چکیده

این مقاله سعی دارد ضمن کالبدشکافی سیاسی، نظامی و ترتیبات امنیتی در دریای سیاه به امتداد آن شامل امنیت انرژی از دریای خزر از طریق خط لوله باکو و جیهان»، به شرق مدیترانه با محوریت ترتیبات نظامی و حتی به طرح پلیس بین الملی نفت خلیج فارس و انتقال اضطراری آن از دریای سرخ به سمت کانال سوئز و دریای مدیترانه بپردازد. در این میان ترتیبات امنیتی در دریای سیاه کریدور امنیت انرژی از دریای خزر به سمت اروپا است و هدف آن دور زدن روسیه و ایفای نقش کلیدی تر از جانب ترکیه در دریای سیاه و اسرائیل در دریای مدیترانه است. ترتیبات نظامی شرق مدیترانه از سال 1997 تا کنون فعال است. روسیه نیز به دنبال ایفای نقش کلیدی در صادرات گاز و نیز مشارکت در خطوط انتقال نفت به اروپا است. در واقع مقاله حاضر با مساعدت از متدلوژی های مدل سازی، شبیه سازی و تحلیل مدلی به گمانه زنی درباره امتداد صلح آمیز و یا قهرآمیز خطوط انتقال انرژی و تحقق امنیت آن در یک گستره وسیع جغرافیایی فراتر از دریای سیاه می پردازد.

متن

 


    مفدمه
    بزرگ ترین ناوگان دریایی اتحاد شوری، ناوگان دریای سیاه بود که استقرار آن، اختلافات پی در پی روسیه و اوکراین را به دنبال داشت. ترتیبات امنیتی دریای سیاه برای برقراری توازن قوا در حوزه خارج نزدیک روسیه در مقابل اتحاد1روسیه و روسیه سفید و حتی سازمـان همکاری های شانگهای نیـز در نظـر گرفتـه می شـود.
    ترتیبات امنیتی دریای سیاه، در قالب همکاری کشورهای منطقه با پیمان آتلانتیک شمالی، ابتکار گسترش امنیت و نظامی شدن منطقه مدیترانه، دیالوگ مدیترانه، اتحاد گوام و نگهبان خزر تحقق یافته است.
    در این میان، کنفرانس سیکا به دنبال برقراری تعادل میان کشورها روسیه، چین، آمریکا و غرب است. هدف از اتخاذ ترتیبات امنیتی در دریای سیاه، دور ساختن تأسیسات نظامی پایگاه های ایالات متحده از منطقه خلیج فارس و نیز دور ماندن از حملات تلافی جویانه در این منطقه بوده است؛ تجارب جنگ های 1992 و 2003 عراق نیز گویای همین واقعیت است. ترتیبات امنیتی دریای سیاه، به دنبال ایجاد خطوط انتقال انرژی در دریای خزر، به ویژه خط لوله باکو ـ جیهان، می تواند آغاز بازی تازه ای بین روسیه و غرب باشد. روسیه به دنبال انحصار صادرات انرژی غرب است و بحران گاز اوکراین عمق نگرانی غرب از سیاست تلافی جویانه این کشور را نشان می دهد. مقاله حاضر در نظر دارد ضمن ارائه مطالبی درباره اهداف سیاسی ترتیبات امنیتی در دریای سیاه، با توسل به متدلوژی های جدید روابط بین الملل، از جمله مدل سازی، شبیه سازی و تحلیل مدلی، به گمانه زنی درباره گسترش صلح آمیز یا قهرآمیز خطوط انتقال انرژی از دریای سیاه به دریای مدیترانه، خزر و حتی خلیج فارس بپردازد. در این زمینه به واکنش های سیاسی و امنیتی روسیه و حتی چین نیز در برابر افزایش نفوذ امریکا
    و غرب، در قالب ترتیبات امنیتی دریای سیاه اشاره کوتاهی خواهد شد.
