توران طولابی

توران طولابی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

بازنمایی اسطورۀ ضحاک در ادبیات انتقادی عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ایران ترجمه شمس الدین سامی ضحّاک عثمانی کاوه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۶
مضامین اسطوره ای یکی از مؤلفه های فرهنگ باستانی ایران است که از رهگذر ادبیات منظوم و منثور، به فرهنگ های پیرامونی راه یافته است. این تأثیرگذاری گاه تا دوره معاصر دوام یافته که نمایشنامه نگاری عثمانی در سده سیزدهم/ نوزدهم یکی از جلوه های آن است. شمس الدین سامی فراشری، ادیب و اندیشه ور منتقدی بود که با الهام از اسطوره ضحاک و در قالب نمایشنامه «کاوه»، به نقد نظام سیاسی عثمانی برخاست. نمایشنامه یادشده در آستانه انقلاب مشروطه ایران به فارسی ترجمه شد و «ضحاک» نام گرفت. در پژوهش حاضر بررسی محتوای این نمایشنامه و ترجمه فارسی آن به مثابه یک متن ادبی مدنظر قرار دارد و کوشش می شود با الهام از نوتاریخ گرایی به عنوان یک رهیافت روش شناسی متناسب، پیوند بازآرایی محتوایی اسطوره کاوه با کارکرد انتقادی آن در دو بافتار سیاسی- فرهنگی متمایز ایران و عثمانی تبیین شود. بررسی زمینه تاریخی نگارش کاوه در عثمانی و ترجمه آن در ایران از هم نوایی سپهر گفتمانی هر دو محیط سیاسی با این درون مایه اسطوره ای حکایت دارد؛ در هر دو بستر، خودکامگی آماج نقد بوده و مؤلف و مترجم برای این منظور درون مایه اسطوره یادشده را مناسب یافته اند. البته وجه تمایزی نیز می توان تشخیص داد؛ سامی روایت خود را بر بازآرایی چهره کاوه متمرکز کرده، حال آنکه مترجم در واکنش به استبداد قاجاری، خوانش متفاوتی از اسطوره مذکور بر محور شخصیت ضحاک عرضه نموده است. مترجم نمایشنامه را با نام ضحاک عرضه کرده تا نشان دهد این دو بستر به رغم اشتراکات فرهنگی و تجربه های تاریخی مشابه تفاوت های آشکار و در نتیجه مسیر متفاوتی در پیش دارند. بُعد دیگر نمایشنامه ناظر بر تجلی مسئله عدالت و مصائب اجتماعی است که در روایت زندگی کاوه بازتاب یافته و با واقعیت های زندگی روزمره ایرانِ این روزگار همخوانی دارد.
۲۲.

بازتاب تحول گفتمان آموزش در آینه نمایش نامه نویسی تجددگرا (۱۲۸۵- ۱۳۲۰ ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تجدد پهلوی نمایش نامه بنیان آموزشگاه اکابر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
تغییر و اصلاح نظام آموزشی دغدغه محوری طیفی از اندیشوران متجدد دوره متقدم پهلوی بود که به مثابه یک گفتمان تجددگرا در سپهر فرهنگی این روزگار جلوه یافت. نمایش نامه یکی از ابزارهای بیان این دغدغه ها بود که به مثابه یک گونه نوشتاری جدید قابلیت بیان مفاهیم نو را در قالبی محاوره ای و داستان وار داشت. در پژوهش حاضر ضمن واکاوی محتوای نمایش نامه های مشروطه و دوره متقدم پهلوی کوشش شده است تا ذهنیت بخشی از نخبگان تجددگرا در پیوند با امر آموزش و نسبت آن با توسعه فرهنگی کشور بررسی شود. بررسی تحلیلی محتوای این نمایش نامه ها از یک تحول در گفتمان آموزش حکایت دارد؛ تحولی که می توان آن را جلوه ای از تجددگرایی تفسیر کرد. نقد نگرش سنتی و عرضه مضامین تازه، مفهوم پردازی نوآیین از «وطن»، پافشاری بر ضرورت آموزش همگانی ازجمله برای بزرگ سالان و تأکید بر تربیت جسم دوشادوش آموزش بازتابی از این تحول گفتمانی است. همچنین تغییر رویکرد نمایش نامه نویسی دوره پهلوی در مقایسه با دوره مشروطه تابعی از شرایط سیاسی زمانه بود که با سیاست های دولت پهلوی در زمینه نوسازی همنوایی داشت. افزون بر این، تمرکز ویژه بر مفهوم آینده بهتر برای «وطن» در این نمایش نامه ها را می توان بازتابی از گفتمان ناسیونالیسم دوره پهلوی دانست که ناظر بر اهمیت آموزش به مثابه دهلیزی برای گذار به یک کشور توسعه یافته و پیشرفته در تلقی تجددگرایان این عصر بود.
۲۳.

