبیات رویکرد ادراکی برای فهم منطق تحولات و سیاست حکومت ها گسترش یافته است. در رویکرد ادراکی فرض بر این است که بازیگر ژئوپلیتیکی در میدانی از مقتضیات استراتژیک -که به عنوان میراثی نهادی به ارث برده است- عمل می کند و همواره محدودیت و شرایط هویتی خاص خود را دارد؛ اما در حوزه ژئوپلیتیک نظریه جامعی که بتواند علل و عوامل ادراکی و نقش تأثیرگذار آن ها در کنش و سیاست ها را بازتاب دهد، غایب است. ازاین رو پژوهش حاضر طرح اولیه ای از یک نظریه جدید با عنوان ادراک ژئوپلیتیکی است که می تواند بازتاب این تأثیرات را در رفتار بازیگران مورد ارزیابی کیفی قرار دهد. همواره چرخه ای از عوامل تأثیرگذار در جوامع وجود دارند که در رفتار کشورها مؤثرند. پاره ای از تجربه های جمعی (مانند جنگ ، اشغال نظامی، تجزیه، قتل عام، معاهدات مهم) به حافظه جمعی شکل می دهند و از طریق مکانیسم های انتقال نسلی، ماندگار شده و به مرور در ارتباط با قلمرو سرزمین، معنادار شده و بخشی از ملزومات بقاء یا امر ملّی فرض می شوند. در مرحله بعدی «کشورها» در ارتباط با این عناصر به مرحله هویت یابی ژئوپلیتیکی می رسند و در ارتباط با سرزمین، نظام بین الملل و سایر ملّت ها به «من و دیگری» شکل می دهند. این مسیر در مرحله نهایی تکوین خود به شکل گیری ظرف ادراکی یا ادراک ژئوپلیتیکی منجر می شود. جوامع و کشورها از طریق ادراک ژئوپلیتیکیِ خود به پدیده های بیرونی در نسبت با جغرافیای سیاسی شان معنا می دهند که این معنادهی محصول مکان (جغرافیا) و زمان (تاریخ) است؛ بنابراین از طریق کشف شکل گیری روند تکوین این ادراک می توان دست کم بخشی از کُنش ها را معنایابی کرد. به ویژه که با بازگشت ناسیونالیسم به عرصه روابط بین الملل و طولانی شدن روند گذار ژئوپلیتیکی از دوقطبی به نظم جدید، قدرت های متوسط منطقه ای سعی دارند از طریق افزایش نفوذ قلمرو و تعمیق عمقِ استراتژیک خود، سهم بیشتری در نظمِ آینده داشته باشند. فایده دیگر چنین رویکردی، پیش بینی کنش های آینده حکومت نیز هست. این پژوهش از نوع بنیادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی از طریق تحلیل محتوای کیفی داده های تجربی به این مهم می پردازد و شیوه گردآوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای است.
۲.

تبیین رابطه مدیریت محلی با ساختار سطح ملّی در دولت های متمرکز: مطالعه موردی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۱۸۱
سازمان دهی سیاسی فضا در جهان امروز اهمیت زیادی پیدا کرده است. در سطح تقسیمات کشوری و تفویض اختیار به مناطق به دلیل اقتضائات دیوانی و سیاسی، حکومت ها ناچار از سازمان دهی های جدیدتر با توجه به شرایط خود شده اند. درنتیجه این تحولات به تدریج ساختارهای جدیدی برای مدیریت فضا شکل گرفت که این ساختارها کنش های انسانی را ساماندهی می کنند. بر این اساس طیفی گسترده از کشورهای با اختیارات گسترده محلی تا کشورهای متمرکز بسیط با فقدان اختیارات محلی شکل گرفته اند. در ترکیه همه سطوح مدیریت محلی و ناحیه ای و تفویض اختیار به نهادهای عمومی غیردولتی در پرتو اصل تلقی واحد از دولت ملت قابل تحلیل است و در صورت تعارض بین اختیارات و صلاحیت های اداری اصل سوم و صدوبیست و سوم بر سایر اصول رجحان خواهد داشت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه ترکیه در دو دهه قبل، اصلاحات زیادی درزمینه ی مدیریت های محلی براساس استانداردهای اروپا انجام داد اما با ناامیدی این کشور از ورود به اتحادیه اروپا، مجدداً نظام متمرکز تقویت شده است. «نظام کنترل دولت مرکزی» بر مدیریت های محلی ماهیت چندلایه دارد و نهادهای محلی توسط نهادهای ملّی به طرق مختلف محدود و کنترل می شوند.
۳.