   
    اهداف سیاسی امریکا از تحقق ترتیات امنیتی در دریای سیاه
    به طور کلی، اهداف سیاسی ایالات متحده از تحقق ترتیبات امنیتی در دریای سیاه، در موارد زیر خلاصه می شود:
    الف ـ ایجاد ارتباط بین متحدان واشنگتن در منطقه مدیترانه (شامل دیالوگ مدیترانه و ابتکار گسترش امنیت در دریای مدیترانه) و کشورهای داوطلب همکاری با ترتیبات امنیتی دریای سیاه و نیز مرتبط ساختن این ندابیر با اعضای گوام؛
    ب ـ احداث پایگاه های دفاع موشکی در این منطقه برای مقابله با تهدیدات موشکی خاورمیانه و شمال افریقا و نیز ایجاد چتر جدید امنیتی مشابه اروپای غربی؛
    ج ـ انتقال تأسیسات نظامی ایالات متحده از منطقه خلیج فارس با هدف دورساختن اهداف امریکایی از حملات تلافی جویانه و نیز تأمین امنیت انرژی و تجارت دریایی در خلیج فارس؛
    د ـ انتقال پایگاه های نظامی امریکا، از اروپای غربی به کشورهای اروپای شرقی و مرکزی در منطقه دریای سیاه، با هدف مشارکت بیشتر با اروپای جدید به جای اروپای قدیم؛
    ه ـ برقراری توزن قوا در قبال همکاری های هدفمند سیاسی و امنیتی چین و روسیه در منطقه آسیای مرکزی و نیز روسیه و روسیه سفید در منطقه؛
    و ـ ارائه الگویی جدید برای همکاری کشورهای منطقه دریای سیاه با پیمان آتلانتیک شمالی مطابق الگوی همکاری اعلامیه مشترک ایالات متحده امریکا در اجلاس اخیر رهبران ناتو در استانبول درقبال نقش سنتی فرانسه در دیالوگ مدیترانه.
    رویارویی سازمان همکاری چهار جمهوری سابق شوروی با روسیه، بر سر تشکیل منطقه آزاد تجاری، گام دیگری در راه انسجام همکاری ها و اتصال به ترتیبات امنیتی دریای سیاه است. سازمان همکاری منطقه ای کشورهای گرجستان، آذربایجان، مولداوی و اوکراین(1) اخیراً به توافقی مبنی بر تشکیل یک منطقه تجارت آزاد بین اعضا دست یافته است. میخاییل ساکاشویلی، رییس جمهور گرجستان این راه را راه حل مناسبی برای مبارزه با تحریم های اقتصادی روسیه علیه اوکراین و دیگر اعضا، همکاری نزدیک تر با ناتو، رقابت شدیدتر با سازمان روسی کشورهای مشترک المنافع و گام دستیابی به دموکراسی و پیشرفت های اقتصادی می داند. انقلاب های رنگی در گرجستان و اوکراین، این پیام روشن را به روسیه داده است که متحدان پیشین مسکو ازآن فاصله می گیرند. رادیو فردا به نقل از روزنامه نیویورک تایمز در این باره می نویسد: به نظر می رسد پیشنهاد تأسیس پایگاه های موشکی در اروپا، تابستان امسال (2006) به دونال رامسفلد رییس پنتاگون ارائه شود. این در حالی است که مقامات وزارت دفاع، از کنگره این کشور درخواست کرده اند مبلغ 56 میلیون دلار به اجرای این طرح بلندمدت در دریای سیاه اختصاص دهد. بودجه کامل این طرح، 6/1 میلیارد دلار برآورد شده است.
    طرح تأسیس پایگاه نظامی امریکا در اروپای شرقی و مرکزی، تأثیرات سیاسی بسیاری به جا خواهد گذاشت زیرا استقرار این پایگاه ها، به معنی گسترش پایگاه های هوایی و دریایی ایالات متحده، از اروپای غربی به اروپای جدید خواهد بود. استقرار پایگاه های ضدموشک، یکی از مراحل مشارکت ایالات متحده با اروپاییان برای مقابله با تهدیدات موشکی و سلاح های کشتار جمعی منطقه خاورمیانه و شمال افریقاست. به گزارش روزنامه یاد شده، مقابله با تهدیدات روزافزون جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی، از اهداف اصلی ایجاد پایگاه ضد موشک در ترتیبات جدید امنیتی دریای سیاه بوده است. این روزنامه، در پایان به واکنش شدید مسکو به این مسئله اشاره می کند.
    در همین خصوص رادیو فردا به نقل از روزنامه دیلی تلگراف، درباره واکنش روسیه می گوید: امریکا برای جلب نظر روس ها به ممنوعیت صدور فنآوری اتمی و فروش تسلیحات به جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد فروش تسلیحات به افغانستان و عراق را ارائه کرده است رادیو فردا در ادامه می افزاید: ژنرال بوری بالویفسکی، رییس ستاد فرماندهی نیروهای نظامی روسیه، پایگاه های ضدموشکی اطراف دریای سیاه را پایگاهی برای مقابله با سیستم جدید دفاع راداری و موشکی روسی می داند و خواستار همکاری بیشتر روسیه با جمهوری اسلامی ایران، سوریه وکره شمالی است(2).
    سایت خبری BBC درباره طرح های بلند مدت امریکا در دریای سیاه، می نویسد: دولت بوش در صدد استقرار یک پایگاه ویژه ضدموشکی در اطراف دریای سیاه به منظور مقابله با تهدیدات موشکی جمهوری اسلامی ایران، سوریه و کره شمالی است. این سایت خبری می افزاید: لهستان و جمهوری چک، از جمله کشورهایی هستند که از سوی امریکا، برای استقرار پایگاه های ضدموشکی تا سال 2011 در نظر گرفته شده اند. کمپانی بویینگ، مجری پروژه ضدموشکی، متعهد شده است شرکت های لهستانی را نیز به کار گیرد. هزینه این پروژه، یک میلیارد و ششصد میلیون دلار برآورد شده است(3).
    وزیران خارجه امریکا و بلغارستان، در صوفیه پایتخت بلغارستان، سند همکاری امضا کردند. بر اساس این توافقنامه، امریکا می تواند از پایگاه های نظامی نوو، سلو و بزمر در نزدیکی مرز ترکیه و پایگاه گراف ایگناتیوو در مرکز بلغارستان استفاده کند. همچنین نیروهای امریکایی این مکان را دارند که از یک انبار نظامی در نزدیکی بورگاس استفاده کنند. قرار است در این پایگاه ها، 3 هزار نیروی مخصوص مستقر شوند.(4) امریکا از کشورهای بلغارستان، لهستان و چک برای مشارکت بیشتر در ترتیبات جدید امنیتی دریای سیاه دعوت به عمل آورده است.
    دفتر خبرگزاری BBC از واشنگتن گزارش می دهد، بیل فریست، سناتور جمهور ی خواه، از جورج بوش، رییس جمهور امریکا خواسته است با استقرار سیستم دفاع موشکی در اطراف دریای سیاه، برای مقابله با تهدیدات موشکی کشورهای خاورمیانه، به ویژه جمهوری اسلامی ایران آماده شود. مجلس سنای امریکا، اخیراً 45 میلیون دلار دیگر به تولید و نصب تعداد بیشتری از سیستم های دفاع موشکی اختصاص داده است(5).
    روزنامه های Turkish Daily و Aksham در خبری گزارش داده اند وزرات دفاع امریکا، برای جلب همکاری آنکارا در ترتیبات جدید امنیتی دریای سیاه ونیز دسترسی محدود و موقت ایالات متحده به پایگاه های هوایی و دریایی ترکیه، در حال مذاکره با مقامات دولت این کشور است.(6) براساس گزارش CNN رییس جمهور گرجستان، در سفر اخیر به واشنگتن، از تمایل کشورش برای همکاری بیشتر با ناتو در قالب ترتیبات جدید امنیتی در دریای سیاه استقبال کرد. وی خبر داد که گرجستان در حال احداث فرودگاه بزرگی به نام جورج بوش است(7). پارلمان گرجستان نیز در 11 ماه مِی سال جاری میلادی، با تصویب قانونی از عضویت این کشور در پیمان آتلانتیک شمالی حمایت کرد. در مقابل، پارلمان ناتو نیز در 30 ماه مه، با تصویب قطعنامه ای، عضویت گرجستان را در ناتو پیشرفتی مهم و تأثیرگذار در تحقق ترتیبات امنیتی در منطقه دریای سیاه ذکر کرد(8).
   
    2ـ پیمان آتلانتیک شمالی و ترتیبات جدید امنیتی در دریای سیاه
    پارلمان ناتو، در ماه ژوئن سال جاری میلادی، از ترتیبات جدید امنیتی در دریای سیاه استقبال کرد و عضویت کشورهایی چون گرجستان و اوکراین را در این پیمان گامی مؤثر در پیشرفت دانست. ناتو با اعلام طرح عملی مشارکت فردی در سال 2004، به دنبال دیالوگ بیشتر با کشورهایی چون مولداوی، گرجستان، اوکراین و آذربایجان (اعضای گوام) است و مشارکت فردی و جمعی کشورهای چک، استونی، لیتوانی، لتونی، رومانی، آلبانی، یونان، بلغارستان، مجارستان و نیز ترکیه را برای تحقق ترتیبات ضدامنیتی در دریای سیاه لازم می داند(9).
    کمیسیون مشترک اوکراین ـ ناتو، در ملاقات هشتم ماه ژوئن، در بروکسل، به بحث پیرامون سیاست دفاعی مشترک پیمان آتلانتیک و اوکراین در گسترش همکاری ها در اطراف دریای سیاه پرداخت. در این مذاکرات مقرر شد ناتو به تجهیز ارتش اوکراین بپردازد. این اقدام ناتو در قالب طرح عملی مشارکت فردی(10) کشورهای منطقه دریای سیاه با پیمان آتلانتیک شمالی صورت گرفته است(11).
    وزیران خارجه و دفاع کشورهای عضو ناتو و نیز شورای همکاری و مشارکت اروپا و آتلانتیک، در دیدارهای ادواری خود در بروکسل، به بحث پیرامون اجلاس مهم پیمان آتلانتیک در نوامبر سال جاری در ریگا می پردازند. تجهیز، آموزش، ارسال فنآوری و احداث پایگاه های جدید نظامی در کشورهای داوطلب همکاری در ترتیبات جدید امنیتی دریای سیاه از محورهای کلیدی این مذاکرات است. طرح مشارکت برای صلح، در کنار طرح عملی مشارکت فردی، از مجموعه طرح های ناتو برای استقبال از همکاری کشورها، در ترتیبات جدید امنیتی در دریای سیاه شمرده می شود(12).
    ناتو و دیالوگ مدیترانه از 19 تا 30 ژوئن سال جاری میلادی، رزمایش دریایی مشترکی را با رمز عملیاتی COMO-06 در دریای سیاه اجرا کردند. مهم ترین هدف این رزمای، اتصال متحدان واشنگتن در قالب دیالوگ مدیترانه و پیمان آتلانتیک شمالی و ابتکار گسترش امنیت در دریای مدیترانه با کشورهای منطقه دریای سیاه بود. در این رزمایش بلغارستان، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، رومانی، اسپانیا، ترکیه، بریتانبا، امریکا، آلبانی، آذربایجان، کرواسی، گرجستان، الجزایر و اسراییل شرکت داشتند و کشورهای امارات و ژاپن نیز به آنها ملحق شده بودند. مقامات ارشد نظامی امریکا، هدف از برگزاری این دسته رزمایش ها را اجرای مفاد اعلامیه مشترک، تحقق الگوهای همکاری بین کشورها در مناطق خاصی از جهان، از جمله دریای سیاه ذکر می کنند(13).
    روسیه از تحقق ترتیبات جدید امنیتی در دریای سیاه بسیار نگران است و دلیل همده این نگرانی، مسائل مربوط به امنیت انرژی و توازن قوا در منطقه است. نیروهای نظامی روسیه و روسیه سفید رزمایش نظامی مشترک خود را آغاز کردند. این رزمایش ها در خاک روسیه سفید انجام گرفت. امریکا و غرب روسیه سفید را آخرین دیکتاتوری اروپا می خوانند(14).
    روزنامه چپ گرای دویچلند، چاپ آلمان، از این رزمایش با عنوان سپر اتحاد در قبال غرب و ناتو یاد کرد. انگیزه برگزاری این رزمایش، اطمینان از مؤثر بودن سیستم دفاع هوایی دو کشور روسیه و روسیه سفید اعلام شد. 1800 تن از روسیه و 8800 تن از روسیه سفید، با220 دستگاه تانک و نفربر زرهی، 30 دستگاه توپ، 36 فروند از جنگنده های جدید سوخوومیگ، جنگنده های چند منظوره روسی و هلی کوپترهای جدید نظامی (از نوع ام آی ـ 28 ـ ان یا شکارچی شب) در این رزمایش شرکت داشتند. غرب، روسیه سفید را به مقاومت در برابر برگزاری انتخابات آزاد و ایجاد اصلاحات متهم می کند(15). کمیته طراحی دفاعی ناتو اعلام کرده است هدف از اتخاذ ترتیبات امنیتی در دریای سیاه، تأمین امنیت انرژی از دریای خزر تا دریای سیاه است و روسیه از کاهش و افت نقش انحصاری در صادرات انرژی به سوی اروپا احساس نگرانی کرده است.
   
    3ـ ترتیبات جدید امنیتی در دریای سیاه و تأمین امنیت انرژی در دریای خزر
    کمیته طراحی دفاعی پیمان آتلانتیک شمالی، در اجلاس 8 ژوئن سال جاری میلادی، از نگرانی عمیق روس ها از نقش رو به کاهش خود در صادرات انرژی به غرب خبر داد. اعضای این کمیته، از سیاست تنبیهی روس ها علیه اوکراین، به سلاح خطرناک انرژی در دست روس ها یاد می کنند. این کمیته، تأمین امنیت انرژی را از دریای خزر تا دریای سیاه (خط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیهان) بر عهده نگهبان خزر و سیستم منطقه ای دریای سیاه می داند(16). سیستم منطقه ای دریای سیاه در امتداد مناطق امنیتی جنوب قفقاز و دریای خزر قرار دارد. در واقع، تأمین امنیت انرژی از دریای خزر تا اروپا، به توسعه سیستم های امنیتی دریای سیاه گره خورده است. دریای سیاه کریدور اکوپولیتیک و ژئواستراتژیک دریای خزر و قفقاز به شمار می رود و خط لوله نفت باکو، تفلیس و جیهان از کریدور امنیت و انرژی دریای سیاه به اروپا می رسد.
    بی شک روسیه انتظار دارد در تحقق امنیت انرژی از دریای خزر تا دریای سیاه، مشارکت جدی داشته باشد. این کشور، در سیاست های جدایی طلبانه آبخازیای گرجستان و تحولات سیاسی اوکراین و مولداوی از بازیگران اصلی محسوب می شود. هرچند خود نیز از برخوردهای خشونت آمیز چچن در رنج است. روس ها با توجه به انقلاب های رنگی که در حوزه های خارجی نزدیک به روسیه، از جمله گرجستان 2003، اوکراین 2004 و مولداوی 2005 رخ داده است، از همکاری با ناتو استقبال می کنند. دیمیتری روپل، رییس امور اجرایی سازمان امنیت و همکاری در اروپا، در این زمینه می گوید: روس ها از اعزام نیروهای حافظ صلح به آبخازیا ابراز نگرانی می کنند و به دنبال اعزام نیرو هستند اما هدف آنان حفظ نفوذ خود، با توجه به افزایش حضور امریکا و غرب در گرجستان بر سر تأمین امنیت خط لوله نفت باکو، تفلیس و جیهان است. روپل همچنین یادآور می شود هدف امریکا، اتصال سازمان گوام به ترتیبات امنیتی دریای سیاه است و گرجستان حلقه اتصال این دو به شمار می رود(17).
    کمیته امور غیرنظامی و امنیتی پارلمان ناتو در پاریس در تاریخ 11/6/2006 بر اهمیت امتداد دامنه امنیتی اروپا ـ آتلانتیک تا دریای سیاه صحه گذاشت. این کمیته، با صدور بیانیه ای از ناتو خواست سیستم دفاعی و موشکی، گارد ساحلی و قابلیت پرواز هواپیماها و کنترل بیشتر ماهواره ها را برای تأمین امنیت انرژی باکو، تفلیس و جیهان تحقق بخشد. این کمیته، در بخشی از اطلاعیه رسمی خود، از سازمان امنیت و همکاری در اروپا خواست حداکثر تلاش خود را برای حل و فصل منازعات آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره باغ علیا به کار گیرد. در بخش پایانی این اطلاعیه، بر گره خوردن امنیت انرژی اروپا به امنیت انرژی دریای سیاه و خزر تأکید شده است(18).
    شورای همکاری (مشارکت) اروپا ـ آتلانتیک با تأکید بر طرح مشارکت برای صلح، برای جلب همکاری کشورهای ساحلی دریای سیاه و کشورهای اطراف و مجاور آن در تأمین امنیت انرژی از کریدور دریای سیاه تا اروپا، به تعیین یک گروه کاری تخصصی دست زده است. مسائل مطروح در دستور کار این گروه، به طور خلاصه شامل موارد زیر است:
    الف) پشتیبانی از گروه ضربت دریایی ناوگان دریای سیاه ترکیه برای همکاری های بیشتر با اعضای دیالوگ مدیترانه، همکاری های نظامی شرق مدیترانه و فرماندهی دریایی ناتو در ناپل؛
    ب) افزایش توانمندی های نظارتی، مراقبتی و اطلاعاتی هوایی و فضایی ایالات متحده به منظور ارتباط و راهبری بیشتر اعضای ناتو در منطقه و مقابله با تهدیدات تروریسم دریایی و پتروتروریسم؛
    ج) مساعدت های مالی و آموزشی به پایگاه های دریایی و هوایی کشورهای ترکیه، بلغارستان، رومانی و گرجستان و تجهیز و پیشرفته کردن این پایگاه ها در پی حضور نیروهای نظامی امریکایی و ناتو؛
    د) ارتقای سازوکار نظارتی و مراقبت های مرزی و ساحلی کشورهای مجاور دریای سیاه، به منظور مقابله با جنایات سازمان یافته و قاچاق موادمخدر و تسلیحات؛
    و) گسترش دامنه عملیات امداد و نجات دریایی کشورهای ساحلی دریای سیاه، برای برگزاری رزمایش های مشترک دریایی بین اعضای همکاری های نظامی شرق مدیترانه (امریکا، ترکیه، اسراییل، اردن و مصر) و اعضای اجرا کننده ترتیبات امنیتی دریای سیاه(19).
   
    در پایان به برخی از موارد مربوط به تأمین امنیت انرژی در دریای سیاه اشاره می شود:
    الف) سرگئی ایوانف، وزیر دفاع روسیه، در ملاقات با همتای امریکایی، در 11 ژانویه سال جاری میلادی خاطرنشان ساخت که روسیه می تواند شریک قدرتمندی در پیکار با تروریسم و تأمین امنیت انرژی در منطقه دریای سیاه باشد. وی تأکید کرد در انزوا قرار دادن روسیه می تواند موقعیت استراتژیک دریای سیاه، دریای خزر، اوستیای جنوبی و قفقاز را به مخاطره اندازد. ولادیمیر پوتین، از عضویت روسیه در ابتکار ترکیه برای پیکار با تروریسم هسته ای در دریای سیاه خبر داد. پوتین در اجلاس اخیر گروه 8 نیز از امضای همکاری مسکو با واشنگتن در پیکار با تروریسم هسته ای خبر داده بود(20)؛
    ب) حضور چین در سازمان همکاری های شانگهای و نیز کنفرانس سیکا برای برقراری توازن قوا بین نگهبان خزر، سازمان گروه گوام و ترتیبات امنیتی دریای خزر بوده است. چین در نظر دارد تأمین امنیت انرژی را از آسیای مرکزی به جنوب شرقی آسیا، را تحقق بخشد(21)؛
    ج) استانلی اسکو درو، سفیر سابق امریکا در آذربایجان و سرپرست کنونی کمپانی نفتی فلوریدا در این کشور، در مذاکرات اخیر اعضای اتاق بازرگانی باکو و واشنگتن، از قوت گرفتن طرح نگهبان خزر خبر داد. این طرح، به دنبال حضور نظامیان امریکایی و اسراییلی در پایگاه های دریایی و هوایی آذربایجان و نیز مجهز و پیشرفته شدن ارتش این کشورها در دریای خزر است(22)؛ بی شک طرح نگهبان خزر درصدد گسترش ایمن سازی خطوط انتقال نفت باکو ـ تقلیس و جیهان تا دریای سیاه و اروپا است؛
    د) پیشنهاد جدید اعضای شورای همکاری خلیج فارس، مبنی بر تشکیل پلیس بین المللی نفت خلیج فارس و طرح انتقال جایگزین انرژی از دریای سرخ به کانال سوئز و مدیترانه، حاکی از امتداد پیمان های نفتی ـ امنیتی خلیج فارس، تا دریای سرخ، کانال سوئز و مدیترانه است. طرح Tier III فرماندهی مرکزی، درباره امنیت انرژی در خلیج فارس و انتقال جایگزین آن از طریق دریای سرخ، منطبق با پیشنهاد یادشده است. طرح نظامی کردن شرق مدیترانه و برگزاری رزمایش های مشترک دریایی بین امریکا، اسراییل، ترکیه، اردن و مصر و اخیراً تقویت PSI، همه در جهت تأمین امنیت انرژی در مواقع ضروری بوده است.
    یکی از اهداف امریکا گسترش دامنه ترتیبات امنیتی دریای سیاه تا مدیترانه است؛
    و) مشارکت اسرائیل در طرح آماده سازی پایگاه های هوایی و دریایی آذربایجان و حضور شرکت های کشاورزی اسراییلی در قفقاز، به منزله حضور این کشور در منطقه دریای خزر است. در گردهمایی اخیر سهامداران پروژه خط لوله باکو، تفلیس و جیهان، بنیامین بن الیزر، وزیر انرژی اسراییل در رأس هیئت نمایندگی آن کشور حضور داشت. این، به منزله ادامه حضور اسراییل در دیالوگ مدیترانه، طرح نظامی کردن شرق مدیترانه و اکنون در بین اعضای نگهبان خزر است. کنسرسیوم نفتی خط لوله باکو، تفلیس و جیهان متشکل از بریتیش پترو لیوم، شعاون، کانوکو، توتال و ان.ای.آی است.
    اسرائیل، از زمان انعقاد قراردادهای نظامی با آذربایجان و گرجستان در سال 2005، در تأمین امنیت این خط لوله مشارکت دارد. باکو و تفلیس، هر یک جداگانه، مبالغی معادل 24 میلیون دلار از قراردادهای نظامی یاد شده با اسرایل دریافت می کنند. این مبالغ از محل بودجه نظامی آمریکا برای کمک به اسرائیل پرداخت می شود. در حال حاضر اسراییل می تواند 20 درصد از واردات نفتی خود را از طریق این خط لوله دریافت کند و این به منزله دور زدن روسیه و تضعیف این کشور است. هدف استراتژیک اسراییل کاهش نقش منطقه ای روسیه در تأمین امنیت جریان انرژی، از دریای خزر به دریای سیاه، مدیترانه و اروپاست. نشریه کومر زانت، چاپ مسکو، در شماره 14 جولای سال جاری میلادی می نویسد: خط لوله نفتی باکو ـ جیهان می تواند اسراییل را در تأمین امنیت جریان انرژی، از دریای خزر به دریای سیاه، مشارکت دهد. این نشریه ادامه می دهد:در همین خصوص، پروژه احداث خط لوله زیر آبی اسراییل ـ ترکیه نیز در دست تهیه است که می تواند خط لوله جیهان را به بندر اسراییلی اشکلون برساند و از آنجا از طریق شبکه خط لوله اصلی، به دریای سرخ مرتبط شود. اسراییل در نظر دارد در صادرات انرژی از طریق بندر ایلات به سوی بازارهای آسیایی نقش کلیدی داشته باشد. سایت خبری جروزالم پست در تاریخ 1/8/2006 در این باره می نویسد: نفت باکو ـ جیهان، از طریق اسراییل به هند و آسیای جنوب شرقی منتقل می شود. بندرهای جیحان و اشکلون، در حاشیه مدیترانه واقع شده اند و 400 کیلومتر از یکدیگر فاصله دارند.
    

تبلیغات