فلسف? وجودی صدرا، چه تحلیلی از هستی انسان دارد؟ این نوشتار به این پرسش پرداخته است. این مکتب فلسفی در سطوح مختلف تحلیل هستی انسان، نمودهای کثرت و دوگانگی را به وحدت و یگانگی باز میگرداند. دوگانگی نفس و بدن، با توجّه به علیت نفس برای بدن و بر اساس اصول فلسفی صدرا از جمله اصالت، وحدت، بساطت و تشکیک وجود، حمل حقیقت و رقیقت و کل الاشیاء بودن بسیط الحقیقه، سرانجام به وحدت میانجامد؛ کثرت قوای نفس، در وحدت ظلّی نفس محو میگردد و علم، عالم و معلوم واحد دانسته میشوند. در عالم درون، نفس هم مبدأ و هم غایت است و از این جهت نیز، هیچگونه دوگانگی در میان نیست. گسست و رهایی نفس انسان از قالبهای ماهوی، تبیین تجرد نفس را در مرتبهای متعالی قرار میدهد و در سطح عالی، یگانگی آن را با عقل فعال رقم میزند. در مجموع، آموزههای فلسف? صدرایی، هماهنگی و مشابهتهای عالم درون و عالم بیرون را به زیبایی به تصویر کشیده است. بر این اساس، می توان گفت با وجود استناد مسائل به کشف و شهود در این مکتب فلسفی- عرفانی، نظر به جمع و بررسی یافتههای دیگر مکتبهای فلسفی با شیو? منطقی و اخذ محکمات آنها، منزلت خود را به عنوان یک مکتب فلسفی حفظ کرده و از مزایای مکتبهای عرفانی نیز بهره جسته است.