آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

مدینه میزبان بزرگترین شخصیت عالم انسانیت و خاتم انبیاء است. مدینه پایگاه دوّم رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - و محل پیدایش امامت صالحین بر روى زمین است. مدینه در زمان رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - مصدر مرانگى، تعهّد، راستى، صداقت، فضیلت و کرامت بوده است، پیامبر خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - برایش دعا کرد: «بار خدایا! برکت را بر مدینه نازل گردان...» سپس فرمود: «سوگند به آن کسى که جان من در دست اوست هر راه و کوره راهى که به مدینه منتهى شود، دو ملک از آن حفاظت و پاسبانى مى‏کنند. - وفاء الوفا باخبار دار شاعر فارسى زبان، با ذوق پر حلاوتش مدینه منوّره و صاحب لولاک را چنین توصیف مى‏کند: اى ختم رسل مدینه جسم است تو جان نام تو گرفته قاف تا قاف جهان‏ در لفظ مدینه بس ز اعجاز تو چون مه شق شده و گرفته دین را به میان‏ مدینه منوره از جهت وجود پر برکت رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - و دربرداشتن چهره‏هاى معصوم دیگر همچون فاطمه اطهر - سلام الله علیها - و ائمه غریب بقیع - امام مجتبى، زین العابدین، محمد باقر و جعفر بن محمد الصادق - علیهم‏السلام - داراى نام‏هاى گوناگونى است که‏ هر کدام بیانگر مفاهیمى ژرف و بلند است. کثرت نام‏هاى مدینه برگشت به عظمت و بزرگى آن شهر دارد، این نام‏ها براساس ارتباط و علاقه موجود این شهر و آن مفاهیم پى ریزى شده که در بعضى شدت علاقه سبب شهرت 2 - أَرْضُ اللّه: بعضى از مفسرین عا 3 - أَرْضُ الهِجرة: زمینى که در آن هجرت تحقق پیدا کرد، رسول خدا - ص - به همراه عده‏اى از مسلمانان از دیگر چیره خواهند شد و خداوند آنان را یارى خواهد کرد. علماى اهل حدیث، این روایت را دو گونه تفسیر کرده‏اند: 1 - مدینه مرکز اصلى لشکریان اسلام بوده است و از آنجا به سایر شهرها و بلاد غیر مسلمان‏ عبداللّه بن جعفر بن أبى طالب گفته است: خداى سبحان براى مدینه دو نام قرار داده: 1 - دار 2 - ایمان در حدیثى آمده است سعد اى رسول خدا او را ببخشید و از او بگذرید... زیرا مردم این بحیره بر این نوع برخوردها عادت کرده‏اند و خوشنودند. سعدبن عباده مدینه را «بُحیرة» نامیده که در حقیقت تصغیر «بحر» است. 13 - البَلاط: معمولاً به سرزمین سنگ فرش «بَلاط» گفته مى‏شود، و همچنین ب حاکم نیشابورى از علماى بزرگ أهل سنت در مورد ولادت آن حضرت در میان کعبه مدعى تواتر اخبار است،پ و صاحب وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملى در اشعارى که به همین مناسبت سروده - مستدرک حاکم، ج 3، ص 83 شهرى که رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - بازندگى و وفاتش به آن شهر شرف و برکت عنایت 17 - التّین: واژه «تین» بر میوه انجیر اطلاق شده است، أبى ذر - ره - از رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - نقل مى‏کند که فرمود: اگر گفتم در میان میوه‏ها میوه‏اى از بهشت آمده همانا آن «انجیر» است؛ زیرا میوهاى بهشتى بدون هسته مى‏باشد. پس از آنها بخو همانا خدا برگزید از میان شهرها، چهار شهر را: أوّل تین که همان مدینه منوره است. دوّم زیتون که مراد بیت‏المقدس اس نام به دو جهت بر مدینه اطلاق شده: 1 - فقیر و ورشکسته در این شهر بى نیاز مى‏گردید. 2 - مدینه منوره دیگر شهرهاى غیر مسلمان را مجبور به قبول دین مبین اسلام مى‏نمود. 22 - 23 - «جَزیرَة»، «جزیرةالعرب» ابو داود از رسول خدا - ص - نقل مى‏کند که فرمود: «أخرجوا المشرکین من جزیرةالعرب».ن‏ - سنن أبى داود، کتاب «الخراج و لاماره باب: اخراج الیهود همین روایت را مسند أحمد بن حنبل با تفاوت مختصرى نقل مى‏کند که 25 - 26 - 27 - 28 - «حَبیبَه»، «مُحِبَّه»، «مُحبِّبَه»، «مَحْبُوبَه»: این چهار نام از مادّه واحد «حبَبَ» گرفته شده و معناى مشترکى دارند. که مى‏توان گفت: شئ دوست داشتنى. و علّت نامگذارى روایت ذیل است. رسول خدا - ص - از خداوند در خواست کرد تا دوستى مدینه را در دلش جایگزین کند، فرمود: «اللهم حبّب الینا المدینة کما حّببت الینا مکّة أو أشَدّ»ت بار خدایا دوستى مدینه را در قلب ما جاى ده، - وسائل الشیعه، ج 10، ص جمیل بن درّاج از امام صادق - علیه السلام - سؤال کرد که مقصود از «حادثه» در کلام رسول‏ خدا - ص - چیست؟ فرمود: مراد «قتل و کش از ماده «ح، ر، م» واژه دیگرى به نام: «المُحرَّمَه» نیز بر مدینه اطلاق گردیده است. 31 - حَرَمُ رَسُولِ اللّه - ص - نام دیگر مدینه «حَرَم رسول اللّه - ص -» است؛ زیرا خود فرمود: «إنَّ مکّة حرم اللّه حرّمها ابراهیم - ع - و إنَّ المدینة حرمى ...»؛ «همانا شهر مکّه حرم خداست که ابراهیم آنجا را حرم قرار داد و همانا مدینه حرم من است.» فشار زیادى را تحمل کردند - حَسَنه؛ یعنى مدینه را عنا 33 - 34 - خَیِّره و خِیَرَه: هر دو نام از یک ماده هستند؛ یکى با فتح خا و تشدید راى مکسوره و دیگرى با کسر خا و تخفیف یاى مفتوحه. از آن جهت که شهر مدینه داراى خیرات زیادى است و در روایت آمده است: «و ال 36 - 37 - دارُ المُخْتارِ: منزلگاه انتخاب شده. رسول خدا - ص - مدینه را منزلگاه دوّم خود اختیار نمود که مقدارى از زندگى را در آنجا سپرى کرد، و مرگش نیز در آنجا واقع شد.که بر این اساس مدینه را «مختاره» هم مى‏نامند.ث. 40 - دار الّسَلامَة: آن «حُجْرَة» است که جمع آن بر دو هیئت «حُجَرْ و حُجَراتْ» آمده؛ مانند غرفة به معناى خانه و اطاق که جمع آن «غُرَفْ و غرفات» شده است. 43 - ذاتُ الحِرار: حِرار جمع «حَرَّة» است که به سنگ‏هاى سیاه اطلاق گردیده و از آن جهت که مدینه داراى سنگ سیاه فراوانى است 45 - السَّلِقَة: این نام گرفته شده از کتاب تورات است که آن را ابوعبدالله محمد بن أحمد بن أمین جارى شده است. 47 - الشافِیَة: مدینه را شافیه نامیده‏اند؛ زیرا که رسول خدا - ص - فرمود: «ترابها شفاء من کلّ داء»؛ «خاک مدینه دواى هر دردى است». ابن مُسدى7 مى‏گوید: - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 16 - الوف نامهاى مدینه گناهان را از بین مى‏برد و شخص مبتلى به گناه را از ناراحتیهاى آن شفا مى‏بخشد. ابن اثیر از سعد نقل نموده، آنگاه که پیامبر به همراه یاران از غزوه «تبوک» برگشتند، فضاى مدینه منوّره در اثر حرکت رزم آوران و اسبانشان غبار آلود شده بود عدّه‏اى از مردم مدینه به همراه بعضى از کسانى که بر اثر تنبلى، کسالت و یا أمور دیگر تخلّف کرده و در مدینه مانده بودند، 48 - 49 - 50 - 51 - 52 - «طابَة»، «طَیْبَه»، «طَیِّبَه»، «طائب»، «مُطَیَّبَه» این پنج واژه از یک ریشه و خانواده هستند که از نظر هیأت و صیغه، تفاوت مختصرى دارند. دو هیأت طابَه و طَیْبَه - در روایتى که از ابن شبّه نقل شد، گذشت. جابربن سمره نسبت به واژه اوّل (طابه) مى‏گوید: شنیدم رسول خدا - ص - فرمود: «انَّ اللّه - تعالى - سَمّىَ المدینة طابة».ًّ7 است و خاک مدینه همان باد گوارا را داراست. 53 - 54 - طِبابا، ظَبابا حموى مى‏گوید: یکى از نامهاى دیگر مدینه «طِبابا» است که بر سرزمین مستطیل شکل اطلاق مى‏شود و «ظَبابا» از مادّه - ظَبَّ و ظبظب به معناى سرزمین گرم و داغ است،70 خداى سبحان 55 - العاصمه: سمهودى مى‏گوید: ازآن جهت‏که مدینه‏مهاجرین وانصار راحفظ کرد، رسول‏خدا - ص - آن را «جنّة حصینة»؛ «سپر نگهدارنده» نامید، رسول خدا - ص - و یارانش در آن‏جا در امان بودند. که آنجا را عاصمه به معنى معصومه نامیده‏اند. 56 - العذراء: این واژه نیز از تورات نقل شده است. بر مدینه (عذراء) اطلاق گردیده؛ زیرا از آن سرزمین با دشمنان اسلام سخت برخورد شد تا به دست صاحب حقیقى آن؛ رسول خدا - ص - رسید.ًّ 7 - فضائل مدینه منوّره، الصّال 61 - فاضحه: دیگر نام از نامهاى مدینه «فاضحه» است. کُراع مى‏گوید: از آن جهت که افراد فاسد العقیده با پوشش نفاق نمى‏توانند در آنجا به زندگى خود ادامه دهند بلکه رسوا و مفتضح مى‏گردند، فاضحه نامیده مى‏شود و چه بسا این مفاد و معناى جمله معروف «تنفیخبثها»؟ مى‏باشد. - اشاره به حدیثى است که رسول خدا - ص - فرمود: «انّما المدینة کالکیر تنفیخَبَثَها و ینصع طیبها»؛ «همانا مدینه مثل کوره آهنگر از بین مى‏برد آلودگیها را و 64 - 65 - القریة، قریة الأنصار: قریه (با فتح قاف و کسر آن) بر شهرى اطلاق گردیده که مردمش را جمع کرده و نیازمندیهاى آنان را برمى‏آورد. و به تعبیر أهل لغت: «المصر الجامع». ابو هلال عسکرى گفته است: عرب به هر شهر کوچک و بزرگى - قریه - اطلاق مى‏کند. ؟ منقول از عباس - ره - «انّ اللّه قد طهّر هذه القریة من الشرک» بر مدینه قریه اطلاق گردیده است.8؟ در تفسیر مجمع البیان آمده: مؤمنین و صالحان در بهشت متنعمند و در سرور و خوشنودى کامل بسر مى‏برند. محبور در اینجا به معناى مسؤولیت پذیرى که تمام جهات حسنه را داراست. مى‏باشد. 71 - مَحْرُوسَة: جَنَدیدر کتاب «گرداگرد شهر مدینه و مکّه را فرشتگان فرا گرف این واژه در قرآن کریم 14 مرتبه تکرار شده که تقریباً در 4 مورد آن «یثرب»؛ مدینه رسول الله - ص - قصد شده است. در کتاب‏هاى لغت مدینه براى دهها شهر علم گشته است و لکن یثرب امام صادق - علیه السلام - فرمود: «لمّا دخل النبىّ المدینة خُطَّ دورها برجله ثم قال: اللهم من باع رباعه فلا تبارک له.» پیغمبر اکرم - ص - آنگاه که وارد مدینه شد، خان باید گفت چه بسا نام مدینه براى این شهر قبل از ورود رسول خدا - ص - بر سر زبان مردم این‏ شهر جارى بوده است؛ زیرا آنگاه که رسول گرامى اسلام - ص - بر مدینه وارد شد مردم ضمن خواندن اشعار ذیل او را استقبال مى‏نمودند: طلع البدر علینا من ثنّیات الوداع و جب الشکر علینا ما دعا لله داع‏ جئت شرّفت المدینة مرحبا یا خیر داع»ر - ترجمه اشعار: آشکار گردید بر ما ماه شب چهارده از کوههاى ورودى شهر «ثنیّة الوداع» واجب است بر ما حمد و ثناى الهى، مادامى که ثنا گویى دارد، آمدى تواى رسول خدا - ص - و شرف و عزّت دادى شهر «مدین مردم مدینه در مقابل خدا و رسولش مطیع بودند و آنها در یارى رسول خدا - ص - کوتاهى نکردند. 81 - مضجع رسول اللّه - ص - در حدیث از رسول خدا - ص - نقل شده: فرمود: «المدینة مهاجریو مضجعیفیالأرض» مدینه محلّ هجرت و خوابگاه من در روى زمین است.ر 87 - یَثْرِب: از نامهاى قدیمى مدینه، «یثرب» است. ابوالقاسم زجاجى مى‏گوید: اوّلین کسى که در این سرزمین سکونت گزید. یثرب بن قانیة بن مهلاییل بن ارم بن عبیل بن عوض بن ارم بن نوح - علیه السلام - بود که به نام او این سرزمین «یثرب» شد ولیکن چون رسول خدا - ص - بر این شهر فرود آمد نامش را - طیبه و طابة - گذاشت. نامید.