ایران و جوهره سیاست ایالات متحده امریکا
آرشیو
چکیده
این مقاله، ضمن ارایه گزارشی از تاریخ روابط پرتلاطم ایران و آمریکا در دو دهه اخیر، زوایای مختلف استراتژی و عمق نگاه ایالات متحده در قبال ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و توصیه هایی برای مواجهه با آمریکا بیان می دارد. بی تردید، نگاه محققانه به مساله آمریکا و درک صحیح و به روز منافع ملی، بهترین روش در مواجهه معقول با این مساله می باشدمتن
ایران و جوهر سیاست ایالات متحده آمریکا
این مقاله، ضمن ارایه گزارشی از تاریخ روابط پرتلاطم ایران و آمریکا در دو دهه اخیر، زوایای مختلف استراتژی و عمق نگاه ایالات متحده در قبال ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و توصیههایی برای مواجهه با آمریکا بیان میدارد. بیتردید، نگاه محققانه به مسأله آمریکا و درک صحیح و به روز منافع ملی، بهترین روش در مواجهه معقول با این مساله میباشد.
سیاست خارجی آمریکا درباره ایران را در دو دهه گذشته (1979 تا 2001 میلادی) میتوان به چهار دوره مشخص تقسیم کرد:
(1) از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
(2) از جنگ تحمیلی تا صدور قطعنامه سازمان ملل متحد
(3) از رحلت امام خمینی (ره) تا پایان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی
(4) از آغاز ریاست جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی تا امروز
ابتدا باید یادآوری کرد که مطالعات، بررسیها و پژوهشهای دو دهه گذشته بخوبی نشان میدهد که به استثنای عدهای انگشتشمار، اغلب نظرات کارشناسان و نخبگان آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی با سیاست خارجی دو حزب حاکم بر آمریکا یعنی جمهوریخواهان و دموکراتها هماهنگ است. دردهه 1970 و در آستانه انقلاب اسلامی ایران دولتمردان و کارشناسان آمریکا نه تنها به امکان و احتمال وقوع انقلاب اسلامی در ایران معتقد نبوده و در حد تصمیمگیری هیچ بحثی از آن به میان نیاوردند، بلکه آن عده از دستاندرکاران و ایران شناسان که از بحران وضع سیاسی و اقتصادی ایران آگاهی داشته و از مشکلات رژیم پهلوی سخن گفته و نظام دیکتاتوری را تحلیل میکردند، نیز هرگز تصور نمیکردند که خیزش اسلامی در ایران به چنین موقعیتی دست یابد. البته این نظریه کم و بیش بر دیدگاههای کاخ سفید و سیاست خارجی آن روز آمریکا منطبق بود.(2)
در اینجا منظور از سیاست آمریکا دیدگاهها و سیاستهای قوه مجریه آن کشور و در رأس همه کاخ سفید، ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه، وزارت دفاع ملی و سازمانهای مختلف گردآوری اطلاعات و جاسوسی و نیز تصمیمات و بحث قوه مقننه این کشور یعنی کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) و کمیتههای وابسته به آن میباشد. در آمریکا مطبوعات و رسانهها درباره سیاست خارجی آن کشور، بویژه در مورد ایران و فعالیت سازمانهای غیر دولتی، فرهنگی و استراتژیکی همواره نقش کاتالیزور را داشته و در بیشتر موارد در حمایت و فردگرایی از مدلولات سیاست خارجی واشنگتن بودهاند. مردم و افکار عمومی نیز در تعیین و جریان سیاست خارجی آمریکا تنها در موارد بحرانی وظیفه پشتیبانی از تصمیمات اتخاذ شده درباره ایران را داشتهاند. در حقیقت سیستم سرمایهداری کنترل کاخ سفید و کنگره را در دست دارد.
با شکست نقشههای امریکا در حفظ رژیم پهلوی و ناکامی واشنگتن در به وجود آوردن یک کودتای نظامی در راستای مهار انقلاب اسلامی، این انقلاب اسلامی ایران بود که بعنوان یک واقعیت تاریخی خود را به آمریکاییها تحمیل کرد. اگرچه به عقیده گردانندگان سیاست خارجی آمریکا، چنین نظامی با دوام نیست.
استراتژی آمریکا در دوره اول را میتوان به شرح ذیل خلاصه نمود:
حمایت از نیروهای لیبرال نهضت آزادی و شخصیتهای قدیمی جبهه ملی که با نخستوزیری شاپور بختیار سازش نکردند اما جناح سکولار ملی را تشکیل میدادند؛ جلوگیری از دخالت احتمالی شوروی در امور ایران، حداکثر استفاده از اغتشاشات و جنگهای محلی و داخلی در برخی از استانها و بالاخره سیاست صبر، انتظار و اقدام برای برانداختن نظام جمهوری اسلامی ایران در فرصتی مناسب از طریق مناقشات منطقهای و با موافقت و حمایت دول اروپای غربی (آلمان، انگلستان، فرانسه) و بعضی از حکومتهای عربی (مانند عراق، مصر، عربستان سعودی و کویت). تجاوز قوای نظامی عراق به خاک ایران، ائتلاف و حمایت دولتهای محافظه کار عرب از رژیم بعث بغداد، کمکهای نظامی دول اروپایی به صدام حسین و توطئههای واشنگتن و رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی هم از مراحل مختلف تکمیل این استراتژی بودند.(3)
مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در سالهای 1978 و 1979 میلادی، پروفسور مولانا در دانشکده خدمات بینالملل دانشگاه آمریکن در واشنگتن، سمیناری با عنوان «ایران و سیاستهای جهانی» در سطح کارشناسی ارشد و دکترا برگزار کرد در این سمینار وی درباره جوانب مختلف انقلاب اسلامی ایران، سقوط رژیم پهلوی سیاستهای جهانی از جمله سیاست خارجی آمریکا سخنرانی نمود. با تشدید و بحرانی شدن روابط بین ایران و آمریکا و شکست سیاستهای واشنگتن، تعداد قابل توجهی از دستاندرکاران و کارشناسان آمریکایی مانند هنری پرشت متصدی امور ایران در وزارت امور خارجه در زمان انقلاب و پروفسور ریچارد کاتم از ایرانشناسان آمریکایی که مدتی نیز در دهه 1950 در سفارت آمریکا در تهران خدمت میکرد، در این سمینار شرکت کردند. ژوزف سیسکو قائم مقام وزارت امور خارجه آمریکا که در زمان ریاست جمهوری نیکسون که به ریاست دانشگاه آمریکن منصوب شده بود با ایشان (پروفسور مولانا) مشاجرات داغی داشت. در حالیکه وی طی مقالات خود در نیویورک تایمز از رژیم پهلوی دفاع کرده و به پشتیبانی از سیاست خارجی آمریکا برخاسته بود، پروفسور مولانا در میامی هرالد، سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی را پیشبینی کرده واز خطاها و تخلفهای واشنگتن صحبت میکرد. از جمله نشستهای عمومی که درآن زمان در دانشگاه آمریکن تشکیل شد مناظره او و وارن کریستوفر از وزارت خارجه درباره سیاستها و ایدههای آمریکا درباره ایران بود. کریستوفر رییس هیأت مذاکره درباره گروگانهای آمریکایی در ایران بود که سالهای بعد، در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، به سمت وزیر خارجه آمریکا منصوب گردید. آمریکاییها در دوره اول انقلاب از احتمال دخالت قوای شوروی و اشغال شمال ایران و حتی تهران بیمناک بودند. اگر چه بر خلاف اشغال افغانستان بدست ارتش سرخ آثار تضعیف نظام شوروی بسیار محسوس بود. حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی افسران و استراتژیستهای نظامی آمریکا نقشه تخلیه مردم تهران را میکشیدند زیرا عقیده داشتند که هرگونه دخالت شوروی با ورود ارتش آمریکا به ایران همراه بوده و با برخورد شدید واشنگتن روبرو خواهد شد. یکی از سوالهای افسران این بود که چه کسانی در ایران اقتدار صدور فرمان تخلیه شهرها را دارند؟(4)
سیاست خارجی آمریکا و کارشناسان واشنگتن در پیشداوریهای خود مرتکب اشتباه شدند و در مرحله اول، انقلاب اسلامی ایران برخلاف همه مشکلات اقتصادی، سیاسی و داخلی، موجودیت خود را حفظ کرد و با مشارکت هر چه بیشتر مردم، نظام جمهوری اسلامی ایران تجلی بیشتری در عرصه جهانی پیدا کرد.
دوره دوم سیاست آمریکا درباره ایران که از جنگ تحمیلی شروع شده و تا قطعنامه سازمان ملل و درخواست آتشبس ادامه پیدا میکند، متشکل از سیاست تضعیف نظام و براندازی آن از طریق جنگهای خارجی و منطقهای است. اینگونه استراتژی بارها درتاریخ آزمایش شده و بازیگران سیاست خارجی واشنگتن از آن غفلت نکردند. انقلابات قرن بیستم از انقلاب روسیه، چین و کوبا گرفته تا خیزشهای دیگر دنیا علیه استعمار اروپا و آمریکا، همواره در اثر دخالت کشور مورد نظر با کشمکشهای نظامی مواجه شده است. انقلاب روسیه بین دو جنگ جهانی اول و دوم و سپس با جنگ سرد و تسلیحات پرهزینه و دخالتهای بیفایده آن کشور در جهان سوم، تحت فشار گرفت و تضعیف شد. چین با جنگ جهانی دوم تجزیه گردید و چندین دهه با جنگهایی که آمریکاییها در کره، هند، چین و ویتنام به راه انداختند مشغول بود. کوبا در قضیه حمله «خلیج خوکها» در مقابل کماندوها و ارتش بوجود آمده به دست سازمان جاسوسی آمریکا مقاومت کرد، اما با تشویق مسکو سالها گرفتار جنگهای داخلی ناشی از دسیسههای دو ابرقدرت در کشورهای مرکزی و جنوب آفریقا گردید.
استراتژی و دیدگاههای آمریکا در دوره دوم، بر پایه سه نظریه طراحی شده بود. نخست اینکه جنگ تحمیلی نیروهای انقلاب را به مدت طولانی سرگرم و گرفتار کرده و پایه اقتصادی، مالی و نظامی جمهوری اسلامی ایران را در منطقه ضعیف خواهد کرد. البته با گذشت زمان و رحلت رهبر انقلاب امام خمینی(ره) در جانشینی ایشان اختلاف بوجود خواهد آمد و بدین ترتیب زمینه برای براندازی نظام اسلامی فراهم میشود. نظریه دوم بر «بیطرفی» واشنگتن و حفظ تمامیت ارضی ایران تاکید میکرد در حقیقت آمریکا را از تجزیه ایران برحذر میداشت زیرا امکان داشت امنیت خاورمیانه علیه سیاست و منافع آمریکا تغییر یافته و منافع نفتی به خطر افتد، نظریه سوم نیز بر استراتژی ملیگرایی ایران در مقابله با اعراب و پیوند و نزدیکی مسالمتآمیز با رژیم صهیونیستی اسراییل تکیه میکرد. از نظر آمریکا و کارشناسان صهیونیستی آن همواره از نظر تاریخی ایران بدون اسلام روی خوش به آمریکا و اسراییل نشان داده است و در صورت براندازی و خاموشی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، ایران هم مثل سابق مهره جدیدی برای حفظ منافع غرب در خاورمیانه بوده و ترازوی قدرت رابه نفع اسراییل سنگین خواهد کرد.
دوره سوم سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران، با فروپاشی نظام شوروی، جنگ خلیجفارس و تحریم و فشار هر چه بیشتر اقتصادی آمریکا بر ایران شروع میشود.(5) این استراتژی از رحلت امام خمینی(ره) تا پایان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی ادامه پیدا میکند.
