نویسندگان: بهمن شریف زاده
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

 

 

 

 

 

سخن نخست:

رسالت نسل حاضر

و راه ناتمام مطهری*

 

آقایان علما و اساتید محترم! خیلی خوش آمدید. جلسة بسیار خوبی است. من مطالبی را عرض می‌کنم؛ اگر بعد آقایان افاداتی داشتند، من آماده‌آم استفاده کنم.

این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیت الله مطهری (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) بلاشک یکی از حسنات صدا وسیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این کار بخشی از حق شناسی‌یی است که وظیفة همه ما است. البته در همایش‌ها و تجلیل‌هایی که به این صورت انجام می‌گیرد، بحث‌های جانبیِ مفیدی هم می‌شود ـ بحث‌های علمی و فلسفی و غیره ـ که آنها هم مغتنم است؛ لیکن به نظر من محور اصلی در گردهمایی شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلام در کشور باشد ـ که این بسیار مهم است ـ ثانیاً تلاش می‌شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمی‌شود متوقف شد. بر پایة پیشرفت‌های فکری و نو‌آوری‌های او باید جامعه و مجموعة فکریِ اسلامی ما به نو‌آوری‌های دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهری‌هایی برای دهة 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روز‌به‌روز و نوبه‌نو وجود دارد. دربارة هویت فکری و روشنفکری شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تا کنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتاب‌های ایشان کار شده ـ کارهای شایسته‌ای هم انجام گرفته ـ لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سال‌های دهة 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشة قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن وقت هیچ‌کس در زمینة مسایل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود ـ افکار وارداتیِ ترجمه‌ایِ غربی و شرقی ـ یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهة مقابلة با مارکسیست‌ها به یک جهاد هوشمندانه دست زد، و هم در جبهة مقابلة با تفکرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم می‌خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ همة این‌ها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ این‌ها لازم است. در سابقة تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیر‌گذاری. تاریخ ما از این گونه رگه‌های فکریِ ناسالمی که وارد تفکرات علمی ما شده ـ چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ ما، چه در کلام ما ـ پُر است. لیکن در دورة‌ جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرف‌های نو‌به‌نو ـ با جاذبه‌هایی که به طور طبیعی دارد ـ مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهة صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و می‌دیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌ وقت صورت‌ می‌گرفت، علمی نبود؛ مقابلة متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد می‌کردند؛ نمی‌دانستند چیست؛ گوشه‌ای از یک حرف وسیع را می‌گرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار می‌دادند و با آن در ‌می‌افتادند و مقابله می‌کردند. این، تحجر و توقف و مقابلة غیر علمی را تداعی می‌کرد. یک عده تحت تأثیر جاذبه‌های افکار نو وارداتی، مجذوب اینها می‌شدند و سعی می‌کردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منّتی هم سر دین می‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌پسند و مردمی و قابل قبول کرده‌ایم! گاهی اوقات کاسة از آش داغ‌تر می‌شدند و چند قدم جلوتر از صاحبان این فکر‌ها پیش می‌رفتند، برای این‌که مبادا متهم به مرتجع بودن و این حرف‌ها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم، نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانة از اسلام  و احیاناً الحادی و به کلی بیگانة از دین کشاندند و منت هم سر اسلام می‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌ کس فهم و همه کس پسند و در چشم‌ها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی این‌ها انحراف بود. هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و با انصاف و ادب علمی ـ چه در زمینة علوم نقلی, چه در زمینة علوم عقلی ـ وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بی شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایة تفکرات بعدی جامعة‌ ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بار‌ها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌ای متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آن‌ها پایه‌ها و مایه‌های اسلامی‌ای است که ما در تفکرات اسلامی از آن‌ها بهره بردیم و به نظام اسلام منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوان‌های طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار می‌گرفتند؛ مارکسیست‌ها یک طور، غرب‌گراها یک‌طور، هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون دانشگاه‌ها، و هم حتّی در حوزه‌های علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایة این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایرة کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود، این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلاً جلسه‌ای بود در فلان جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینی نمی‌کرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود. اگر دربارة متفکران اسلامی، علما و فقهایمان این نکته را در نظر بگیریم؛ مثلاً ببینیم نقش ملاصدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلی هویت علمی او تبیین کنیم، خوب و تأثیر‌گذار است. البته شیوه‌های هنری جای خود را دارد. به عقیدة من، ما در زمینة شیوه‌های هنری هنوز مهارت و زبردستی لازم را پیدا نکرده‌ایم تا بتوانیم کاری که می‌خواهیم، بکنیم. چهره‌های علمی ما که گاهی در فیلم‌ها و سریال‌ها ظاهر می‌شوند، نمی‌توانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبانِ خود پیدا کنند که آشنایان با این چهره‌ها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگری از آب در می‌آید، که باید در زمینة کار هنری هم دقت بیش‌تری صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهری باید آشکار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود.

نکتة دوم که خوب است روی آن فکر شود، تداوم این جریان است. ما که نمی‌توانیم در شهید مطهری متوقف شویم. درست است که الان هم بعد از بیست و پنج سال از شهادت این مرد، کتاب‌های او جزو پُرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کتاب‌ها برای نسل‌های جویای فکر متین و منطقی اسلام است و الان هم واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعة کتاب‌های شهید مطهری (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) نداریم و با این که کارهای خوبی هم شده، بلا شک از لحاظ اهمیت و تأثیر گذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛ لیکن جریان ورود در عرصة چالش با افکاری که وارد می‌شود و نقادی علمی و برخورد صحیح با آن‌ها و تفکیک صحیح از سقیم مواد و اجزاء آن‌ها و تبیین فکر اسلامی در زمینة آن‌ها باید ادامه پیدا‌ کند،‌ و این جزو وظایف مهمی است که وجود دارد. همان‌طور که عرض کردم، ما به مطهری‌هایی در دهه‌های آینده احتیاج داریم. بعد از انقلاب اسلامی و  تشکیل نظام اسلامی، فکر اسلامی مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلا شک چالش‌های جدیدی را روزبه‌روز برای آن به وجود می‌آورند؛ رها که نمی‌کنند. ما باید در این‌جا خود را آماده کنیم، و می‌توانیم. سرمایة غنی و تمام نشدنی‌ای که امروز از فرهنگ اسلامی در اختیار ما است، در این مصاف امکانات خیلی فراوانی در اختیار ما می‌گذارد؛ اگر ما اهل استفادة از این‌ها باشم. حقیقتاً یک زرادخانة عظیم فکری و فرهنگی در اختیار ما است؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم. امروز خوشبختانه فضلای جوانی هستند؛ من می‌بینم. در حوزة قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمی، از لحاظ بلند نظری و فکر قوی وجود دارند؛ باید وارد این میدان‌ها شوند و حضور در این میدان‌ها را گسترش دهند. امروز از دورة فعالیت مرحوم شهید مطهری ـ یعنی سال‌های دهة 40 و 50 ـ نیاز ما به مراتب بیش‌تر است. آن روز نیاز ما یک‌طور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. گردهمایی و بزرگداشت شهید مطهری را به این سمت‌ها بکشانید که کسانی تشویق بشوند وارد این میدان‌ها شوند و برای مواجهة یا امواج تبلیغاتی جدید وارداتی در همة زمینه‌ها آماده شوند؛ در زمینة فلسفه، در زمینة کلام، در زمینة مسائل گوناگون کشور که با مباحث اسلامی سر و کار دارد.

امیدواریم خدای متعال همة ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانوادة‌ مکرم ایشان که به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود که کتاب‌های ایشان مثل کتاب‌های سطح در حوزه‌های علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیز‌هایی که برای صاحبان فکر و کسانی که می‌خواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند ـ مبلّغان دین، اهل منبر، سخنگویان دینی ـ واقعاً لازم می‌دانم، این است که یک دوره کتاب‌های مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌ای پیدا کنید که این کتاب‌ها خوانده شود؛ هم در کتاب‌های درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه کتاب‌های ایشان سهل التناول است؛ یعنی نگارشِ خیلی شیرین و خوبی دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلی بهتر بود. ایشان می‌گفتند من از شنیدن سخنرانی‌های خودم اصلاً خوشم نمی‌آید؛ اما نوشته‌های خودم را که می‌خوانم، خوشم می‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان می‌دادم؛ سخنرانی ایشان آن‌قدر جذاب نبود که نوشتة‌ ایشان. نوشته‌های ایشان حقیقتاً خیلی شیرین، روان و شیوا است؛ لذا هرچه بیش‌تر این‌ها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوان‌ها به خصوص طلاب جوان ما باید یک دوره کتاب‌های شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر می‌خواهند کاری بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاء‌الله قله‌های بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جاها بزنند.

ان‌شاءالله موفق و مؤید باشید. از زیارت شما آقایان خیلی خوشحال شدیم. آماده



*  بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارة استاد شهید مرتضی مطهری.

تبلیغات