ش‏س - الدر المنثور، ج 5، ص 188 کتب تاریخى نقل شد. که این دو نام «تندد» و «تندر» مى‏باشد.گ‏س و در پای90 - که او هم نام دیگرى بر نامها؛ یعنى «جایزه» اضافه مى‏کند. این مجموعه نام‏هاى حقیقى و مجازى بود که از کتب روایى و تاریخى شیعه و اهل سنت و همچنین قرآن کریم و دیگر کتب آسمانى استفاده شد و در کنار هر یک مقدارى از لطافتها و دقایقى که مضامین احادیث و یا اظهار نظر اهل لغت بوده، ذکر کردیم بطور مسلّم این آخرین بحث و بررسى نیست؛ زیرا مدینه منوره و وجود رسول گرامى اسلام و چهره‏هاى تابناک آسمان امامت و ولایت، آن قدر بلند مرتبه هستند که فردى همچون من نمى‏تواند رفعت و جلالت و اوصاف آن سرزمین را بیان کند. در پایان با قلبى آکنده از حب از راهى دور درود خالصانه خود را به خاتم پیامبران - ص - و فاطمه اطهر - سلام الله علیها - و ائمه معصومین - ع - در بقیع اهداء مى‏کنیم و آرزوى استشمام آن غبار طیّبه را در زیارتهاى متعدد مدینه داریم. باشد تا ذخیره‏اى براى روز فقر و تنگدستیمان (قیامت) گردد. پى‏نوشتها: ...................) Anotates (................. المصطفى، سمهودى، ج 1، ص 62؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 273؛ صحیح مسلم، ج 2، کتاب الحج، باب ترغیب فیالسکنى، ص 1001. آن گردیده و در بعضى دیگر که وابستگى و ارتباط ضعیفى دارد بر زبان‏ها کمتر جارى شده و چه بسا غیر حقیقى تلقى شود.ن‏ - در شرح مختصر، تفتازانى، علم البیان، ص 156؛ انواع علاقه را در نام گذارى - وجه تسمیه - بیان مى‏کند. ما در این نوشتار براى مدینه رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - 90 نام به ترتیب الفبا ذکر مى‏کنیم و ذیل بعضى از آنها توضیحاتى را به همراه روایات مى‏آوریم زیرا اکثر آنان بر اساس وحى - آیات قرآن - و یا فرمایشات رسول خدا - ص - نام گذارى شده، جوینده براى دستیابى بیشتر مى‏تواند به کتبى که در پاورقها معرفى مى‏شود مراجعه کند. 1 - أثْرِب: نام دیگرى از خانواده «یثرب»لا است که توضیح آن خواهد آمد. - لسان العرب، ج 1، ص 234، مادّه: ثرب. مّه مانند ثعلبى، مقاتل، مجاهد و قتاده در تفسیر آیه شریفه «ألم تکن أرض اللّه واسعة فتهاجروا فیها»ُ گفته‏اند: مقصود از «أرض اللّه» مدینه منوّره استو و بعضى - نساء: 97. به مستضعفین در مکّه گفته مى‏شد: چرا مهاجرت نکردید تا در حفظ دین در وسعت باشید. وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 10. دیگر از علماى شیعه و سنّى آن را مطلق زمین معنا کرده‏اند و توضیح داده‏اند:توصیف «أرْض اللّه» به «وَاسِعَة» بیانگر مطلق زمین است و بر همین اساس دستور هجرت را به هر جایى که بتوانند دینشان را حفظ کنند، داده است. - المیزان، ج 5، ص 50. مکّه مکرمه به مدینه منوّره هجرت کردند که آنان را «مهاجرین» نامیدند و کسانى که در مدینه پناه دادند نیز « أنصار» نامیده شدند. بنابر نقل طبرانى پیغمبر اکرم - ص - مدینه را «أرض الهجرة» نامیدند.ض‏ - مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 298. 4 - 5 - أَکَّالَةُ القُرى، و به عبارت دیگر: أکّالة البلدان مى‏باشد رسول خدا - ص - فرمود: «أُمرتُ بقریة تأکل القُرى»ح مأمور شدم به روستا و شهرى بروم که أهل آن به خاطر اسلام آوردنشان بر شهرهاى - صحیح مسلم، ج 2، ص 1006، ح 1382. که در فکر توطئه علیه اسلام بر مى‏آمدند، حمله مى‏شد و بعد از پیروزى، اموال غنیمتى و اسیران به مدینه منتقل مى‏شد. 2 - مخارج شهر مدینه در آن روز از طریق پرداخت مالیات شهرهاى دیگرى که توسط مسلمانان فتح شده بود تأمین مى‏گردید و لذا آن را «أکّالة البلدان» و یا «أکّالة القرى» نامیده‏اند.، - صحیح مسلم، ج 2، ص 1006، باب المدینه تنفى شرارها - لسان العرب، ج 11، ص 23 ماده: أکل. 6 - الایمان: در تفسیر بیضاوى آمده است: مدینه را «ایمان» مى‏گویند؛ زیرا مردم مدینه منورّه الگو، نمونه و مظهر ایمان بوده‏اند.خ - انوار التنزیل و أسرار التأویل، بیضاوى، ج 2، ص 481، سوره: حشر: 8. - تاریخ المدینة المنوّرة، ابن شبه، ج 1، ص 162. 7 - 8 - البارَّة (البَرَّة): معناى دوواژه یکى است. مقصود از آن دو، زیادى برکات و فیضى است که شامل مردم مدینه منوره و همه مردم جهان مى‏شود. سمهودى مى‏گوید: از آنجا که مدینه منوره سرچشمه اسرار معنوى و محلّ درخشش أنوار الهى و برکات نبوى است «البَرَّة» نامیده شده است.ی- وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 12. 9 - 10 - 11 - 12 - «البَحْر»، «البَحْرَةْ»، «البَحِیرَةْ» و «البُحَیْرَة» چهار واژه فوق بر مدینه منوّره اطلاق گردیده است. یا قوتى مى‏گوید: «استبحار» و «بحر» به سرزمین وسیع گفته مى‏شود و «البحر» به روستا نیز اطلاق شده است.ه - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 12. بن عباده اَنصارى هنگامى که مریض شده بود، رسول خدا - ص - به عیادتش رفت، آن حضرت پس از احوالپرسى و عیادت او، از برخورد ناخوشایند «عبدالله بن أُبىّ بن سلول» گِله کرد. سعد عذر خواهى نمود و براى او درخواست بخشش کرد و گفت: «اعف عنه یا رسول اللّه و اصفح ... و لقد اصطلح أهلُ هذه البحیرة أن یُتَوَّجوه فیعصِّبوه بالعصابة.»خ - صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1423، ح 1798 - صحیح بخارى، کتاب التفسیر، 456 - بحار الانوار، ج 20، ص 239، ح 3، باب 17. ر قسمتى خاص از بین مسجد النبى - ص - و بازار مدینه منوره بلاط گفته شده است، در زمان رسول خدا - صلى اللّه علیه و آله و سلم - بر جنازه مسلمانان در آن موضع نماز مى‏گزاردند که آنجا را «بَطْحاء» نیز مى‏نامیدند.ٍ - قاموس محیط، فیروز آبادى، ج 2، مادة: بَلَطَ. بَلاطة الحمراء یا حجر السماق به سنگى اطلاق شده که علىّ بن ابى طالب - علیه‏السلام - در میان کعبه معظمه بر روى آن به دنیا آمده است و الآن آن سنگ در نزدیکى درب کعبه مى‏باشد.ق‏ - مجمع البحرین، طریحى، ج 1، مادّه: بلط. 4. در بعضى ابیات مى‏گوید: مَوْلِدُه بِمَکَّةٍ قَدْ عُرِفا فِى داخِل الکَعْبَةِ زِیدَت شَرَفا على‏ رُخامَةٍ هُناک حَمْرا مَعْرَوفَةٌ زادَتْ بِذاکَ قَدْراًچ - علىّ ولید الکعبة، محمد على الارد وبادى، ص 55. ترجمعه اشعار: ولادت علىّ بن أبى طالب - علیه السلام - در مکه معظّمه معروف است، در میان کعبه سبب ازدیاد عزت و شرف کعبه شد. ولادتش بر روى سنگ مرمر قرمزى بود که الآن آنجاست این سبب زیادى ارزش و قیمت آن سنگ گردید. 14 - البَلَدْ: در تفسیر آیه شریفه «لا أقسم بهذا البلد»ل‏ قرطبى مى‏گوید: خداوند قسم مى‏خورد به - بلد: 1. کرد و آن مدینه منوّره است. تفسیر فوق را قاضى؛ عیاض بن موسى بن عیاض بن عمرون یحصبى سبتى. مورد تأیید و تأکید قرار مى‏دهد. - الجامع لأحکام القرآن، قرطبى، ج 2، ص 40. 15 - بَلَدُ رسولِ اللّه: یکى از دیگر نامهاى مدینه «بَلدُ رسول اللّه» است. بزّاز عالم بزرگ حنفى از علىّ بن أبى طالب - علیه السلام - نقل مى‏کند که رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - فرمود: «انَّ الشَیاطینَ قَدْ یَئِستْ أنْ تَعْبدَ ببلدى هذا - یَعْنى المدینة - و بِجَریرَة العَرَبِ، ولکنَّ التَحْریشَ بَیْنَهُم». همانا شیاطین مأیوس گردیدند از این که در مدینه و جریرة العرب هوا خواه و عبادت کننده داشته باشند. ولیکن در میان مردم ایجاد نفاق کردند.م‏1 - مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 299. 16 - «بیتُ رسول اللّه»؛ خانه رسول خدا - ص - مرحوم طبرسى - ره - در تفسیر آیه شریفه «کما أخرجک ربک من بیتک بالحقّ و انَّ فریفاً من المؤمنین لکارهون» مى‏فرماید: مراد بیرون رفتنِ رسولِ خدا - ص - از مدینه منوّره به جنگ بدر - انفال: 5. است. و بر مدینه کلمه «بیتک» که خطاب به رسول خدا است - اطلاق شده است. و به عبارت دیگر «بیتک»؛ یعنى بیت رسول اللّه - ص -.ز - مجمع البیان، ج 4، ص 520 - تفیسر سوره انفال، آیه 5. رید که بواسیر را از بین مى‏برد و ورم مفصل‏ها را کم خواهد کرد.ح خداى - سبحان - در سوره 95 به آن قسم یاد کرده است. (والتین و - مجمع البیان، طبرسى، ج 1«، ص 510 - نورالثقلین، ج 5، ص 607. الزیتون). امام موسى بن جعفر - علیهماالسلام - از اجداد گرامش نقل مى‏کند که رسول خدا - ص - فرمود: «انّ اللّه اختار من البلدان أربعة، فقال: - عزّوجلّ - «والتّین والزّیتون و طور سینین، و هذا البلد الأمین» التّین؛ المدینة، والزیتون؛ بیت‏المقدس، و طور سینین؛ الکوفة، و هذا البلد الأمین؛ مکة.» - وسائل الشیعه، ج 10، ص 283، حدیث 4 - نورالثقلین، ج 5، ص 606 - النحصال، شیخ صدوق، ص 212. ت. سوّم طور سینین که کوفه است و آخرى بلد أمین که مکّه معظّمه مى‏باشد. 18 - 19 - 20 - 21 - جُبار، جابِرَه، جَبَّاره، مَجْبُورَه. أوّلى از نامهاى چهارگانه بر وزن «جُزام» است که آن را ابن شبّه با اعتماد بر حدیث نبوى نقل کردهلا و سه نام دیگر را سمهودى و ابن شبه نقل مى‏کنند و نسبت به کتاب تورات مى‏دهند. این چهار - تاریخ المدینة المنوره، ج 1، ص 3 و 162. من جزیرة العرب، 3029. عباس - ره - مى‏گوید: با رسول خدا - ص - از مدینه خارج شدیم، آن حضرت رو به سوى مدینه نموده، فرمود: «انَّ اللّه - تعالى - قد بَرَأ هذه الجزیرة من الشرک»ی- مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 299. به قرینه روایت دوّم، گفته شده که مراد از جزیرة العرب در حدیث أوّل، همان مدینه منورّه است، گرچه از مالک بن انس نقل شده که مقصود «حجاز» مى‏باشد. 24 - جُنَّه؛ سپرى که انسان را از بلاها حفظ مى‏کند. در روایات آمده است که رسول خدا - ص - در غزوه أُحُد فرمود: «أَنَا فى جُنَّةٍ حَصینة»ص؛ من در قلعه و حصار محافظت شده، هستم. - وفاء الفوفا، ج 1، ص 13. جابربن عبداللّه انصارى گفت رسول خدا - ص - فرمود: «رأیت أنّى فى درع حصینة و رأیت بقرا تنحر»؛ «خواب دیدم که در میان ذرهى محکم مصون و محفوظم و دیدم گاوى را قربانى مى‏کنند» سپس خواب خود را تأویل نمود که درع حصنیه مدینه است و گاو همان گاو است و سپس فرمود: خیر و نیکى در دست خداست.لا - المسند، ج 6، ص 351. 273، ح 5. - صحیح مسلم، ج 2، ح 1376. - صحیح بخارى، ج 3، ص 61، ح 148. همانگونه که مکّه را براى ما محبوب قرار دادى و یا بیشتر از آن. باید گفت روایات زیادى مضمون فوق را تأیید مى‏کند. 29 - 30 - حَرَمْ، مُحَرَمَّه: جایى است که از مصونیّت و تقدس خاصّى برخوردار است و انجام بعضى از اعمال در آن ممنوع مى‏باشد همان طورى که از رسول خدا - ص - نقل شده که فرمود: «المدینة حرم فمن أحدث فیها حدثاً أو آوى‏ محدثاً فعلیه لعنة اللّه....». «مدینه حرم است، پس کسى که حادثه‏اى بوجود آورد یا بوجود آورنده حادثه را پناه دهد نفرین خدا بر او باد.»گ‏ - صحیح مسلم، ج 2، ح 1371، باب فضل المدینه. تار» است.ث و به همین قرینه مى‏توان گفت که مقصود از - وسائل الشیعه، ج 1، باب وجوب احترام مکّه و المدینه... ح 19390 - فروع کافى، ج 4، ص 565، ح 6. مُحدِث»، قاتل مى‏باشد. در بعضى از روایات نیز آمده است که نبىّ گرامى - ص - فرمود: «انَّها حَرَمٌ آمِنٌ»؛ «مدینه حرمى است که از مصونیت برخوردار است.»خ - صحیح مسلم، باب فضل المدینه، ح 1375. ض‏ - فروع کافى، ج 4، باب تحریم المدینه، ص 564، ح 5. امام صادق - علیه السلام - از قول جدش امیرالمؤمنین - ع - فرمود: «مکّه حرم خدا و مدینه حرم رسول الله است و سپس فرمود کوفه حرم من است، هیچ زورگو و ستمگرى دست به کشتار در این سه مکان نخواهد زد مگر اینکه خداى - سبحان - او را مغلوب مى‏کند.ئ. - فروع کافى، ج 4، باب تحریم المدینه، ص 563، ح 1. 32 - حَسَنَه‏ در تفسیر آیه شریفهٌ: «والذین هاجروا فى اللّه من بعد ما ظلموا لنبوّئنَّهم فى الدینا حسنة ولأجر الاخرة أکبر لو کانوا یعلمون»ُ. آمده است که خداوند در دنیا به مهاجران از مکّه - بعد از آنکه - النحل: 41. یت کرد. فخر رازى از قول راویانى همچون: قتاده، شعبى و حسن نقل مى‏کند که مقصود از حسنه در آیه شریفه «مدینه» است.ة. - تفسیر کبیر، فخر رازى، ج 20، ص 34. مرحوم طبرسى همین مطلب را از قول ابن عباس نقل مى‏کند.لا. و گروهى دیگر از مفسرین - مجمع البیان، ج 6، ص 361. حسنه را «بلدة حسنه» که همان مدینه باشد معنا کرده‏اند.ن. - تفسیر القران الکریم، سید عبدالله شُبَّر - تفسیر الجلالین، ذیل آیه شریفه 41 سوره نحل. مدینة خیر لهم لو کانوا یعلمون» مدینه براى أهلش خیر فراوان دارد. بر همین اساس مدینه را خَیِّره و خَیَره - نامیده‏اند.ٍ. - صحیح مسلم، ج 2، ص 1008، ح 1388. 35 - دارُ الأبْرارِ: جایگاه نیاکان و انسانهاى شایسته همچون مهاجرین و انصار بویژه در سال هفتم هجرت که «قلعه‏هاى خیبر» بدست لشکریان اسلام فتح شد در مدینه تحولى بوجود آمد و حاکمیت و کثرت جمعیت از آن مسلمانان گردید.. - کامل ابن اثیر، ج 2، سال هفتم. صالحى شامى، فضائل المدینة المنورة، ص 47. 38 - دارُ الایمانِ: در واژه «ایمان» توضیح داده شد. و در روایات دیگر با همین هیئت ترکیبى هم آمده است چنانکه مى‏خوانیم رسول خدا - ص - فرمود: «المدینة قبّة الاسلام و دار الایمان و أرض الهجرة و مَبْوَءُ الحلال و الحرام». شهر مدینه همانند گنبدى، مظهر و نمایانگر دین مبین اسلام مى‏باشد، که «دارایمان» و سرزمین هجرت و محلّ احکام خدا (حلال و حرام) است.. - مجمع الزوائد،هیثمى، ج 3، ص 289، باب فضل مدینه سید نارسول الله - ص -. 39 - دار الّسُنَّة: محلّى که شریعت قانون خدا در آن جا تدوین شده و لباس عمل پوشیده.). - عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسى، ص 69. همان زرهى است که انسان جنگجو را به هنگام مبارزه، از گزند دشمن حفظ مى‏کند. رسول خدا مى‏فرماید: «در خواب خودم را در مقابل حیله‏هاى دشمنان در درع حصینه دیدم و سپس فرمود تأویل و تعبیر آن، بودنم در مدینه است.»غ. خداى - سبحان - رسول گرامیش را در مدینه - مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 351. منوّرة حفظ نمود. 42 - ذاتُ الحُجَر:. مدینه داراى خانه‏هاى زیادى بود که از آن جهت «ذات حُجَر» نامیده شد و مفرد - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 15. ذاتِ حرار» نامیده شد. 44 - ذاتُ النَخْل: مدینه داراى درختهاى خرماى فراوانى بوده که الآن هم نخلستان‏هاى آن گواه است و در لسان بعضى مانند ابن توأم حمیرى. و عمران بن عامر از مدینه تعبیر به ذات نخل شده و - ابن توأم حمیرى معروف به «خُنافِر» از ساحران مشهور و با جنّیان در ارتباط بود که جنیّان براى او بعضى از کارها را باز مى‏کردند. در روایتى آمده است: «أُرِیتُ دار هجرتى ذات نخل و حَرَّة.» بر من روشن گشت که محلّ مهاجرت من داراى درختهاى خرماى زیاد و سنگهاى سیاه فراوانى است.ل. - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 15 - الاصابة فى تمییز الصحابة، ج 1، ص 464. اقشهرى نقل نموده است. و جهت این نام دورى شهر مدینه از کوههاى اطراف آن است.غ‏7 - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 16. 46 - سیِّدة البُلدان: مدینه در میان شهرها و بلاد جهان، بعد از مکّه معظّمه برترین آنهاست آنجا سید المرسلین و خاتم النبیین را در خود دارد. بنابر نقل أبونعیم اصفهانى در کتاب «حلیة الاولیاء» فرزند عمر بن خطّاب رو به مدینه کرد و گفت: «یا طیبة یا سیّدة البلدان».ه7 معمولاً این بر زبان صحابه - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 16. اء، ابن جوزى، ج 1، ص 399. چنانچه نامهاى مدینه منوره را نوشته و برگردن مریض مبتلاى به تب بیاویزند، شفا مى‏یابد.خ7 - ابن مُسدى عالم و حافظ قرآن و داراى سفرهاى طولانى بود. او در أواخر عمرش مجاور بیت اللّه الحرام (جاراللّه) گشت و مشهور شد که شیعه شده و در سال 663 ه . او را ناجوانمردانه کشتند. نامش «حافظ أبوبکر بن محمد بن یوسف أزدى غرناطى اندلسى مهلبى» بود. شذرات الذهب، ج 5، ص 313. به استقبال حضرت و یارانش آمده و در آن هنگام بعضى از یاران رسول خدا - ص - که با پارچه‏اى جلو بینى خود را گرفته بودند. رسول خدا - ص - پرده از جلو صورت کنار زد و فرمود: «والّذى نفسى بیده انَّ فِى غُبارها شِفاء من کلِّ داء». «سوگند به آن کسى که جان من در دست اوست، همانا گرد و غبار مدینه شفاى هر دردى است.»ئ7 - جامع الأصول، ابن اثیر، ج 9، ص 334. - صحیح مسلم، کتاب الحجّ، باب: المدینه تنفى شرارها، ح 1385. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث بلادى، ج 5، ص 243. خداوند - تعالى - مدینه را «طابة» نامیده است.» بعضى از این اسامى مانند «مُطَیَّبة، طائب و طَیِّبَة» در تورات وارد شده است. سمهودى مى‏گوید: این اسامى پنجگانه در حقیقت بیانگر آیه شریفه «حتّى اذا کنتم فیالفلِک و جَرَینَ بهم بریحٍ طیّبة7» مى‏باشد؛ زیرا باد گوارا و دلنشین بعد از مناجات و استغاثه جهت نجات از کشتى بوده - یونس: 22. - لسان العرب، ابن منظور، ج 1، ص 556 - معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 5، ص 83: طول مدینه 12 60 درجه و عرض مدینه 20 درجه است. به برکت دعاى رسول الله - ص - گرماى شدید آن را منتقل به جحفه نمود.ف7 - وسائل الشیعه، ج 10، ص 273، ح 5. حى الشامى، ص 52. 57 - العَرَاء: از آن جهت که ساختمان‏هاى شهر مدینه کوتاه بود و سعى مى‏شده است تا از خانه رسول خدا - ص - مرتفع تر و بلندتر نگردد، تشبیه به شترى شده است که داراى کوهان کوچکى است و یا اصلاً کوهان ندارد. و در حدیث آمده است: «فَکَرِهَ أن یعروا المدینة»، «دوست نداشت خانه‏هاى مدینه طورى باشد که در فضا پیدا شود.»7 - لسان العرب، ابن منظور، ج 15، ص 49 - 46، ماده: «ع، ر، ى.» أزهرى مى‏گوید: «عُرى‏» مردانى بزرگ بودند که ضعفا به آنان پناه برده و در سایه آنان زندگى مى‏کردند.ت7 باید گفت: از آن جهت که بعد از رسول خدا - ص - مردم مستضعف زیادى رو به مدینه - لسان العرب، ابن منظور، ج 15، ص 49 - 46، ماده: «ع، ر، ى.» آوردند، تا در پناه آن حضرت زندگى سعادتمندى داشته باشند مدینه را «عُرى‏» نامیده‏اند. 58 - العَرُوض: (بر وزن صبور) به سرزمینى اطلاق مى‏شود که داراى پستیهایى است که سیل بر آنها جارى مى‏شود و سرزمین مدینه دنباله صحراى نجد است و سیلهاى وادى نجدگاه بر آن جارى مى‏گردد. خلیل گفته است: مدینه را از این جهت عروض نامیده‏اند.س؟ - وفاءالوفا، سمهودى، ج 1، ص 18. 59 - الغَرَّاء: این کلمه أفعل التفضیل و مؤنث «أغَرَّ» است که بر سفیدى جلو پیشانى اسب اطلاق مى‏شود. به آن «غُرَّه» هم گفته شده و همچنین به معناى زیبایى و نجابت و بزرگوارى است که این اوصاف کریمه در مدینه رسول الله - ص - جمع است و این شهر بر سایر شهرها شرافت و در مقابل آنها برجستگى و درخشندگى دارد.چ؟ - فضائل المدینة المنورة. الصالحى الشامى، ص 53. 60 - غَلَبَه: مدینه را قبل از اسلام «غَلَبَه» مى‏نامیدند؛ زیرا در دوران جاهلیّت، یهود بر عمالقه غلبه پیدا کردند و سپس قبایل أوس و خزرج بر یهود غالب شدند و آنگاه بعد از ظهور اسلام مهاجرین و انصار بر آنان غالب و پیروز گردیدند.ک؟ - عمدة الأخبار فى مدینة المختار، احمد بن عبدالحمید عباسى، ص 75. آشکار و ظاهر مى‏سازد پاکیها و فضیلتها را. کتاب الجامع، موطأ، ج 2، ص‏886 - صحیح مسلم، ج 2، کتاب الحج، ح 1383. 62 - القاصمه: این واژه از کتاب تورات نقل گردیده و از آن جهت به مدینه قاصمه گفته شده که دشمنان ستمگرى که بدانجا تجاوز کردند، خود شکست خوردند و نابود گردیدند. 63 - قَبَّةُ الاسلام: این واژه برگرفته از حدیث شریف معروفى است که به نقل از مجمع الزوائد ذکر گردید (المدینة قبّة الاسلام...)ُ؟ - مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 298. - فضائل مدینه منوّره، محمد بن یوسف الصالحى الشامى، ص 54 - المنجد، ماده «ق، ر، ى». شاهد بر گفته او 54 مورد از آیات قرآنى است که بر شهرهاى بزرگ و کوچک اطلاق «قریه» نموده و در آیه شریفه «لو لا نزّل هذا القرآن على رجلٍ من القریتین عظیم»ن؟ مقصود از قریتین «دو شهر» مکّه - ز حزف: 31. معظّمه و طائف است.ى‏ ؟ - مجمع البیان، طبرسى، ج 9، ص 46. و لغویها بر مدینه منورّه «قریة الانصار» گفته‏اند.، جمع آن قُرى‏ و قِرى‏ است.؟ و در حدیث - المنجد، ماده «ق، ر، ى». - مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 299. 66 - قریة رسول اللّه - ص - : نسبت دادن قریه و یا مدینه به رسول خدا - ص - امرى است طبیعى و عادى و بر زبان راویانى همچون طبرانى جارى گشته است. أحمد بن حنبل و طبرانى نقل مى‏کنند: که دجّال سیر مى‏کند تا مى‏رسد به مدینه منوره و در آنجا جلوش گرفته شده و اجازه ورود داده نمى‏شود، و سپس مى‏گوید: «هذه قریة ذاک الرجل» که در اینجا قریه؛ یعنى همان مدینه، به رسول خدا - ص - نسبت داده شده است.م‏2؟ - مجمع الزوائد، هیثمى، ج 7، ص 340؛ مسند، أحمد بن حنبل، ج 5، ص 220. 67 - قلب الایمان: ابن جوزى در حدیث «المدینة قبّة الاسلام»، «قلب الایمان» را نیز اضافه نموده است.ة؟ - الوفا بأحوال المصطفى، ابن جوزى، ج 1، ص 399. 68 - مؤمنه: ابن زباله روایتى نقل مى‏کند که رسول خدا - ص - فرمود: «والّذى نفسى بیده انَّ تربتها لمؤمنة»؛ «قسم به کسى که جان و روان من در دست اوست، همانا خاک مدینه محلّ أمن و أمان و آرامش است.» آنگاه مى‏گوید: در کتاب تورات نیز بر مدینه «مؤمنه» گفته شده است.؟ - وفاء الوفا، ج 1، ص 20. 69 - مُبارکة: انس مى‏گوید: رسول خدا - ص - آنگاه که به مدینه منوره داخل شد و در جلو منزل أبو ایوّب انصارى - ره - نزول اجلال فرمودن؟ این آیه شریفه را بر زبان جارى و قرائت نمود: «رَبّ أنزلنى - سیره ابن هشام، ج 2، ص 140؛ سنن أبى داود، ج 1، ص 123. منزلاً مبارکاً و أنت خیر المنزلین» گویا فرمود: مدینه جایگاه پر برکت و مبارکى است. خ و همچنین - مؤمنون: 31. براى این شهر دعا کرد و درخواست برکت نمود، که «مبارک» و «مبارکه» نامیده شد. در آغاز این نوشتار، دعاى گرامى آن حضرت را با سندهاى مختلف ذکر کردیم.هخ‏ - مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 220. 70 - مَحْبُورَةْ: از مادّه «حَبَرَ» گرفته شده که معناى آن، شادى و سرور زیاد به همراه نعمت مى‏باشد. «محِبارْ» به زمینى گفته مى‏شود که گیاهانش سریع رشد مى‏کند و باعث برکت و خیر بسیار است.ًّخ و - لسان العرب، ابن منظور، ج 4، ص 160 - 158. در آیه کریمه قرآن آمده: «و هم فى روضة یُحْبَرُونَ». خ‏ - زمر: 16. زخ پس وجه نامگذارى به مَحبْوره با نعمتهاى فراوان در این شهر روشن و آشکار - مجمع البیان، طبرسى، ج 7، ص 298. است. و بعضى گفته‏اند: نام گذارى مدینه به محبورة از جهت «علاقه حال و محلّ» است؛ زیرا بر اساس روایت حسنه‏اى، سلمان فارسى از فاطمه زهرا - س - نقل مى‏کند که رسول خدا - ص - ملقب به «محبور» گردیده بود. سلمان مى‏گوید: فاطمه اطهر - س - فرمود: به من تعلیم داد پدر بزرگوارم این دعا را: «بسم اللّه النور الذى یقول للشئ کن فیکون... بسم اللّه الذّى أنزل النور على الطور بقدر مقدور فیکتاب مسطور على نَبىٍ مَحْبور».خ‏ - دلائل الامامة، ابو جعفر طبرى امامى، ص 28 و 29. فضائل المدینه» مى‏گوید: یکى دیگر از نامهاى مدینه «محروسه» مى‏باشد که در حدیث از رسول خدا - ص - وارد شده که فرمود: «المدینة مشتبکةٌ بالملائکة على کلّ نقب منها ملک یحرسها». مدینه حفاظت و پاسدارى مى‏شود به واسطه فرشتگانى که بر سر هر یک از راههاى منتهى به آن، نگهبانى مى‏دهندص‏خ و لذا آن را «محروُسَه» نامیده‏اند. - فضائل المدینه، الجندى، ح 13؛ مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 309. 72 - محفوفة: از آن جهت که مدینه را برکات الهى و ملائکه رحمتش احاطه نموده‏اند، محفوفه نامیده شده، رسول خدا - صلى الله علیه و آله - فرمود: «المدینة و مکّة محفوفتان بالملائکة على کلِّ نقب منها ملک لاید خلها الرجال و لاالطاعون». خ‏ - مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 483. ته‏اند و او را از شّر دجّال و امراض گوناگونى‏ همچون طاعون حفظ خواهند نمود.» 73 - محفوظه: خداى - سبحان - مدینه را مصون و محفوظش داشته و آرامگاه حبیبش محمد مصطفى - صلى الله علیه و آله و سلم - را در آنجا قرار داده است. رسول خدا - ص - فرمود: «القرى المحفوظة أربع: المدینة و مکّة و ایلیا و نجران» شهرهاى حراست شده چهار تا است: مدینه، مکّه، ایلیا و نجران. گویا حفاظت و امنیّت این چهار شهر تضمین شده است.ّخ‏ - وفاء الوفاء، سمهودى، ج 1، ص 22، عمدة الأخبار، احمد بن عبدالحمید عباسى، ص 78. 74 - مُدْخَل صِدقْ: از دیگر نامهاى مدینه «مُدْخَل صِدْق» است. ( در آیه شریفه «ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخر جنى مخرج صدق...»یخ) تفسیر مجمع البیان براى این کلمه چهار توجیه ذکر مى‏کند؛ در - اسراء: 80. وجه دوم مى‏گوید: مُدْخَل صدقٍ «مدینه منوره است که خداى سبحان رسول گرامیش را با عزت و شوکت داخل مدینه نمود و سپس به مکه معظّمه با فتح و سر بلندى باز گرداند. این وجه را نسبت به ابن عباس، حسن بصرى، قتاده و سعید بن جبیر داده است.خ‏ - مجمع البیان، طبرسى، ج 6، ص 435. 75 - 76 - المدینه، مدینه رسول اللّه - صلى الله علیه و آله و سلم - واژه مدینه بر مجتمعى اطلاق مى‏شود که تعداد خانه‏هاى آن از روستا بیشتر باشد و همچنین به شهرى که در برگیرنده حوائج خود باشد (المصرالجامع) مدینه گفته مى‏شود.خ‏ - المنجد، ج 1، ماده: م، د، ن. را «مدینه منوّره» معرفى نموده‏اند.آخ‏ - المنجد، اعلام، ج 2، ص 648. هر کسى را به مدینه منوره نسبت دهند «مدنى» مى‏نامند و چنانچه به شهرهاى دیگرى همچون بغداد که «المدینه» معروف است نسبت دهند «مدینى» گفته مى‏شود.خ واژه مدینه (یثرب) - عمدة الاخبار، ص 78. بارها بر زبان رسول خدا و ائمه معصومین - علیهم‏السلام - جارى گشته است؛ همان گونه که فرمود: «اللّهّم حبّب الینا المدینة کما حببت الینا مکّة...»غ‏ر - بحار الانوار، ج 18، ص 9، حدیث 15، باب 6. ه‏هاى اطراف آن را شناسائى کرده، فرمود، خدایا! هر کس خانه‏هاى مدینه را از جهت بى اعتنایى به این شهر بفروشد بر او مبارک مگردان.ر - بحارالانوار، مجلسى، ج 19، ص 119، ح 4، باب 7. ه» را، و خوش آمدى اى بهترین میهمان دعوت شده. و شاید این نام (مدینه) را خود رسول خدا - ص - قبل از ورودش بر این شهر «یثرب» گذارده است.ر و - معجم معالم حجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج 8، ص 70. همچنین «مدینه» در کلام خود رسول خدا - ص - به حضرتش نسبت داده شد، همانطورى که در نامهاى شماره 15 و 33 و 68 گذشت. 77 - 78 - مَرْحوُمَه، مَرْزُوقَه: از کتاب تورات نقل شده که مدینه را مرحومه نامیده‏اند؛ زیرا جایگاه مبعوث و فرستاده پروردگار به همراه رحمت مى‏باشد و برکات الهى به واسطه این سرزمین بر دیگر زمینها فرود مى‏آید. و نیز «مرزوقه» نامیده شده؛ زیرا بهره و حظّ اهل آن، به برکت رسول خدا - ص - زیاد گردیده است.ق‏ر - عمدة الأخبار، احمد بن عبدالحمید عباسى، ص 74، 79. 79 - مسکنیه: این نام از نامهایى است که رسول خدا - ص - بر مدینه نهاد - و همچنین از تورات نقل شده که مدینه را مسکینه نامیده‏اند. و از آن جهت مسکینه نامیده شده که مساکین و نیازمندان به حضرت حق، در آن مى‏زیسته‏اند.ُر - روایت مربوط به آن در نامهاى شماره 18 و 17 - در ضمن حدیثى گذشت. 80 - مسلمه: از دیگر نامهاى آن مسلمه است که صاحب معجم بلاذرى آن را نقل کرده است.4 ر زیرا - عدة الاخبار، ص 80. - مجمع الزوائد، هیثمى، ج 3، ص 310. 82 - مقدّسه: مدینه رسول الله - ص - چون از شرک و آلودگیها پاک شد و بودن در آن سرزمین؛ در جوار رسول اللّه، سبب مى‏شود که گناهان معصیت کار ریخته گردد از این رو «مقدسه» نامیده شد.ض‏ر - فضائل المدینة المنوره، ص 59. 83 - مَقَرّ: این اسم بر وزن «ممرّ» است و از «قرار» اشتقاق پیدا کرده است. انس بن مالک نقل مى‏کند: هر گاه رسول خدا - ص - از سفرى به مدینه منورّه باز مى‏گشت چون وارد شهر مى‏شد براى خود و دیگران چنین دعا مى‏فرمود: «الَّلهُمَّ اجْعَل لَنا بِها قَرارً او رِزْقا حَسَنا». «بار خدایا مدینه را براى ما مقر و پایگاه ثابت قرارده و در آن روزى نیکو عنایت فرما».ئر - وفاء الوفا، سمهودى، ج 1، ص 53. 84 - مُوَفِّیَه: مدینه را «مُوَفیَّه» نامیده‏اند؛ زیرا حقوق میهمانان را ادا مى‏کند، و با آب شیرین و گوارا و هواى مناسب و نعمتهاى فراوان و معنویت از واردین پذیرایى مى‏نماید و همان طورى که در روایات آمده بود؛ خاکش دردها را شفا مى‏بخشد و غبارش جذام را از بین مى‏برد.، ر - عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسى، ص 81؛ فضائل مدینه منوره، صالحى شامی، ص 60. 85 - نَحْر: (با فتح نون و سکون حاء) عَلَم براى سرزمین مدینه منوره است و همچنین عَلَم براى مکّه معظمه مى‏باشد و جمع نحر «نَحار» است؛ یعنى رنگهاى مختلف و گوناگون که به بازار پر متاع و رنگارنگ اطلاق مى‏شود که مدینه و بازارش چنین بوده است. و گفته شده اطلاق این اسم به جهتِ شدّت حرارت در مکه و مدینه است.آر - عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسى، ص 82. 86 - هذراء: ابن نجّار به نقل از تورات بدل از «عذراء»، «هذراء» را ذکر کرده او مى‏گوید: این سرزمین به جهت زیادى شدت گرمایش «هذراء» نامیده شده است، همانطورى که گفته مى‏شود: «یوم هاذِرٌ»؛ «روز بسیار گرم». یا به جهت زیادى آب هاى آن، این نام بر آن نهاده شده. أرض هاذرة؛ یعنى زمینى که داراى گیاهان و درخت فراوان است که سرزمین مدینه در حجاز از این جهت ممتاز است.یس - أقرب الموارد، سعید شرتونى، ج 2، ص 1381 - فضائل مدینه منوّره، صالحى شامى ص 60. س ابوعبیده گفته است: مدینه رسول خدا در گوشه‏اى از یثرب واقع - معجم معالم حجاز، عاتق بن غیث بلادى، ج 10، ص 13 - مجمع البحرین، طریحى، ج 2، مادّه: ثَرَبَ. شد.4س - تفسیر تبیان، شیخ طوسى، ج 8، ص 323. در هر صورت «یثرب» از نظر لغوى از ماده «ثَرَبَ» به معناى فساد یا از تثریب گرفته شده به معناى جبران و مؤاخذه بواسطه گناهى که انجام شده. و یا بر مى‏گردد به کسى که این شهر را بنا کرد و او انسانى غیر موحد بودآس که رسول خدا - ص - آن اسم را دوست نداشت لذا آن را طابه و یا طیبَه. - تاریخ مدینه منوّره، ابن شبه، ج 1، ص 162. تفسیر ابىِ السعود، محمد بن محمد عمادى، ج 7، ص 94. 88 - 89 - یَنْدَذْ، یَنْدَر. (تَنْدَدْ، تَنْدَرْ) اولین اسم «یَنْدَدْ» از نامهاى فوق در روایت زید بن أسلم ذکر گردیده؛ زیرا رسول خدا - ص - فرمود: «للمدینة عشرة أسماء؛ هى؛ المدینة، طیْبَة، طابة، مسکینة، جبار، مجبورة، یندد، و یثرب.»س - تاریخ مدینه منوّره، ابن شبّه، ج 1، ص 162. و فیروز آبادى در کتاب خود مى‏گوید: «یَنْدَد» از نَدَد» مى‏باشد که مدینه منورّه است و در ماده: «نَدَرَ» مى‏گویند یَنْدَرَ مانند هیئت حیدر است که بر مدینه منوره نیز اطلاق مى‏شود.ذس و در بعضى از - قاموس المحیط، فیروزآبادى، مادّه: نَدَدَ و نَدَر. ان نامهاى مدینه، کلام - وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 27. سید مرتضى علم الهدى - قدس اللّه روحه - را ذکر مى‏کنم که فرمود: از نامهاى مدینه منورّه است نام‏هاى ذیل: یَثْرِب، طَیْبَة، دار، مِسکیِنَة، جایِزَة، مَحْبُورَة، مَحَبَّة، مَحْبوُبَة، عَذْراء، مَرْحُومَة، قاصِمَة، یَنْدَد.4 س - مجمع البیان، طبرسى، ج 8، ص 346.

تبلیغات