پس از تحکیم جایگاه رهبر جدید انقلاب، سیاستگذاران آمریکا بطور شگفتانگیزی تحت تأثیر دو جریان داخلی نظام قرار گرفتند، که یکی توانایی فوقالعاده انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران در بسیج نظامی، ملی و مذهبی در دفاع از کشور و دیگری انتقال سریع، بلامانع و مشروع قدرت رهبری و تحکیم نهاد ولایت فقیه بود. این دو پدیده، استراتژی آمریکا را در مورد ایران تغییر داد. توانایی و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در بسیج عمومی علیه تجاوزات خارجی و نیز تثبیت و مشروعیت نهاد ولایت فقیه به عنوان اصلیترین نشانه انقلاب، بزرگترین نگرانی آمریکا تا امروز است. وسعتگیری و جهانیشدن انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک دردسر بزرگ برای آمریکا و یک آلترناتیو در مقابله با ایدیولوژی یک قطبی یا تکقطبی آمریکا از آغاز، یکی از بزرگترین مشغلات فکری سیاستمداران آمریکایی بوده است.(6) پس از خاتمه جنگ تحمیلی و فروپاشی شوروی سوال بزرگ واشنگتن این بود که اگر نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک الگوی مناسب سیاسی، اقتصادی فرهنگی و مردمسالاری مورد توجه دیگران و بویژه کشورهای عربی قرار بگیرد و در صورتیکه ایران موفق شود با حفظ ارزشها و نهادهای اصلی، مشکلات موجود خود را حل کند، چه عواقبی در انتظار منافع آمریکا در خاورمیانه و سایر نقاط جهان خواهد بود.(7)
در اینجا واشنگتن تایمز «اعتدالگرایی» نظام جمهوری اسلامی رابه عنوان یک ترفند جدید تجددگرایی و دموکراسی ارایه کرد که میتواند ایران را به اردوگاه غرب ملحق کند.(8) چکیده این نظرات در یک جمله خلاصه میشود: «اکنون که نظام جمهوری اسلامی ایران سرسختی و مقاومت خود را در مقابله با آسیبهای وارده خارجی و داخلی به اثبات رسانیده و سیاستهای ستیزهجویی نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب در برانداختن جمهوری اسلامی به نتیجه نرسیده است، بهترین و مناسبترین موضعگیری غرب در مقابله با انقلاب اسلامی ایران، مشارکت و نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و مطبوعاتی در نهادهای آن میباشد.»(9) این استراتژی آمریکا ایجاب میکرد که در دوره اول محیط جامعه ایران در جهت سیاستهای غرب تغییر کرده و آماده باشد و در دوره دوم با استفاده از چنین محیطی گرایشها، ارزشها، الگوهای دموکراسی و دیوان سالاری غرب در جامعه ایران گسترش یابد. اهداف آمریکا در دوره سوم، عبارت بود از: مهارکردن جریان انقلاب اسلامی، معتدل کردن سیاست داخلی و خارجی ایران، حمایت از خصوصی کردن اقتصاد، حمایت از عناصر موردنظر آنها به منظور ایجاد هستههای تشکل سیاسی در مقابله با روحانیت و اصول گرایان، دور نگاه داشتن ایران از صحنههای بینالمللی به عنوان یک رهبر و بازیگر آلترناتیو در جهان، جلوگیری از پیشرفتهای تکنولوژی و نظامی، و تحریم اقتصادی و سیاسی به عنوان ابزارهای اصلی دیپلماسی.(10)
با خاتمه دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، آمریکا انتظاراتی را که در مورد اعتدالگرایی در ایران داشت بدست نیاورد ولی سیاستگذاران واشنگتن از «پیشرفتهایی که در منطقه و جهان شده بود» اظهار رضایت میکردند. از دیدگاه واشنگتن ایران به علت بازسازی و تغییرات داخلی، بیشتر بخود پرداخته و در صدور انقلاب و ارایه یک الگوی منطقهای و جهانی تهدید بزرگی برای آمریکا و غرب نمیباشد.(11) سیاست آمریکا از یک دهه قبل تا به امروز بر این پایه استوار است که ایران را در حالت دفاعی و نه تهاجمی نگاه دارد، آمریکا جمهوری اسلامی ایران را به یک دولت «سرکش» و مشوق «ترور» که در فکر تهیه اسلحههای هستهای است متهم کرده و با جلوگیری از سرمایهگذاری بینالمللی، محیط داخلی را برای یک دوره اصلاحطلبی که مطابق با ارزشها و منافع آمریکا باشد آماده میکند.
دوره چهارم شامل تغییر سیاست اعتدالطلبی آمریکایی و تبدیل آن به اصلاحطلبی بوده است. با گذشت دو دهه از انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی آمریکا سه استراتژی اصلی در مقابله با ایران داشته است:
(1) استراتژی براندازی نظام اسلامی
(2) استراتژی ملیگرایی ایران و حمایت از آن
(3) استراتژی غربی کردن ایران و ادغام آن در سیستم جهانی آمریکا
این سه استراتژی آمریکا در مورد ایران بطور کامل با سه استراتژی جهانی آمریکا که پس از فروپاشی شوروی و رژیمهای سوسیالیستی اروپای شرقی و مرکزی اتخاذ شده منطبق میباشد. سه استراتژی جهانی آمریکا عبارتند از:
(1) حفظ برتری اقتصادی، نظامی و تکنولوژی
(2) جهانیسازی آمریکا
(3) حفظ امنیت بینالمللی در جهت مهارسازی نظامهای مختلف سیاسی
آمریکا در اجرای استراتژیهای جهانی خود با سه نگرانی بزرگ مواجه است که کم و بیش در سیاستهای داخلی و خارجی این کشور در دهه اخیر به چشم میخورد. این نگرانیها عبارتند از:
(1) آشوب و اغتشاش داخلی و خارجی علیه نظام آمریکا در عصر تحولات اجتماعی، تکنولوژی، اطلاعاتی و ارتباطی
(2) رنگ باختن تدریجی اعتقاد به اصالت سرمایهداری و امکان پیدایش یک مکتب جدید به عنوان یک «نظام آلترناتیو» در مقابله با آمریکا
(3) دسترسی نظامهای دیگر به سلاحهای هستهای و پیشکسوتی دیگران در علوم، دانش، اطلاعات و تکنولوژی.
تعجبآور نیست که آمریکا در دو دهه اخیر سه واحد سیاسی و اقتصادی را بیش از هر نظام دیگر زیر نظر داشته و به مواظبت از آنها پرداخته است: چین، ایران و اتحادیه اروپا.
