چکیده

The Iran Petroleum Contract (IPC) framework represents a significant shift in Iran's approach to attracting foreign investment in its oil sector while advancing its foreign policy interests. Drawing upon resource nationalism theory, foreign direct investment theory, and economic statecraft theory, this study addresses the central research question: How does the IPC framework aim to balance attracting foreign investment in Iran's oil sector with advancing its foreign policy objectives? Employing a descriptive-analytical approach, the research utilizes qualitative analysis, comparative analysis, and scenario planning to assess the IPC's implications. The findings highlight the IPC's potential to enhance technology transfer, boost oil production capacity, and foster regional cooperation. However, challenges arising from political risks, international sanctions, and domestic opposition must be addressed with targeted policy measures. The study offers recommendations to enhance the IPC's effectiveness, including streamlining bureaucratic processes, offering competitive fiscal terms, strengthening legal frameworks, enhancing transparency, and developing local capabilities. Moreover, aligning the IPC with Iran's foreign policy goals requires diversifying investment partnerships, leveraging the framework for regional cooperation, and integrating it with national development objectives. The insights provided contribute to understanding the complex interplay between contractual frameworks, foreign investment, and strategic interests in Iran's oil sector, informing policymakers, industry stakeholders, and researchers in their decision-making processes. The IPC's successful implementation will be crucial in shaping Iran's economic development and foreign policy trajectory in the years to come.

تحلیل راهبردی چارچوب قراردادهای نفتی ایران: ارتقای سرمایه گذاری خارجی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی ایران

چارچوب قراردادهای نفتی ایران (IPC) تغییر چشم گیری در رویکرد تهران برای جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش نفت و همزمان پیشبرد منافع سیاست خارجی خود ایجاد کرده است. مقاله حاضر با بهره گیری از نظریه های ملی گرایی منابع، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و دیپلماسی اقتصادی، به بررسی این پرسش محوری می پردازد که چارچوب قراردادهای نفتی ایران چگونه در پی ایجاد تعادل میان جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش نفت ایران و پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشور است. این تحقیق با اتخاذ رویکردی توصیفی-تحلیلی، با استفاده از تحلیل کیفی، تحلیل تطبیقی و برنامه ریزی سناریو به ارزیابی پیامدهای چارچوب قراردادهای نفتی ایران می پردازد. یافته ها نشان می دهد چارچوب قراردادهای نفتی ایران پتانسیل ارتقای انتقال فناوری، افزایش ظرفیت تولید نفت و تقویت همکاری های منطقه ای را دارد. با این حال، چالش های ناشی از ریسک های سیاسی، تحریم های بین المللی و مخالفت های داخلی باید از طریق اقدامات سیاستی هدفمند مورد توجه قرار گیرد. این مطالعه توصیه هایی برای افزایش اثربخشی چارچوب قراردادهای نفتی ایران ارائه می دهد، از جمله تسهیل فرآیندهای دیوان سالارانه، ارائه شرایط مالی رقابتی، تقویت چارچوب های حقوقی، افزایش شفافیت و توسعه توانمندی های داخلی. علاوه بر این، همسویی چارچوب قراردادهای نفتی ایران با اهداف سیاست خارجی ایران مستلزم تنوع بخشی به مشارکت های سرمایه گذاری، بهره گیری از این چارچوب برای همکاری های منطقه ای، ادغام آن با اهداف توسعه ملی و اطمینان از انطباق با اصول ملی گرایی منابع است. بینش های ارائه شده به درک تعامل پیچیده میان چارچوب های قراردادی، سرمایه گذاری خارجی و منافع راهبردی در بخش نفت ایران کمک می کند و به سیاست گذاران، ذی نفعان صنعت و پژوهشگران در فرآیندهای تصمیم گیری یاری می رساند. اجرای موفق چارچوب قراردادهای نفتی ایران نقشی حیاتی در شکل دهی به مسیر توسعه اقتصادی و سیاست خارجی ایران در سال های پیش رو خواهد داشت.

تبلیغات