مدارس دخترانه در آینه نقد نوگرایان فرهنگی دوره مشروطه(1324-1342ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشروطه تجدد زنان مدرسه آموزش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۳۱
مواجهه ایرانیان با گفتمان تجدد و دغدغه گذار به وضعیت مدرن در اواخر دوره قاجاریه زمینه دگرگونی در گفتمان سنتی و طرح مسئله آموزش زنان را فراهم کرد. متجددان فرهنگی آموزش زنان به سبک نوین را لازمه نیل به تغییر می دانستند. تأسیس مدارس جدید در مقابل مکتب خانه های سنتی واکنشی به این امر بود. بنابراین فعالان فرهنگی عصر مشروطه کوشیدند تا ضمن تلاش برای دستیابی زنان به حق آموزش به تأسیس مدارس دختران اقدام کنند. اما تأسیس مدارس جدید نقطه پایان این تکاپو نبود و انتقاد برخی از این متجددان فرهنگی به شالوده های این مدارس را برانگیخت. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا نگاه آسیب شناسانه این متجددان فرهنگی به سازوکار حاکم بر این مدارس بررسی شود. پژوهش حاضر بر دو محور استوار است؛ در گام نخست انتقادات حامیان آموزش زنان به دولت، وزارت معارف و متولیان امر آموزش مطرح می شود. به باور آنان در این زمینه مسائل بنیادی ازجمله همراهی نکردن وزارت معارف، دولت و ناآگاهی مؤسسان و گردانندگان مدارس از ساختار و شرایط مطلوب تأسیس مدارس جدید به وضعیت نامطلوب مدارس جدید انجامیده است. در محور دوم کوشش می شود تا راه کار و پیشنهادهای آنان برای رفع این آسیب ها و سامان دهی مدارس بررسی شود. در واقع، این فعالان فرهنگی به نقد بسنده نکرد ه و کوشیده اند تا به ارائه یک الگوی مطلوب برای ساخت مدارس نوین دخترانه بپردازند. بررسی فضای کالبدی مدارس از نظر حفظ الصحه و بازنگری در استخدام و بکارگیری آموزگاران و کادر اداری مدارس بخشی از تلاش های آن ها برای عبور امر آموزش از این موانع بود.
۲۴.

عروسی مجبوری»: نویسندگان» متجدد و نقد ساختارهای فرهنگی بر محور حق انتخاب در ازدواج (1287ق- 1304ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ازدواج انتخاب تاریخ فرهنگی تجدد زبان ساختار عاملیت قاجاریه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۲
نقد برساخت فرهنگی «ازدواج» در سپهرِ زبانیِ سنتی و ارائه تعریفی نوآیین از آن، دغدغه طیفی از نویسندگان تجددگرای ایران دوره قاجاریه بود. این نویسندگان قالب های نوشتارهای نوین را ابزار کارآمدی برای این مقصود تشخیص دادند. مسئله کانونی پژوهش پیشِ رو که با رویکرد تاریخ فرهنگی و تمرکز بر «زبان» به مثابه ابزاری برای تغییر و نوسازی فرهنگی نوشته شده، واکاوی تلاش این تجددگرایان برای رخنه در ساختارهای فرهنگی کهن بر محور ازدواج و نقد شالوده شکنانه این ساختارها با محوریت دادن به «حقِ انتخاب» است. نویسندگان نوگرا با نگارش آثاری در قالب های ادبی نوظهور مسیری را گشودند تا مسئله ازدواج و تأکید بر انتخاب چونان یک «حق» به ادبیات انتقادی راه گشاید؛ در این زمینه، عامل «ترجمه» سهم محوری داشت؛ سپهر فکری ایران متأثر از زندگی متجددان در محیط های مدرنی چون اروپا، قفقاز و استانبول، در معرض ترجمه/بومی گردانی آثار چهره های ممتاز عرصه ادبیات انتقادی قرارگرفت تا پیمودن این مسیر سنگلاخ از رهگذر ترجمه آسان تر شود. حاصل بررسی محتوای این متون بیانگر آن است که بازنمایی انتقادی ازدواج سنتی یکی از جنبه های اصلی این نگرش انتقادی بوده است. تلاش برای رخنه در مرجعیت پذیرفته شده خانواده به مثابه یک واحد فرهنگی در الگوی کلاسیک ازدواج، نقد ساختارهایی چون آبرو/شرم و واحدهای فرهنگی مسلط بر مقوله انتخاب چون اقوام بر آن و انتقاد از تسلط نگرش مالی/منزلتی بر این حق، از مهم ترین مؤلفه های سلبی این عاملیت است. وجه دوم این رویکرد ناظر بر عاملیت ایجابی و پیشنهاد الگوی بدیل فرهنگی برآمده از تجدد مبنی بر حق انتخاب و تأکید بر نقش فرد در ازدواج است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان