براساس تعریف کنوانسیون سازمان ملل متحد برای بیابان زدایی «بیابان زایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب ناشی از عوامل مختلف از جمله تغییرات آب و هوا و فعالیتهای انسانی میباشد ». در کشور ایران که از یک طرف بیش از 70 درصد وسعت آن را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل میدهد (مرادی،1377) و از طرف دیگر افزایش جمعیت و تلاش برای نیل به توسعه اقتصادی سبب استفاده بی رویه از زمین شده است، چنانچه به تنزل کیفیت و تخریب منابع آب، خاک و پوشش گیاهی به عنوان سه عامل بقای زندگی در اکوسیستم های آسیب پذیر این مناطق، منجر شد (خلد برین 1366)، پدیده بیابان زایی را باید عارضه ای دانست که محیط زیست و حیاط اقتصادی ما را به طرز شدیدی مورد تهدید قرار میدهد. در این تحقیق، دشتهای حوضه سفلی زاینده رود که محدوده داخل منحنی تراز 1800 متر را در چاله گاوخونی در ناحیه اصفهان در بر میگیرد به عنوان یک جامعه آماری انتخاب شده است. ضمن تحلیل عناصر اقلیمی و هیدرولوژیکی، روند تغییرات هیدروکلیماتولوژیکی منتهی به «تخریب سرزمین» و «وقوع بیابان زایی» بررسی شده است، چرا که از نقطه نظر ارتباطی که بین گسترش بیابان ها، خشکسالی ها و ویژگیهای هیدروکلیماتولوژیکی وجود دارد از یک سو توجه به عناصر اقلیمی و خواص هیدرولوژیکی محل ضروری است و از سوی دیگر به دلیل بهره کشی فوق امکانهای طبیعی بویژه برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی، توجه بیشتر به امکانها و محدودیت های محیط طبیعی را طلب میکند تا از این رهگذر ضمن حفظ تعادل اکولوژیکی علاوه بر پیشگیری از وقوع بیابان زایی به درمان ضایعه های زیست محیطی یا به عبارتی «بیابان زدایی» نیز اقدام شود.