مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی، افکار غیر منطقی، بازداری هیجانی و ارزشمندی در زندگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش های اخیر نشان می دهد که اثر بخشی رویکردهای درمانی را نمی توان تنها برحسب نشانه های اختلال های روانی مورد سنجش قرار داد و با توجه به تحولاتی که در رویکردهای فراتشخیصی رخ داده است ، بهتر است کارآمدی رویکردهای درمانی بر ابعاد مختلف روان شناختی نیز مورد توجه قرار گیرد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی ، افکار غیرمنطقی ، بازداری هیجانی و ارزش مندی زندگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که به کلینیک های روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کردند. نمونه گیری به روش هدف مند و پس از مصاحبه پژوهشگر با شرکت کنندگان و احراز ملاک های تشخیصی افسردگی اساسی براساس DSM-5 به عمل آمد. درمجموع ، 60 نفر بیمار مبتلا به افسردگی اساسی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره جای گذاری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (IBQ-40) ، سیاهه افسردگی بک (ویرایش دوم) ، پرسشنامه ارزش مندی زندگی و پرسشنامه بازداری هیجانی (ECQ) بود. یافته ها نشان داد که در بهبود نشانه های افسردگی و افکار غیرمنطقی ، درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود؛ ولی در بهبود بازداری هیجانی و ارزش مندی زندگی ، درمان پذیرش/ تعهد اثربخش تر بود. می توان نتیجه گرفت که دو رویکرد درمانی شناختی- رفتاری و پذیرش و تعهد ابعاد متفاوتی از سلامت روانی را مورد هدف قرار می دهند و درمان پذیرش و تعهد حداقل در کوتاه مدت اثرات کمتری بر نشانه شناسی افسردگی و افکار غیرمنطقی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی دارد.