چین که پرجمعیتترین کشور دنیا بوده و رشد اقتصادی بالایی دارد. کشوری است که بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم در حال انتقال است، از این رو مورد توجه سیاستگذاران آمریکا میباشد. ایران نیز به عنوان تنها نظام انقلابی و اسلامی نه تنها میتواند عرصه فعالیت برای آمریکا و منافع او را تهدید میکند، بلکه در صورت موفقیت میتواند به عنوان یک الگوی آلترناتیو طلایهدار همه کشورهای اسلامی شده و سیستم کاپیتالیسم و لیبرالیسم را به چالش طلبد. اتحادیه اروپا نیز به عنوان یک قدرت قارهای و ملیگرای اروپایی و اقتصادی، میتواند پروژة جهانیسازی آمریکا، نوع و مرتبه ابرقدرتی آن را به خطر اندازد.
گرچه واشنگتن با مراقبت کامل، ایران را تحت نظر دارد ولی در دو دهه گذشته آمریکا هیچ وقت تجدید روابط با ایران را به عنوان یک اولویت در دستور کار کاخ سفید قرار نداده و مسأله ایران همچنان در ردیف دستور کار روزانه مدیرکلها، معاونین وزارتخانهها و مؤسسات و کمیتههای مربوط باقی مانده است. (12) اظهارات بیل کلینتون و وزیر خارجه او در سالهای 1999 و 2000 میلادی، بیشتر در حمایت از «جریان اصلاحطلبی» و بمنظور تغییر هر چه بیشتر محیط داخلی ایران و آماده کردن تهران برای قبول شرایط چنین روابطی میباشد. از زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان تا امروز، سیاست خارجی آمریکا تغییر چندانی که بر روابط ایران و آمریکا اثر بگذارد نکرده است.(13) در سالهای اول ریاست جمهوری کلینتون بویژه در اوایل 1994، محیط سیاسی آمریکا بیش از هر موقع دیگر تغییر جهت داد و در راستای محافظهکاری افراطی که دست راستیها در آن نفوذ بیشتری پیدا کرده بودند حرکت کرد.(14) در حقیقت مهمترین خبر آن سال آمریکا تغییر تدریجی اما دایمی مرکز ثقل سیاسی به جبهه افراطیون محافظه کار دوران نیکسون، ریگان، و بوش بود. زمانی این تغییر مسیر و انتقال محیط سیاسی، صورت گرفت که حزب دموکرات در کنگره آمریکا حایز اکثریت بوده و با ریاست جمهوری کلینتون کاخ سفید را در دست داشته است. گرچه از جنبه مکتبی و ایدیولوژی تفاوت چندانی بین حکمرانان آمریکا یعنی حزب جمهوریخواه و حزب دمکرات وجود ندارد، اما از جنبه تاریخی و سنتی بویژه از دوران ریاست جمهوری فرانکلین روزولت در دهه سوم قرن بیستم، دموکراتها جبهه قابل توجهی از لیبرالها و اصلاحیون این کشور را تشکیل داده و دست کم در برنامههای داخلی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا ازحمایت طبقههای متوسط برخوردار بودهاند. امروز با تسلط جمهوریخواهان بر کاخ سفید و کنگره، این جریان محافظهکاری مستحکمتر شده است. یک نگاه مختصر به روابط ایران و آمریکا از جنگ دوم جهانی تا به امروز نشان میدهد که انتقال قدرت از یک حزب به حزب دیگر در سیاست اصلی آمریکا درباره نسبت به ایران تغییری نداده است؛(15) برنامه کمکهای اصل چهار دکترین ترومن در حمایت از رژیمهای ضد کمونیستی از جمله ایران، کودتای 28 مرداد در ریاست جمهوری آیزنهاور، حمایت از «اصلاحات و انقلاب سفید» شاه در دوران کندی، ژاندارم کردن ایران برای حفظ منافع آمریکا در خلیج فارس در حکومتهای جانسون و نیکسون، حمایت فورد از سیاست انرژی ایران در مقابله با اعراب، پذیرایی کارتر از رژیم پهلوی در آخرین سالهای نظام شاهنشاهی و...، از مهمترین مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد.
از دیدگاه واشنگتن و ازنظر سیاستگذاران آن کشور، آمریکا با نفوذ، دخالت و حضور سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی خود در کشورهای هممرز ایران، جمهوری اسلامی را تحت فشار و محاصره منطقهای قرار داده است و از آن جمله: وضعیت نامعلوم عراق، حضور قوای نظامی و ناوگان دریایی آمریکا در خلیجفارس و کشورهایی مثل بحرین، کویت و عربستان سعودی، حکومت سکولارها و ژنرالها در ترکیه، سرمایهگذاری آمریکا و نفوذ آن کشور درمنطقه قفقاز و آسیای مرکزی، اختلافات مرزی بین آذربایجان و ارمنستان، عدم ثبات اقتصادی و سیاسی در تاجیکستان و ترکمنستان و غیره، جنگهای داخلی و اغتشاشات در افغانستان و وضع بیثبات پاکستان و وابستگی آن به غرب میباشد.
آمریکاییها همانطوری که بارها واشنگتن اظهار داشته است، چشم به منابع طبیعی آسیای مرکزی و قفقاز بخصوص نفت و گاز آن دارند و هدف کمک اقتصادی غرب بویژه آمریکا این است که از روسیه یک بازار ویک اقتصاد به تمام معنی سرمایهداری و مصرفی درست کند. روسها فکر میکنند که با دریافت کمک اقتصادی از غرب میتوانند به بحران کنونی خود خاتمه دهند و با مانورهای خود، دوباره نفوذ خویش را در آسیای مرکزی و قفقاز و دیگر کشورهای همجوار بدست آورند.