بررسی علّت وجودی جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۱۷۷
کشورها برای تأسیس، بقا و استمرار نیازمند علت هستند که در جغرافیای سیاسی از آن با عنوان علت وجودی کشور یاد می شود. علت وجودی یک کشور پاسخی مستقیم به این پرسش است که چرا باید یک کشور به عنوان دولتی مستقل وجود داشته باشد. علت وجودی برخی از کشورها خودانگیخته و داخلی است و برخی دیگر براساس سیاست های استعماری و یا تجزیه امپراتوری های بزرگ به دولت ملت های کوچک به وجود آمده اند. با فروپاشی اتحاد شوروی کشوری به نام جمهوری آذربایجان در جنوب قفقاز و همسایگی ایران ظهور کرد. این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که علت وجودی این کشور تازه تأسیس چیست؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری داده های مطالعات کتابخانه ای است. فرضیه اصلی این مقاله بر این گزاره مبتنی است که تضادهای فرهنگی و ژئوپلیتیک بین دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان ناشی از تضاد در علت وجودی است. یافته های موجود نشان می دهد که این تضاد موجب شده است که به رغم روابط خوب دیپلماتیک، روابط، خصلت شکنندگی پیدا کرده اند. به طوری که با هر حادثه ای متزلزل شود. بخش بزرگی از این بی اعتمادی در لایه های عمیق نظریه علت وجودی کشور آذربایجان نهفته است.
۴.

درآمدی بر زمینه های مارکسیستیِ طرح «مسأله ملی» در ایران 1358-1300(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۱۶۳
قومیت گرایی از پدیده های سیاسی عصر جدید است که پس از فروپاشی شوروی و روند شتاب زده ی جهانی شدن و ظهور گفتارهای پست مدرن، ابعاد وسیعی یافته است. قومیت گرایی در گذشته به صورت یک گفتمان حاشیه ای، فاقد مبانی فکری اصیل و تاریخی بود و همواره سوار بر ایدئولوژی های سیاسی دیگر به میدان سیاست می آمد. این پدیده ابتدا براساس گفتارهای چپ مارکسیستی و به تقلید از تئوری های لنین، رواج پیدا کرد. حزب کمونیست ایران در اواسط دهه ی 1920 میلادی نخستین بار به این مسأله توجه کرد. سپس احزاب توده، فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان و سایر سازما ن های چپ گرا تا بهمن 1358 زمینه های نظری متنوعی را در این حیطه باب کردند. این تحقیق می کوشد تا ریشه های فکری قومیت گرایی را در بسترهای فکری اولیه آن، یعنی بستر مارکسیسم لنینیسم، موشکافی کرده و نشان دهد که گفتمان قومیت در ایران تا اندازه زیادی متأثر از گفتارهای چپ است. روش تحقیقِ این مقاله توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای است. مفروض اصلی این مقاله بر این گزاره مبتنی است که گفتمان قومیت، میراث دار بخشی از گفتمان مارکسیسم لنینسم است که با عنوان «مسأله ملی» در ادبیات سیاسی چپ مطرح و این میراث به واسطه ی احزاب و سازمان های چپ به این جریان فکری سیاسی منتقل شد.
۵.

بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و دولت داری عصر نادرشاه افشار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۱۹۲
مهم ترین ویژگی و وجه ممیزه تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار تاریخی آن در ادوار مختلف است. تمدن های باستانی مختلفی از آغاز تاریخ تا به امروز وجود داشته اند؛ اما کم تر تمدنی را می توان سراغ داشت که به زندگی و پویایی خود از هزاران سال پیش تاکنون ادامه داده باشد. تمدن یونان با تمام عظمت و اهمیت، تنها محدود به یک دوره باستانی شد و سپس از بین رفت و درنهایت به بخشی از امپراتوری های دیگر تبدیل شد؛ اما تمدن ایرانی با ماهیت آریایی خود در هر دوره به نحوی زندگی خود را ادامه داده است و به رغم این که دستخوش تغییراتی شده اما همچنان هسته سخت خود را حفظ کرده است. یکی از دلایل این استمرار تاریخی، سنت دیوانی و دولت مداری در ایران بود که همواره از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بخش مهمی از ایده ایرانشهری را تشکیل می داد. در این نوشتار به چگونگی استمرار ایده ایرانشهر در دوره نادری و با تمرکز بر تاریخ نگاری درباری خواهیم پرداخت. بررسی تاریخ درباری با این فرض مورد تأکید است که به نظر می رسد این دست از نوشته ها، به اراده و سلیقه پادشاه و جریان اصلی قدرت نزدیک تر بوده اند. پژوهش حاضر با ماهیت بنیادی و روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ دهد که چه تصوری از ایده ایرانشهری در عصر نادرشاه وجود داشت. نتایج نشان می دهد که اندیشه ایرانشهری در ساحت نظر پررنگ بود اما در عمل و حوزه دولتداری و اداره رگه های کمرنگی از آن دیده می شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان