شاه عباس اول (حک996-1038ق) بعد از به قدرت رسیدن توجه ویژه ای به تجمیع قدرت در مرکز داشت. در راستای این هدف، سران ایلات سرکش که غالباً در پی استقلال سیاسی و تمایل به گریز از مرکز داشتند، تضعیف و سرکوب شدند و ایلات همسو و وفادار در ساختار سیاسی ولایات مختلف ایران جایگزین آنها گردیدند. تحقق این هدف در کرمانشاهان با تضعیف و سرکوب ایل قدرتمند و ناآرام کلهر و بالا کشیدن ایل وفادار زنگنه صورت پذیرفت. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر آن است که چرا ایلات کرمانشاهان رویکرد همگرایانه و واگرایانه ای نسبت به شاه عباس اول در پیش گرفتند؟ هدف از این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، واکاوی عواملی است که شاه عباس را در جهت اتخاذ رویکردهای متفاوت همگرایانه و واگرایانه نسبت به ایل زنگنه و کلهر در کرمانشاهان ترغیب کرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است، مؤقعیت راهبردی کرمانشاهان در همسایگی با سرزمین های عثمانی و شورش های گاه و بی گاه کلهرها در منطقه، شاه عباس اول را برآن داشت که با برکشیدن ایل زنگنه، علاوه بر سرکوب و تضعیف ایل کلهر، زمینه قرار گرفتن سران زنگنه را در رأس قدرت ایالت کرمانشاهان فراهم آورد.