سیاست واشنگتن مبنی بر «تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران» در سالهای 1995 و 1996 با مشکلات زیادی روبرو شد.(16) برخلاف فشارهای فراوان واشنگتن به روسیه و چین، آن دو کشور تقاضای آمریکا را مبنی بر لغو قراردادهای همکاری انرژی اتمی با ایران رد کردند. (17) در تابستان 1994 آنتونی هیک مشاور مخصوص رییسجمهور آمریکا در امور امنیت ملی در مقالهای که در 24 ژوییه واشنگتن پست چاپ کرد این گونه نوشت: «با وجود پایان رقابت بین ابرقدرتها، خاورمیانه جنبه حیاتی خود را برای آمریکا حفظ کرده است. جریان آزاد نفت، رفاه و امنیت اسراییل، ثبات کشورهای عربی دوستدار آمریکا، ضرورت کنترل دولتهای مختلف و جلوگیری از گسترش تسلیحات اتمی همه حکایت از این دارند که ما نمیتوانیم تماشاگر باشیم.» آنتونی هیک بقول خود با این جملات «جوهر سیاست آمریکا» را در این ناحیه و نسبت به کشورهایی مثل ایران بیان کرد. ولی در عرض چند سال نه تنها قرارداد سازش و صلح بین اعراب و اسراییل به آرامش و امنیت خاورمیانه کمکی نکرد بلکه خونریزی و خصومت تشدید گردید، و رهبران عرب که به این قرارداد تن دادند در گرداب و بحران مشروعیت سیاسی غوطهور شدند. آمریکا که ایران را یک نظام «یاغی» یا سرکش میشناسد، سعی داشت با سیاست تحریم و تضعیف و جلوگیری از پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی ایران، نه تنها این کشور را به عنوان نمونه یک کشور توانای اسلامی از جرگه قدرتهای بینالمللی حذف کند بلکه میخواست با تضعیف آن، سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را در جهت نظام غربی تغییر دهد.(18) واشنگتن عقیده داشت سیاست تضعیف ایران که با تشویق عراق به جنگ با ایران شروع شده در محیط کنونی، منطقهای و بینالمللی باید با فشارها و حتی تحریکات اقتصادی ادامه یابد.(19) در دهههای بعد از جنگ دوم جهانی، دکترین «فرونشاندن»، پایههای اصلی سیاست خارجی آمریکا را علیه شوروی سابق تشکیل میداد و سیاستگذاران آمریکا میخواستند این روش را درباره ایران تکمیل کنند.(20)
از نظر واشنگتن گرچه ایران یکی از امضأکنندگان پیمان عدم توسعه تکنولوژی سلاحهای اتمی میباشد و احداث رآکتورهای انرژی اتمی و همکاری با روسیه و چین طبق تبصره چهارم این پیمان حق مسلم ایران بوده و قانونی میباشد، اما پیشرفتهای علمی و صنعتی ایران در این رشته، منجر به اخذ قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خواهد شد و این چیزی است که آمریکا باید از آن جلوگیری کند.(21) فشار کاخ سفید به کمپانی «کونوکو» که منجربه لغو قراداد یک میلیارد دلاری اکتشاف نفت در منطقه خلیجفارس بین این کمپانی و ایران شد، دنباله همین سیاست تبعیض اقتصادی آمریکا و در حقیقت در راستای محاصره اقتصادی و صنعتی ایران بود. برخلاف این فعالیت بر ضد ایران، کوشش جهت دسترسی و تسلط به بازار و امکانات تجارت با ایران از طرف بسیاری از کمپانیهای آمریکایی و اروپایی ادامه یافت.(22) یکی از دلایل اصلی تصمیم آمریکا علیه ایران وارد آوردن فشار مداوم برای افزایش نارضایتی داخلی در ایران و بالاخره امید به تعویض نظام سیاسی ایران و در نتیجه تعدیل اسلامگرایی در منطقه بود.(23) آمریکاییها در سیاست خود در منطقه شوروی سابق و آسیای مرکزی پای خود را فراتر گذاشته و با هرگونه پیوند اقتصادی و حتی سیاسی قابل توجه بین روسیه و جمهوریهای آسیای مرکزی و ایران مخالفت کردند.(24) آمریکاییها نتایج انتخابات خرداد 1376 را به نارضایتی مردم از جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرده (25) و به این نتیجه رسیدند که سیاست «تضعیف» ایران باید به سیاست «براندازی نظام از طریق اصلاحات» مورد نظر آمریکا تبدیل شود.(26)
دو دهه پس از آغاز جنبشهای اسلامی که از کرانههای اقیانوس اطلس تا اقیانوس کبیر و از سواحل دریای سیاه و مدیترانه تا اقیانوس هند محسوس بوده و محیط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عصر ما را تکان داده است آمریکا به ژرفای این نهضتهای سیاسی و معنوی پی نبرده و قادر به درک این خیزشها و سیر اجتنابناپذیر تاریخی آنها نیست. نتیجه اینکه نظام و سیاست جهانی آمریکا در مقابله با دنیای اسلام توانایی سازش و مسالمت را نداشته و اغلب در برابر تحولات و تغییرات سیاسی و اجتماعی در سرزمینهای اسلامی واکنش متعصبانه و متکبرانه و ناپخته نشان میدهد. مشکل آمریکا در برخورد با تحولات دنیای اسلام این است که واشنگتن نه تنها قادر به درک و شناخت نهضتهای اسلامی نیست بلکه پافشاری واصرار نابخردانه آن در پیروی از یک جهانبینی مطلق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امکان هر گونه خلاقیت و بینش مدبرانه و حقیقتبین را از آمریکا گرفته است. آمریکا برخلاف تحولات بینالمللی هنوز اصل «جنگ سرد» خود را حفظ کرده و این برای میلیونها مسلمان دنیا یک ستیزهجویی به شمار میآید. مقاومت در مقابل سیل تغییرات اجتماعی و نیروهای بر حق تاریخ، همواره گران تمام شده و بدون شک سیاست و روش آمریکا در برخورد با اسلامگرایی کهنه، فرسوده و محکوم به شکست است. در چند سال اخیر مؤسسات مطالعاتی و استراتژیکی وابسته به دولت آمریکا و نیز کارشناسان سیاست خارجی آن کشور سعی کردهاند تا اشتباهات سابق خود درباره ایران را تصحیح کنند.(27) کاخ سفید در آخرین سال ریاست جمهوری کلینتون تلاش کرد امکان مذاکرات بین مقامات آمریکایی و ایرانی را برای کنگره روشن کرده(28)و سیاست عمومی آمریکا درباره جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای و موضع ایران در مقابله با این موضوع را شفاف سازد.(29) وزیرخارجه، مادلین آلبرایت با نطق خود در اجلاس شماری از کارمندان و دستاندرکاران سیاست خارجی و کسانی که از پیش علیه ایران و انقلاب اسلامی دشمنی نموده بودند و در دهههای قبلی در صف اول مبارزه با جمهوری اسلامی ایران قرار داشتند تعارفاتی رد و بدل کرد(30) در حقیقت این سخنرانیها و کنفرانسهای مطبوعاتی بخاطر آزمایش اراده تهران در مورد تجدید روابط سیاسی و اقتصادی با واشنگتن و ایجاد تبلیغات بیشتر در افکار عمومی داخل ایران تنظیم شده بود.(31) ولی همه این سرو صداها بدین خاطر بود که استراتژی تحریم یک دولت «یاغی» چندان موفقیتی نداشته است و باید به دنبال سیاستهای ماهرانهتری بود.(32) آمریکا در تابستان سال 2000 میلادی فشار تبلیغاتی و رسانهای خود را علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش داده بود و در ماههای آخر ریاست جمهوری کلینتون حمایت از «اصلاحطلبان» ایران بطور رسمی در مصاحبههای مطبوعاتی واشنگتن اعلام میشد.(33) گروههای موسوم به «لیبرال» و «محافظهکار» در آخرین روزهای زمامداری کلینتون از طریق رسانههایی مثل «وال استریت ژورنال»(34) و سازمانهایی مانند «مرکز نیکسون»،(35) خط «فشار و مسالمت» را دنبال میکرد. با شروع ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش در ژانویه سال 2001، نه تنها واشنگتن سیاست جدید و یا متفاوتی نسبت به گذشته اتخاذ نکرد بلکه با تحولات شگرفی که در آمریکا روی داد، سیاست خصمانه آمریکا نسبت به ایران تشدید شد. آنچه استراتژی و تاکتیک سیاستگذاران آمریکا را در مورد ایران عوض خواهد کرد، وحدت و همبستگی داخل جمهوری اسلامی ایران و مواضع قاطع و حساب شده درازمدت انقلاب اسلامی و رهبری آن است. به عبارت دیگر این ایران است که باید موضع یک دهه اخیر سیاست جهانی آمریکا را پس از فروپاشی شوروی بدقت درک کرده و با دانایی و درک هوشمندانه نظام آن کشور، حدود روابط بینالمللی خود و مقابله با واشنگتن را تنظیم کند، نه اینکه منتظر تغییراتی در کاخ سفید بوده و در انتظار تصمیمگیری رییس جمهور فعلی باشد.(36)(37)
پی نوشتها:
1- این مقاله، گزیدهای از کتاب «ایران و آمریکا» است که در آینده نزدیک از سوی مؤسسه فرهنگ دانش و اندیشه معاصر منتشر خواهد شد.
.-1978 Iran A Country, "Foreign Area Srugies, Washington, DC, Third Edition, 2
این کتاب که پس از تجدید نظر برای آخرین بار دقیقاً چند ماه قبل از فرار شاه از ایران منتشر شد، راهنمای رسمی دولت آمریکا برای شناخت و درک وضع سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی بود. در این کتاب هیچ اشارهای به امام خمینی (ره) و عواملی که ممکن است برای رژیم پهلوی مشکلاتی ایجاد کنند نشده است.
.1980 ,-11 Washington Post, May 3
در این مقاله واشنگتن پست، ژتوزف کرافت یکی از روزنامهنگاران با سابقه آمریکا که با دستگاه سیاست خارجی آن کشور سالهای رابطه داشته پیشنهاد توطئه و دسیسه در ایران را کرده و میگوید که سادات مصر و شاه عربستان سعودی و حتی فرانسویها به یک نوع دخالت و براندازی نظام جدید اسلامی ایران بیعلاقه نیستند.
4- نیویورک تایمز و نویسنده مقاله به گیج بودن واشنگتن در امور مربوط به ایران اشاره میکند. چند ماه قبل از انتشار این مقاله سه نفر از افسران ارشد ارتش آمریکا که در دانشکده نظامی وابسته وزارت دفاع ملی مطالعاتی انجام میدادند در یک گفتگو در دانشگاه آمریکن سناریوی تخلیه ایران را مطرح میکردند.
- "America's Misguided Policy of Dual Containment in the persian Gulf, "Barbara Conry, Foreign5 .1994 ,310, November 3Policy Briefing. No
دانیل پایپز، انستیوی تحقیقات سیاست خارجی در فیلادلفیا (پنسیلوانیا) و سردبیر فصلنامه «اوریس» در مقالهای که در مجله «فورن افرز»، «امور بینالملل» آمریکا در سال 1986 نوشت، «اصولگرایی اسلامی» را برای غرب و آمریکا بالاتر از خطر تجاوز شوروی (سابق) دانست. این فکر در ذهن متصدیان سیاستگذاری آمریکا نیز بسیار متداول بود.
- "Ban on Trade and Investement With Iran , "Robert H. Pelletrean, Assistant Secretary of State for6 Near Eastern Affairs, Statement before the House International Relations Committee, Subcommittee .1995 ,2on International Deconomic Policy and Trade, Washington DC, May
همچنین ر.ک: حمید مولانا، «تلاش قدرتها در قفقاز و آسیای مرکزی»، کیهان، 27 مرداد 1374، صفحه 16.
- "Which Way With Iran? Does Washington's Decision to Impose Trade Sanctions on the Country7 Undermine US Strategic Objectives?" Center for Strategic and International Studies (CSIS), Number .1995 ,7315, May 1
در زمان تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران، خلأ سیاسی در سیاستهای خارجی آمریکا و اروپای غربی، هر روز بالاتر و آشکارتر میشد. ر.ک: حمید مولانا «موقعیت ممتاز ایران برای استفاده از خلأ سیاسی در غرب» کیهان، 5 خرداد 1374، صفحه 16.
- "Containing Iran", Statement by Peter Tarnoff, under Secretary of State for Political Affairs,8 .1995 ,9before the House International Relations Commitee, Washington, DC , November
ر.ک: مقاله حمید مولانا «آمریکا میخواهد محیط ایران را تغییر دهد»، کیهان، 11 تیر 1377 و «رابطه ایران و آمریکا و مأموریت مقدس و تاریخی انقلاب اسلامی» کیهان، 18 دی 1377.
- "The Mindest and Possible Consequences of Dual Containment, "jeff Markle, Politics of9 .1996 ,30International Oil, April
برای تحلیل سیاست فرو نشاندن ر.ک: مقاله حمید مولانا، «همکاری واشنگتن و بغداد و آتشافروزی در منطقه «کیهان، 6 آذر 1376.
-0 " Striking a Balance: Maximum Pressure on Iran and Libya, Minimum Cost to American Interest,"1 C.David Welch, Acting Assistant Secretary of State for Near Eastern Affairs. Statement before the .1996 ,22House Ways and Means Committee, Subcommittee on Trade, Washington, DC, May
برای تحلیل این موضوع به مقاله حمید مولانا، «شکست تدریجی آمریکا و پیروزی ایران»، کیهان، 4 اردیبهشت 1376 مراجعه شود. صفحه 16.
-1 "For US and Iran, 71 Years of No Dialigue Is Too Long," Bruce Laingen, The Christian Science1 .1997 ,18Monitor. February
کاردار سفارت آمریکا در ایران در زمان انقلاب اسلامی در این مقاله از ضربالمثلی ایرانی که «چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند» استفاده کرده و خواستار تجدید نظر در سیاست واشنگتن در مورد ایران و روابط دو کشور میباشد.
-2 "Special Brifing Following Bilateral Meeting Between Secretary Albright and Saed Erakat and Abu1 en of the Plaestinian Delegation, "Nicholas Burns, State Department Spokesman, Washington,zMa .1997 ,10DC, April
برای تحلیل تاریخی به حمید مولانا، «عدم شناخت آمریکا از نیروهای اجتماعی در ایران»، کیهان، 24 بهمن 1376، صفحه 16 مراجعه شود.
-3 "Rethinking 'Dual Containment' of Iraq and Iran, Zbigniew Bizezinski, Brent Scowcroft, and1 .1997 ,23Richard Murphy, The christian Science Monitor, May
برژینسکی در این مقاله مینویسد که تحریم اقتصادی و سیاست فرونشاندن ایران «یک شعار» بیشتر نیست و این سیاست به «بنبست» رسیده است. او تسلیحات معمولی و حاضر در ایران را خطری برای منافع آمریکا نمیبیند.
.-41997 "Iran",Stephen Zunes. Foreign Policy Volume 2, Number 24, August 1
نویسنده این مقاله در فصلنامه «سیاست خارجی» میگوید: «سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران سختتر و تندروتر شده است در حالیکه رژیم ایران بطور زیادی معتدلتر گردیده است.»
-5 William c.Ramsay, Assistant for energy, Sanctions and commodities, Testimony before the US1 .1997 ,30Senate Banking Committe, Washington, DC, October
ویلیام رسی در این گزارش به کمیته مجلس سنا در کنگره به صراحت اظهار میدارد که هدف تحریم اقتصادی، «تغییر روش نامطلوب و غیرقابل قبول ایران» در صحنه بینالملل میباشد.
,-65 "Tehran Revisited," A Briefing by Geoffery Kemp, The Nixon Center, Washington, DC, March 1 .1998
جفری کمپ اعتراف میکند که «ایران علیرغم فشارهای آمریکا موفق شده است به سه اهداف سیاست خارجی خود جامه عمل بپوشاند:
ارتقأ نقش خود در منطقه، ارتباط با اتحادیه اروپا و روابط با دنیای مسلمان.»
-7 "It's Time for the US and Iran to Sit Down and Talk, "Bruce Laingen, The Christian Science1 .1998 ,12Monitor, March
-8 "Reassessing US Policy Toward Iran," Lee H. Hamilton, Member, US House of Representatives,1 .1998 ,15April
این عضو کنگره آمریکا عقیده دارد که سیاست آمریکا در موردایران موفق بوده است زیرا انقلاب اسلامی به نقاط دیگر سرایت نکرده است، خلیج فارس ثبات سیاسی و نظامی دارد، اقتصاد ایران گسیخته شده، جریان نفت به ما و دنیا ادامه دارد، سرمایهگذاری در ایران کم شده و بعلت بیپولی خرید اسلحه کاهش یافته است.
-9 "The Prospects for US Iranian Dialogue: Proceed With Caution." Richard Murphy, Former US1 .1998 ,5Assistant Secretary of Iran US Relations, The Iranian, May
معاون سابق وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران در این گزارش اظهار میدارد: «ما باید کارتهای ایران را علیه عراق بکار ببریم. ایرانیها شاید شطرنج را اختراع نکرده باشند ولی خیلی بهتر از آمریکاییها بازی میکنند و همیشه تا امروز چند مهره از ما جلوتر بودهاند.»
-0 "Iran," Martin S.Indyk, Assistant Secretary of State, Testimony before the Senate Subcommittee on2 .1998 ,14Near East and South Asia, Foreign Relations Committee, May
معاون وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش به کمیته امور خاور نزدیک و آسیای جنوب کنگره آمریکا اظهار میدارد که: «ما با شوق فراوانی انتخابات ریاست جمهوری ایران را دنبال کردیم ما مطمئن هستیم که شرایط تغییر در ایران وجود دارد.»
-1 "Iran and Libya Samctions Act (ILSA): Decision in the South Pars Case," Secretary of State2 .1998 ,18Madeleine K. Albright London, United Kingdom,
ر.ک: مقاله حمید مولانا، «مشکلات آمریکا در مبارزه علیه ایران»، کیهان، 17 مرداد 1375 صفحه 16.
.1999 ,-226 "American Foreign Policy and Iran: Time for Change?" January 2
این خلاصه اظهارات، گزارشات و مقالات مربوط به سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران است که توسط تهیه شده است. ر.ک: Iran Policy Forum Iran Policy hotmail. com سایت
-3 "Clinton Reaches Out to Iran," John Lancaseter and Roberto Suro, Washington Post, September2 .62, 9991, P.A2
برای تحلیل ر.ک: حمید مولانا، «استحاله قدرت، استراتژی آمریکا برای ایران» کیهان، 24 اردیبهشت 1377 صفحه 16.
-4 "Reality Cheek: Terrorism Remains the Biggest Porblem in US Iran Relations," Geoffrey Kemp,2 .1999 ,6The Nixon Center, Washington, DC, October
«مرکز نیکسون» که جفری کمپ عضو آن میباشد یک دفتر مطالعاتی محافظهکارانه است که مؤسسین و اعضای آن از کارشناسان استراتژی جنگ سرد و از مهاجرین اروپای شرقی در دهههای 1950 و 1960 هستند. این مرکز توسط بورس کمکهای دولت آمریکا و بنیادهای وابسته اداره میشود. دفتر این مرکز در شهر واشنگتن قرار دارد.
-5 "Iran and the United States: Prospects for New Relationship," Martin S..Indyk, Assistant Secretary2 .1999 ,14for Near East Asia Affairs, Asia Socity, Washington, DC, October
در این گزارش معاون وزارت امور خارجه آمریکا میگوید: «پاداش اظهارات رهبران انتخاب شده در مورد حقوق بشر و مراعات قانون، حمایت و پشتیبانی ما است.» او غیر مستقیم بین مقام رهبری و ریاست جمهوری با اشاره به «رهبران منتخب» فاصله میاندازد و بویژه از قوه قضاییه انتقاد میکند.
-6 "Iran Elections," Press Statement by James P.Rubin, Spokesman, U.S Department of State,2 .2000 ,21Februaty
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در این کنفرانس مطبوعاتی اظهار میدارد که: «مردم ایران با این انتخابات (انتخابات مجلس شورای اسلامی) نشان دادند که خواستار یک سیاست باز و آزاد در مملکت خود هستند... در هفتههای آینده مردم ایران و تمام دنیا خواهند فهمید که معنای این انتخابات چیست.»
-7 "Reality Check: Iran's Reformers Have Other Priorities Than Fpreign Policy." by Geoffey Kemp,2 .2000 ,13Director of Regional Strategic Program, the Nixon, March
جفری کمپ که به ایران نیز سفر کرد در این مقاله که بلافاصله پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی منتشر شد پیشنهاد میکند که وظیفه و خواستههای اول «اصلاحطلبان» در مجلس، تغییر قانون مطبوعات، ساختار رادیو - تلویزیون و استقلال قوه قضاییه است و اصلاحطلبان بعد از اینها به مسایل اقتصادی توجه خواهند کرد.
-8 "Continuation of Iran Emergency," Letter from President Clinton to the Speaker of the House and2 the President of the Senate of the Senate, Released by the White House Office Of the Press .200 ,13Secreatary, March
کلینتون در آخرین سال زمامداری خود تحریم اقتصادی و تجاری را تهدید کرد و برخلاف اظهارات خود و وزیر امور خارجهاش که خواستار شروع مذاکره با ایران بودند، به سیاست منزوی کردن و فشار ادامه داد.
-9 "Iran Monproliferation Act of 0002," William J.Clintion, The White House Statement by the2 .2000 ,14President, March
ر.ک: مقاله حمید مولانا، «آمریکا و روسیه و سیاستهای مداخلهگرانه»، کیهان، 7 مهر 1373، صفحه 16 و «ایران و آینده عراق» کیهان، آبان 2، 1377.
-0 "American Iranian Relations," Secretary of State Medeleine K.Albright. Remarks before the3 7, 0002. Washington, DC.1American Iranian Council, March
طبق اظهارات وزیر خارجه آمریکا یک میلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. آلبرایت دراین نطق از اظهارات وزیر خارجه سابق آمریکا سایروس ونس استفاده کرده و درخواست ژانویه 1998 او را برای تجدید روابط ایران و آمریکا تکرار میکند.
-1 "Press Briefing on American Iranian Relations," Department of State Madeleine K.Allbright,3 7, 0002. Washingtion, DC.1March
جهت تحلیل سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران ر.ک، مقالات حمید مولانا، «آثار منفی تحریم اقتصادی ایران و افزایش قیمت بنزین در آمریکا» کیهان، 26 اردیبهشت 1376، و «سیاست آمریکا: لجاجت یا منطق» کیهان، 7 دی 1375 و «سیاست مستقل ایران برنده میشود»، کیهان، 21 اردیبهشت 1373 صفحه 16.
-2 "Sanctioning 'Rogue' States: A Strategy in Decline?" , Meghan L.O 'Sulivan, Harvard International3 .2000Review, Summer
ر.ک: مقاله حمید مولانا، «آمریکا خود را مجازات میکند»، کیهان، 14 اردیبهشت 1375، صفحه 16 و «سیاست فرومانده آمریکا علیه ایران، کیهان، 31 فروردین 1375، صفحه 16.
,2000,-31 "Statement on Iran Trial," Secretaey of State Medeleine K.Albright, Washington, DC, July 3 AS released by the Office of the Spikesman, U.S.Deepartment of state.
حملات مطبوعاتی و رسانهای آمریکا علیه ایران در این سال افزایش مییابد. برای شناخت این جنگهای رسانهای ر.ک: حمید مولانا «جنگ رسانهها: علل، اهداف و راهحل» روزنامه انتخاب، 3 مهر 1379 مراجعه شود.
-4 "The US and Iran Work Toward Peace," Richard H.Solomon and Job B.Alterman, The Wall Street3 .2000 ,11Journal, Europe, August
حمید مولانا، «کودتای مدنی و نقاب اصلاحطلبی»، کیهان، 29 خرداد 1379، صفحه 16.
.-52001 "Iran: Can the United State Do a Deal?" Geoffrey Kemp, The Washington Quarterly, Winter 3
حمید مولانا، «اسطوره اصلاحطلبی آمریکایی»، کیهان، اردیبهشت 11، 1379، صفحه 16 و «بحرانهای اصلاحطلبی»، کیهان، 5 اردیبهشت 1379، صفحه 16.
-6 "Statement in Celebration of Nowrnz, The Iranian New Year," Secretary Colin L.Powell,3 .2001 ,19Washington, DC, March
سخنرانی پاول مصادف با بمباران عراق بود. به مقاله حمید مولانا، «بمباران عراقی گامی برای بیرون رفتن از افتضاح سیاسی»، کیهان هوایی، 15 اسفند 1379 مراجعه شود.
37- حمید مولانا، «ایران و رییس جمهور جدید آمریکا»، کیهان، 19 آبان 1379، صفحه 16.